Maryam
متخصص بخش ادبیات
آیا تاکنون به این موضوع اندیشیده اید که تا چه حد عامل و مسبب مشکلات و گرفتاری های خودتان بوده اید؟ آیا می دانید بیش از 80 درصد دلخوری های فرد از خودش سرچشمه می گیرد؟ و آیا می دانید اگر فکر و نگرش تان را تغییر دهید، زندگی نیز به همان میزان تغییر خواهد کرد؟
مطمئن باشید که شانس به تساوی بین تمامی انسان ها تقسیم شده است؛ با این تفاوت که یک نفر به خوبی از آن سود می برد و دیگری توانایی و تفکر سود بردن از آن را ندارد.
در این نوشتار می خواهیم بگوییم که اگر زندگی زشت و دلگیر است، مقصر تویی و اگر زیبا و دلنشین است، موجب و موجد آن نیز خودت هستی.
همه چیز به نخستین سال های زندگی برمی گردد و از آنجا شروع شده و تداوم می یابد. بر همین اساس است که می گوییم: توجه به خانواده، اجتماع و جامعه ای که در آن زندگی کرده و رشد می یابیم، بسیار مهم و تأثیرگذار است. اگر از همان سال های نخستین زندگی تصاویر غیر شفاف، بدبینانه، غمگینانه و دلهره آور را به گیرنده های قوی و پرقدرت فرزندان و اطرافیان ارسال کنیم، قطعاً خیلی زود شاهد دریافت این تصاویر، به خصوص از جانب کودکان خواهیم بود. دریافت و درونی کردن چنین پیام هایی موجب شکل گیری افکار و عقایدی در همین راستا می شود؛ افکاری که از دست دادن و فراموشی کامل آن به این راحتی نخواهد بود؛ افکاری که برمبنای آن زندگی هر روز تاریک و تاریک تری را تدارک می بینیم.
چرا چنین است و چگونه می توان افکار و باورهای منفی خود را، که همه فرصت های زندگی را از ما گرفته و ما را وازده و مغموم ساخته است، به شادی و نشاط تبدیل کرد؟
جواب به چرایی موضوع را که از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و نیازمند یک بحث نظری در ارتباط با نقش و تاثیر تعاملی فرد و جامعه است، به مجالی دیگر موکول می کنیم و در این مقاله صرفاً به چگونگی تغییر و حرکت از قطب منفی به سمت قطب مثبت می پردازیم.
در شروع چنین حرکتی، قبل از هر چیز اگر بدبین و کج اندیش هستیم، بایستی با خودمان روراست باشیم و صادقانه بپذیریم که فردی بدبین و منفی نگر هستیم؛ زیرا مطمئناً اگر فرد بدبینی خود را نپذیرد و تمامی دیدگاه های خود را عین واقعیت بداند، حتماً دچار توهمی شده که فرصت بهتر شدن و تغییر را از او می گیرد. چنین فردی نه تنها خود را بدبین نمی داند، بلکه هر کس که او را به ترک و مداوای بدبینی و کژاندیشی توصیه کند نیز دشمن خود می پندارد.
بنابراین، در تقسیم بندی گام های بهبود و تغییر، نخستین گام از اولین دوره تغییر آن است که با خود صادق بوده و بدون کمترین شرمندگی بپذیریم که دارای افکار و نیات بدبینانه، منفی نگر و با سوء ظن نسبت به دیگران هستیم. سپس در دومین گام باید به طور جدی در احوال اطرافیان، دوستان خود، خویشان خود، همکاران خود و ... جستجو کرده و تا حد نیاز از مشکلات، شادی ها، غم ها و دلمشغولی های آنان مطلع شویم و ببینیم و متوجه شویم که دیگران نیز زندگی شاد و سرحال شان مملو از مسائل و مشکلات تبعی زندگی است؛ با این تفاوت که آنها نگاه شان از نوع دیگر و من از نوعی دیگر است.
در این مورد توجه به این نکته حائز اهمیت است که افراد به هیچ عنوان نباید خود را یک هیچ فراموش شده تصور نمایند؛ زیرا این آغاز اضمحلال و فروپاشی فردی و اجتماعی است و باعث می شود فرد سعادتمندی و رضایت از زندگی را از دست داده و تلاشی جهت رها شدن و موفقیت، از خود نشان ندهد.
وقتی در گام های اول و دوم به بدبینی خود اعتراف کرده و پذیرفتید که دیگران نیز مشکلات خاص خود را دارند، خود را آماده گام سوم کنید. در این گام که بسیار حساس و متحول کننده است، خود را آماده یک تصمیم گیری بزرگ کنید! چه تصمیمی؟
تصمیم به پشت پا زدن به گذشته و ساختن تصویری مثبت، زیبا و انسانی از خود و دیگران.
اکنون که خود را انسانی زیبا، شاداب و مصمم می دانید، باید به روش های گوناگون در حفظ آن بکوشید و از آن محافظت کنید(روش هایی مانند خوب خوابیدن، درست نگاه کردن، مطالعه، به خود احترام گذاشتن، خوب غذا خوردن، تفریح، تحرک، عشق ورزیدن به شغل و محل کار خود، عشق ورزیدن به همسر و بچه و منزل و ...) اگر چنین کردید، همه چیز به نحو غیر قابل انتظاری عوض می شود و رنگ دیگری به خود می گیرد(یعنی رنگ دلخواه تان)، و دیگر هیچکس جز خودتان در اولویت قرار ندارد و مهم ترین موضوع خودتان خواهید بود.
سه گام ذکر شده مربوط به اولین مرحله است و مرحله دوم فقط و فقط یک گام دارد. در این مرحله محوری ترین موضوع، مقایسه خود با دیگران مثبت و درست اندیش است. در این گام بایستی دقیقاً با حسن نیت و به صورت کاملاً مثبت در پی جایگاه و پایگاه خود باشید؛ نه اینکه با دیدی رقابت گونه و توأم با حسادت به این کار اقدام کنید. برای ایجاد چنین دیدگاهی در خود، باید نه خود را بزرگ کنید و نه از دیگران بت بسازید؛ بلکه متوجه این امر باشید که همه انسانیم، با خوبی ها و بدی های خاص خود. اگر چنین دیدگاهی داشته باشید، مطمئناً به اندازه ای که باید باشید، هستید و این اندازه نه تنها بی انتهاست، بلکه در بالاترین جایگاه قرار دارد؛ زیرا هر کس اشتباهات و درستی های منحصر به خود را دارد.
نتیجه اینکه:
چون هیچ انسان بدون اشتباهی وجود ندارد، پس هیچ کس کاملاً درستکار و هیچ کس کاملاً خطاکار نیست. اگر اینچنین به مسائل نگاه کردید، همیشه سرافراز و موفق اید و در غیر این صورت با دشمنی بزرگ و توهینی که هرگز به زبان نیامده و به اندازه تمام دنیا وسعت دارد درگیر خواهید بود.
منبع : راسخون
مطمئن باشید که شانس به تساوی بین تمامی انسان ها تقسیم شده است؛ با این تفاوت که یک نفر به خوبی از آن سود می برد و دیگری توانایی و تفکر سود بردن از آن را ندارد.
در این نوشتار می خواهیم بگوییم که اگر زندگی زشت و دلگیر است، مقصر تویی و اگر زیبا و دلنشین است، موجب و موجد آن نیز خودت هستی.
همه چیز به نخستین سال های زندگی برمی گردد و از آنجا شروع شده و تداوم می یابد. بر همین اساس است که می گوییم: توجه به خانواده، اجتماع و جامعه ای که در آن زندگی کرده و رشد می یابیم، بسیار مهم و تأثیرگذار است. اگر از همان سال های نخستین زندگی تصاویر غیر شفاف، بدبینانه، غمگینانه و دلهره آور را به گیرنده های قوی و پرقدرت فرزندان و اطرافیان ارسال کنیم، قطعاً خیلی زود شاهد دریافت این تصاویر، به خصوص از جانب کودکان خواهیم بود. دریافت و درونی کردن چنین پیام هایی موجب شکل گیری افکار و عقایدی در همین راستا می شود؛ افکاری که از دست دادن و فراموشی کامل آن به این راحتی نخواهد بود؛ افکاری که برمبنای آن زندگی هر روز تاریک و تاریک تری را تدارک می بینیم.
چرا چنین است و چگونه می توان افکار و باورهای منفی خود را، که همه فرصت های زندگی را از ما گرفته و ما را وازده و مغموم ساخته است، به شادی و نشاط تبدیل کرد؟
جواب به چرایی موضوع را که از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و نیازمند یک بحث نظری در ارتباط با نقش و تاثیر تعاملی فرد و جامعه است، به مجالی دیگر موکول می کنیم و در این مقاله صرفاً به چگونگی تغییر و حرکت از قطب منفی به سمت قطب مثبت می پردازیم.
در شروع چنین حرکتی، قبل از هر چیز اگر بدبین و کج اندیش هستیم، بایستی با خودمان روراست باشیم و صادقانه بپذیریم که فردی بدبین و منفی نگر هستیم؛ زیرا مطمئناً اگر فرد بدبینی خود را نپذیرد و تمامی دیدگاه های خود را عین واقعیت بداند، حتماً دچار توهمی شده که فرصت بهتر شدن و تغییر را از او می گیرد. چنین فردی نه تنها خود را بدبین نمی داند، بلکه هر کس که او را به ترک و مداوای بدبینی و کژاندیشی توصیه کند نیز دشمن خود می پندارد.
بنابراین، در تقسیم بندی گام های بهبود و تغییر، نخستین گام از اولین دوره تغییر آن است که با خود صادق بوده و بدون کمترین شرمندگی بپذیریم که دارای افکار و نیات بدبینانه، منفی نگر و با سوء ظن نسبت به دیگران هستیم. سپس در دومین گام باید به طور جدی در احوال اطرافیان، دوستان خود، خویشان خود، همکاران خود و ... جستجو کرده و تا حد نیاز از مشکلات، شادی ها، غم ها و دلمشغولی های آنان مطلع شویم و ببینیم و متوجه شویم که دیگران نیز زندگی شاد و سرحال شان مملو از مسائل و مشکلات تبعی زندگی است؛ با این تفاوت که آنها نگاه شان از نوع دیگر و من از نوعی دیگر است.
در این مورد توجه به این نکته حائز اهمیت است که افراد به هیچ عنوان نباید خود را یک هیچ فراموش شده تصور نمایند؛ زیرا این آغاز اضمحلال و فروپاشی فردی و اجتماعی است و باعث می شود فرد سعادتمندی و رضایت از زندگی را از دست داده و تلاشی جهت رها شدن و موفقیت، از خود نشان ندهد.
وقتی در گام های اول و دوم به بدبینی خود اعتراف کرده و پذیرفتید که دیگران نیز مشکلات خاص خود را دارند، خود را آماده گام سوم کنید. در این گام که بسیار حساس و متحول کننده است، خود را آماده یک تصمیم گیری بزرگ کنید! چه تصمیمی؟
تصمیم به پشت پا زدن به گذشته و ساختن تصویری مثبت، زیبا و انسانی از خود و دیگران.
اکنون که خود را انسانی زیبا، شاداب و مصمم می دانید، باید به روش های گوناگون در حفظ آن بکوشید و از آن محافظت کنید(روش هایی مانند خوب خوابیدن، درست نگاه کردن، مطالعه، به خود احترام گذاشتن، خوب غذا خوردن، تفریح، تحرک، عشق ورزیدن به شغل و محل کار خود، عشق ورزیدن به همسر و بچه و منزل و ...) اگر چنین کردید، همه چیز به نحو غیر قابل انتظاری عوض می شود و رنگ دیگری به خود می گیرد(یعنی رنگ دلخواه تان)، و دیگر هیچکس جز خودتان در اولویت قرار ندارد و مهم ترین موضوع خودتان خواهید بود.
سه گام ذکر شده مربوط به اولین مرحله است و مرحله دوم فقط و فقط یک گام دارد. در این مرحله محوری ترین موضوع، مقایسه خود با دیگران مثبت و درست اندیش است. در این گام بایستی دقیقاً با حسن نیت و به صورت کاملاً مثبت در پی جایگاه و پایگاه خود باشید؛ نه اینکه با دیدی رقابت گونه و توأم با حسادت به این کار اقدام کنید. برای ایجاد چنین دیدگاهی در خود، باید نه خود را بزرگ کنید و نه از دیگران بت بسازید؛ بلکه متوجه این امر باشید که همه انسانیم، با خوبی ها و بدی های خاص خود. اگر چنین دیدگاهی داشته باشید، مطمئناً به اندازه ای که باید باشید، هستید و این اندازه نه تنها بی انتهاست، بلکه در بالاترین جایگاه قرار دارد؛ زیرا هر کس اشتباهات و درستی های منحصر به خود را دارد.
نتیجه اینکه:
چون هیچ انسان بدون اشتباهی وجود ندارد، پس هیچ کس کاملاً درستکار و هیچ کس کاملاً خطاکار نیست. اگر اینچنین به مسائل نگاه کردید، همیشه سرافراز و موفق اید و در غیر این صورت با دشمنی بزرگ و توهینی که هرگز به زبان نیامده و به اندازه تمام دنیا وسعت دارد درگیر خواهید بود.
منبع : راسخون