نزديك به يك قرن است كه از شعر نو گفتگو مي شود ولي هنوز تعريف جامع و كاملي از آن نشده و معيارها و ضوابط آن مشخص نگرديده است .
ضوابط شعر كهن را وزن و قافيه مشخص مي سازند ، به طوري كه براي تشخيص شعر از (( غير شعر )) يا حداقل نظم از (( غير نظم )) نيازي به آگاهي از رموز و فنون شعر و ادب نيست . هر آدم عامي شعر كهن را مي شناسد و سخن فاقد وزن و قافيه را به عنوان شعر نمي پذيرد . اما شعر نو چنين نيست و ظاهراً ضوابط و معيارهاي معيني آن را مشخص نمي سازد . گاه قطعه اي به عنوان شعر نو معرفي مي شود كه با نثر كمترين تفاوتي ندارد . گوينده ، آن را شعر مي نامد و مدعي ، هيچ شباهتي بين آن و شعر پيدا نمي كند !
بديهي است شعر نو ضوابط و معيارهاي خاص خود را دارد ، كه در جاي خود به آن خواهيم پرداخت ، ولي به جرئت مي توان گفت كه ، نه تنها مخاطبان شعر ، بلكه بسياري از نوسرايان نيز با ضوابط و معيارهاي شعر نو بيگانه اند .
ضوابط شعر كهن را وزن و قافيه مشخص مي سازند ، به طوري كه براي تشخيص شعر از (( غير شعر )) يا حداقل نظم از (( غير نظم )) نيازي به آگاهي از رموز و فنون شعر و ادب نيست . هر آدم عامي شعر كهن را مي شناسد و سخن فاقد وزن و قافيه را به عنوان شعر نمي پذيرد . اما شعر نو چنين نيست و ظاهراً ضوابط و معيارهاي معيني آن را مشخص نمي سازد . گاه قطعه اي به عنوان شعر نو معرفي مي شود كه با نثر كمترين تفاوتي ندارد . گوينده ، آن را شعر مي نامد و مدعي ، هيچ شباهتي بين آن و شعر پيدا نمي كند !
بديهي است شعر نو ضوابط و معيارهاي خاص خود را دارد ، كه در جاي خود به آن خواهيم پرداخت ، ولي به جرئت مي توان گفت كه ، نه تنها مخاطبان شعر ، بلكه بسياري از نوسرايان نيز با ضوابط و معيارهاي شعر نو بيگانه اند .