baroon
متخصص بخش ادبیات
گاه دیده میشود که «سلام» و «درود» را به جای یکدیگر بکار میبرند و بجای سلام دادن، درود میگویند. اما این دو واژه معنا و کاربردی متفاوت دارند و نمیتوان همواره آنها را معادل و همتراز با هم بر زبان آورد.
سلام، نخستین خطابی است که در مواجهه دو شخص با یکدیگر بر زبان رانده میشود. این کلام را هر کس به هر کس میتواند بگوید و محدودیتی در بکارگیری آن وجود ندارد. سلام را میتوان به هنگام روبرو شدن با دشمنان و بدکاراننیز بر زبان آورد و حتی از نظر فقهی، در مقام جواب واجب است.
اما درود، نه به صرف مواجهه دو شخص با یکدیگر، که به هنگامی بیان میشود که یکی از طرفین، کاری بزرگ یا پسندیده و شایسته انجام داده باشد و طرف دیگر در مقام بزرگداشت و قدردانی و آفرینگویی به او «درود» گوید. در نتیجه، گویندهٔ درود تنها یکی از طرفین است و برخلاف سلام نیاز به جواب متقابل ندارد.
در متون ادبیات فارسی و از جمله در آثار فردوسی، نظامی گنجوی، ناصرخسرو، اسدی توسی، خاقانی، سعدی، دقیقی و کسایی مروزی، واژه درود دقیقاً معادل و هممعنای با سلام نیست؛ بلکه همتراز با «آفرین»، «تهنیت»، «تحیت» و «صلوات» است. چنانکه صلوات را نیز نمیتوان همچون درود در جای سلام و خطاب به هر کس بکار برد:
ز یـزدان و از مـا بـر آن کـس درود / کـه تـارش خـرد بـاشـد و داد پـود* فردوسی*
بـدان شـارسـان انـدر آمـد فـرود / هـمـی داد نـیـکـی دهـش را درود* فردوسی*
ز دارنـده بر جـان آن کـس درود / کـه از مـردمـی بـاشـدش تـار و پـود * اسدی توسی*
هـزاران درود و دو چـنـدان تـحـیـت / ز ایـزد بـر آن صـورت روح پـرور* ناصرخسرو*
بـدان شـارسـان انـدر آمـد فـرود / هـمـی داد نـیـکـی دهـش را درود* فردوسی*
ز دارنـده بر جـان آن کـس درود / کـه از مـردمـی بـاشـدش تـار و پـود * اسدی توسی*
هـزاران درود و دو چـنـدان تـحـیـت / ز ایـزد بـر آن صـورت روح پـرور* ناصرخسرو*