• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تفاوت های جنس مخالف

Nicol

متخصص بخش گردشگری
يکي ازشگفتي هاي آفرينش، وجود تفاوت ها بين زنان و مردان است. بيولوژيست ها و پژوهش گران،پس از بررسي و تحقيق هاي متعدد، به اين نتيجه دست يافتند که رفتارهاي ذهني و فکريزنان و مردان در پاره اي از صفت هاي اصلي به صورت ذاتي، با هم فرق داشته و تحتتاثير جنسيت، به گونه اي متفاوت از يکديگر، عمل مي کنند. بخشي از تفاوت هاي مردان وزنان را به صورت زير مي توان عنوان نمود:
differences_between_men_and_women.jpeg



زنان تشريفات را دوست دارند.
مردان کمتر تشريفاتي هستند.
زنان، رابطه گرا بوده و تمايل به تماشا و نظردارند و استعداد بيشتري براي بينش و شهود از خود نشان مي دهند.
مردان، هدف گرابوده و بهعمل و آزمايش، بيشتر تمايل نشان داده و استعداد بيشتري براي ارائه دليل ومنطق دارند.
زنان نفوذ همسران خود را راحت تر مي پذيرند.
مردان در مقابلنفوذ زنان از خود مقاومت نشان مي دهند.
ترس زنان بيشتر است تا خشم شان.
مردان بيشتر از اين که بترسند، خشمگين مي شوند.
زنان تحمل بيشتري در برابر رنجبدني نشان مي دهند تا رنج روحي.
مردان در برابر رنج روحي، مقاومت بيشتري ازخود نشان مي دهند.
زنان سعي دارند فرزندانشان، همواره راضي و راحت باشند.
مردان، فرزندانشان را براي استقلال، مقابله با خطر و سختي ها آماده مي سازند.
مادر، همه فرزندان خود را به طور تقريبي يکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط بهاطاعت و بروز استعداد نيست.
پدران، فرزنداني را که از آنان حرف شنوي داشته ودر امر تحصيل، اجتماعي و حرفه اش موفق تر باشند، بيشتر دوست دارند.
زنان درانتخاب همسر، مسايل بسياري از جمله: وضع مالي، آينده، موقعيت اجتماعي، شغلي و ... را در نظر مي گيرند.
مردان سريع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسرمورد علاقه شان برمي آيند.
در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت هاي ترس، خشم،تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبي قابل رويت است.
مردان در هنگام گوش دادن،خونسرد بوده و چهره شان دچار تغييرهاي زيادي نمي شود.
زنان هنگامي که انديشههاي غم انگيز و ناراحت کننده اي دارند، واکنش هاي هيجاني تر و احساسي تري را نسبتبه مردان از خود بروز مي دهند.
مردان در برخورد با افکار غم انگيز و رويدادهايناراحت کننده، احساس هاي خود را بروز نداده يا کمتر بروز مي دهند.
زنان درهنگام گفت و گو، جروبحث و بگومگوهاي مختلف، مسايل منطقي را با عواطف و احساسات خوددر هم مي آميزند و از رفتارهاي کلامي و غيرکلامي خود، بيشتر و قوي تر استفاده ميکنند.
مردان در هنگام گفت و شنود، جروبحث و بگومگوها، بدون اينکه عواطف واحساسات خود را بروز دهند، مي توانند خويشتن دار باشند، منطقي سخن بگويند و مستقلاز احساسات خود عمل کنند.
در صحنه زندگي اجتماعي، زنان بيشتر تساوي طلب هستندو همدردي، همدلي و ملاطفت بيشتري از خود نشان مي دهند

.

men_women.jpg


در صحنه زندگي اجتماعي،مردان برتري طلب و مبارزه جو بوده و براي برتري خود، بيشتر تلاش مي کنند. مردانبيشتر از زنان، پرخاشگر و تهاجمي هستند و رفتار خطرناک و غيراخلاقي بيشتري از خودنشان مي دهند.
احساس موفقيت در زنان، زماني حاصل مي شود که مورد تاييد و تصديققرار گيرند.
مردان زماني خود را موفق و باارزش مي دانند که به هدف هايشانبرسند و اعتماد به نفس آنان زماني بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود راثابت کرده باشند.
در جريان زندگي، زنان، بيشتر به گذشته توجه مي کنند و گوشهچشمي نيز به آينده دارند.
مردان بيشتر به آينده توجه نشان مي دهند و به راحتيمي توانند گذشته را فراموش کنند.
مسايل مالي و ثروت از نظر زنان، ايستا وغيرديناميک هستند. زنان با محافظه کاري در حفظ و نگهداري آن مي کوشند و به طور کلي،بيشتر به نگه داري چيزهاي موجود، دلبستگي دارند و نسبت به مردان کمتر ريسک ميکنند.
مسايل و ثروت از نظر مردان، ديناميک و غيرايستا هستند. مردان همواره درجهت افزايش و کسب پيروزي بيشتر، تلاش مي کنند و به طور کلي، مردان فزوني طلب بوده ودر جست و جوي پيروزي بيشترند و براي تحقق آرزوها و اهداف خود بيشتر ريسک پذيرهستند.
زنان به گفت و گو علاقه مندند و با بيان مسايل، از فشار ناراحتي خود ميکاهند.
مردان سکوت را دوست دارند و به تنهايي به حل مسايل خود ميپردازند.
زنان شنونده خوبي هستند.
مردان شنونده خوبي نيستند.
زنانکارهايشان را با يک روند آرام، تدريجي، حرکت هاي ملايم، ظريف و ... به انجام ميرسانند.
مردان، کارهايشان را با نوسانات زياد ولي آگاهانه و با حرکت هايفراوان، مطمئن و محکم انجام مي دهند.
بدون درخواست کمک، اگر به خانمي پيشنهادکمک شود، او آن را علامت مهر و محبت دانسته و در اغلب موارد پذيراي آن مي شود.
در نظر يک مرد، پيشنهاد کمک به او، به منزله اين است که قدرت انجام کاري که به عهدهگرفته است، ندارد و او از اين پيشنهاد، آزرده شده و آن را نوعي توهين به خود تلقيمي نمايد.حتي ممکن است به آن اعتراض کرده و خشم خود را نشان دهد، چرا که مرد تصورمي کند که خود مي تواند از عهده کارهايش برآيد.
براي بيشتر زنان، گفت و شنود وهم دلي وسيله ارتباط عاطفي و احساسي است و زن با زبانش مي خواهد با همسرش ارتباطبرقرار کند.
براي بيشتر آقايان، گفت و گو وسيله ارتباط و تبادل اطلاعات بهحساب مي آيد. مرد با بدنش مي خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.
مرکز گويشزنان در دو نيم کره مغز قرار دارد و آنان براي صحبت کردن، هم زمان از دو نيم کرهخود استفاده مي کنند.
مرکز گويش مردان فقط در نيم کره چپ مغز قرار دارد و نسبتبه مرکز گويش زنان، کوچک تر است.
دختران زودتر از پسران حرف زدن را شروع ميکنند. تا 3 سالگي، 99 درصد صحبت، جامع است.
پسران ديرتر از دختران حرف زدن راشروع مي کنند. تا 4.5 سالگي، 99 درصد صحبت آنان جامع است.
زنان در برقراريارتباط، گوش دادن و فراگيري زبان، قوي تر از مردان عمل مي کنند.
مردان درارتباط برقرار کردن، گوش دادن و فراگيري زبان، ضعيف تر از زنان عمل مي کنند.
ارتباط بين دو نيم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بيشتر از مردان است. زنان بين دونيم کره مغز، ارتباط بهتري برقرار مي سازند و توانايي بيشتري در انجام کارهاي مختلفو چند وظيفه اي در يک زمان را از خود نشان مي دهند. (در مجالس زنان، هم زمان چندنفر با هم صحبت کرده و حرف هاي يکديگر را هم گوش مي دهند.(
ارتباط بين دو نيمکره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانايي مردان در انجام کارهاي مختلف و چندوظيفه اي هم زمان، از زنان کمتر است. (در مجالس مردان به طور معمول يک نفر صحبتکرده و بقيه گوش مي دهند.(
زنان انديشه استقرايي دارند و از جزء به کل ميرسند؛ خواهان احساس و عاطفه بيشتري هستند در تصميم گيري مرددند؛ براي تصميم گيري بهاطلاعات بيشتري نياز دارند، ولي به آساني اشتباه هاي خود را قبول مي کنند.
مردان با شيوه قياسي، استدلال مي کنند و از کل به جزء مي رسند و خواهان اطلاعاتبيشتري هستند، سريعتر تصميم مي گيرند و کمتر حاضر مي شوند به اشتباه هاي خود اعترافکنند.
زنان بيشتر از راه گوش (شنيدن) تحت تاثير قرار مي گيرند و محبت خود رابروز داده و عشق را انتخاب مي کنند.
300_1071898.jpg


مردان بيشتر از راه چشم (ديدن) عاشق ميشوند.
زنان به زندگي عشق مي ورزند، عشق براي خانم ها همه زندگي محسوب مي شود. زنان به احساس عشق، عنايت بيشتري دارند، همراه با آزاردوستي.
مردان به روابطجنسي توجه دارند، همراه با ديگرآزاري. عشق براي مردان بخشي از زندگي است، مردان بهکارشان عشق مي ورزند و آن را عاشقانه انجام مي دهند.
توليد هورمون استروژن (هورمون جنسي زنانه) باعث کمتر شدن خشونت، کاهش پرخاشگري، ابراز وجود، رقابت و ... در زنان مي شود. توليد هورمون زنانه، پيوندجويي را در زنان تقويت مي کند.
توليد هورمون تستسترون (هورمون جنسي مردانه) ميل جنسي، پرخاشگري، تهاجم، رقابت،اتکا به نفس، حرکت هاي تند و ... را در مردان سبب مي شود. توليد بيشتر اين هورمون،مردان را به خشونت، تجاوزهاي جنسي و بدرفتاري جنسي، حس رقابت، اتکا به نفس و رسيدنبه هدف، سوق مي دهد.
ميل جنسي در زنان کمتر از مردان است. زنان قلب مردان رامي خواهند.
ميل جنسي در مردان بيشتر است. مردان جسم زنان را مي خواهند.
زنان جزئي نگر هستند، ماهرانه متوجه آهنگ هاي ظريف صدا، علائم ظاهري، حالت ها وتغييرهاي چهره شده و از اين طريق به علاقه ها، انديشه ها و روحيه طرف مقابل به خوبيو سريع پي مي برند؛ راست و دروغ حرف هاي طرف مقابل را به سرعت کشف مي کنند.
مردان کلي نگر هستند و به جزييات زياد توجه نمي کنند لذا تمايل، احساسات و هيجانهاي طرف مقابل را از چهره اش به خوبي درک نمي کنند.
زنان تصاوير معمولي وهيجاني را بهتر از مردان به خاطر مي آورند.
به يادآوردن تصاوير معمولي وهيجاني براي مردان، به آساني صورت نمي گيرد.
زنان در به خاطر آوردن چهره ها واسامي، بهتر از جنس مذکر عمل مي کنند و کمتر از مردان دچار فراموشي مي شوند.
مردان چهره و اسامي افراد را زودتر فراموش مي کنند و بيشتر از زنان دچار آلزايمرمي شوند.
زنان در جواني، مهربان و در پيري، تهاجمي و خشن مي شوند.
مرداندر جواني، خشن و خودخواه و در پيري، مهربان مي شوند.
بر اساس آمار موسسه "هاريس"، فقط 76 درصد از زنان، اعلام کرده اند که حاضر هستند با همسر کنوني شانازدواج کنند.
بر اساس آمار موسسه "هاريس"، 87 درصد مردان متاهل اعلام کرده اندکه اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، حاضرند با همسر کنوني شان ازدواج کنند.
در يک ازدواج شکست خورده: زنان مسايل جدايي را به طور عميق احساس مي کنند، ولي چونرابطه گرا هستند، غم ناشي از تنها شدن و بيان مسايل شخصي و زندگي مشترک خود را بهراحتي با ديگران بازگو مي کنند و همچنين با گريه کردن، از فشارهاي روحي و رواني خودمي کاهند، در واقع، درد جدايي را کم مي کنند.
در يک ازدواج ناموفق: مرداناحساس شکست از زندگي مشترک، درد جدايي و تنهايي را به طور عميق احساس مي کنند وغمگين مي شوند، ولي پس از جدايي گريه نمي کنند و درد و غمناشي از تنها شدن را درخود مي ريزند؛ چون خصوصي ترين مسايل شخصي و زندگي مشترک خود را کمتر با ديگران درميان مي گذارند، بنابراين ممکن است دچار ناراحتي هاي روحي و رواني شوند و جهت رهايياز فشارهاي دروني، به مواد مخدر، الکل و ديگر تسکين دهنده ها پناه ببرند و دچارناراحتي و انواع بيماري ها و ... هم مي شوند.
از مقايسه خصوصيات و ويژگي هايزنان و مردان، مي توان نتيجه هاي زير را به دست آورد:
1- زنان و مردان، مکمليکديگر هستند؛ ويژگي مردان، کمبودهاي زنان و ويژگي هاي زنان، کمبودهاي مردان راتکميل مي کند. به عبارت ديگر، هر کدام کمبودهاي ديگري را برطرف مي سازند، بنابرايناگر با يکديگر هماهنگ شوند، در بسياري از موارد، مسايل و مشکلات منطقي تر، عاقلانهتر و اصولي تر برطرف مي گردند.
2- وقتي زن و مرد تفاوت هاي يکديگر را بدانند وآنها را بپذيرند، ارتباط قوي و موثري بين آنان برقرار مي شود و عشق، فرصت شکوفاييپيدا مي کند. بنابراين، آگاهي از ويژگي هاي رفتاري زنان و مردان، در بهبود روابطهمسران و ايجاد آرامش بيشتر و تنش کمتر، موثر مي باشد.

3- يکي از علت هاي اصليستيزه ها و کشمکش هاي دائمي، عذاب آور و جان فرسا بين زن و شوهرها، اين است کهمردان، زنان را با "ويژگي هاي خود" ارزيابي مي کنند و زنان، مردان را با "مقياسخود" مي سنجند. سنجش مايعات با متر و منسوجات با ليتر، همان قدر صحيح است که مردانو زنان، خصوصيات خود را با يکديگر مقايسه کرده و به سنجش و ارزيابي هم بپردازند. چنين سنجش هايي به طور معمول، حس تحقير يا برتري کاذب به دنبال دارد.
4- زنان دربرخورد با مسايل و مشکلات، به جزئيات، توجه بيشتري داشته و احساسي تر عمل مي کنند،ولي مردان در مقابله با مشکلات و مسايل، کلي نگري کرده و منطقي تر عمل ميکنند.

5- در قياس بين ويژگي هاي زنان و مردان، نبايستي فکر کنيم که خصوصياتمردان، از خصوصيات زنان بهتر است و يا برعکس. براي نمونه: آيا زايمان، رابطه گرايي،دوست داشتن تشريفات، محافظه کاري در حفظ ثروت ها، کارها را با يک روند تدريجي انجامدادن و ... صفت هاي خوب هستند يا بد؟ (ويژگي غالب در زنان). آيا مشکلات را درتنهايي و سکوت حل کردن، کمتر تشريفاتي بودن، کلي نگري در امور، از راه چشم عاشقشدن، به دنبال مسايل مالي، غيرايستا نگريستن و ... خوب هستند يا بد؟ (ويژگي غالب درمردان).

شما تا چه اندازه تفاوت هاي جنس مقابلتان را مي شناسيد وتا کدام حدّ بهاين تفاوتها احترام مي گذاريد؟
 
بالا