• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تو این موقعیت چی کار باید کرد؟

kh_m

کاربر ويژه
بعضی وقتا بعضی چیزا اصلا دست خودت نیس
تو یک مسیر یه حسی ناخداگاه باعث میشه احساس کنی که نمیتونی مثل قبل باشی ! حس و حال هیچی رو نداری . به تکرار مبتلا میشی(یه دور باطل) و اگه کاری هم بکنی دلیلی براش پیدا نمیکنی ! همه چی برات بی معنی میشه اگه راهت رو عوض نکنی وهمچنان به رفتن ادامه بدی ممکنه بزنی تو جاده خاکی یا اگه جاده هنوز هم ادامه داشته باشه دیگه این عبور برات بی معناست !


به نظر شما تو این موقعیت باید چی کار کرد ؟؟؟:64::34:
 

0mid

متخصص بخش ورزشی
برای خودت و زندگیت هدف پیدا کن :بله:
یه هدف اصلی درکنارش هم چندین هدف فرعی :چشمک:


و البته مسافرت هم گاهی تاثیر خوبی داره
 
آخرین ویرایش:

amininho

متخصص بخش کامپیوتر
دقیقا همونطور که امید گفت باید دلیل زندگی کردن رو پیدا کرد
اصلا هدف از زندگی کردن چیه؟
با یکم فکر کردن و با خود رو راست بودن فکر کنم مشکل حل شه
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی
راهتو عوض کن دوست من... خود واقعیتو پیدا کن... ببین واسه چه کاری ساخته شدی؟ ببین دلت تو رو به کدوم سمت صدا میزنه؟بعد از عقلت کمک بگیر... سبک سنگین کن همه چیو... بی گدار به آب نزن... نذار تو افکار منفی و تکرار مکررات غرق شی... دوستای خوب پیدا کن... با بزرگترا قاطی شو... یکجا نشین...

سفر کن
مطالعه کن
به اصوات زندگی گوش کن

قدر خودتو بدون
خودباوری رو در خودت نکش
بذار دیگران بهت کمک کنن

برده عادات خودت نشو
همیشه از یک راه تکراری نرو
روز مرگی رو تغییر بده

رنگ های گوناگون بر تن کن
با همه جور افراد سخن بگو
از هر چیزی تو زندگیت خرسند نیستی، اگه قابل تغییره اونو تغییر بده.

نگذار آرام روی به مردن نهی:1:
 

Mans0ur

New member
اینکه بعضی چیزا دست خود آدم نیست مبهم بود.

اما در ارتباط با کلیتی که گفته شد به عقیده من وقتی هدف باشه ، بخش اعظمی از مشکلات ما در زمینه ی مبتلا شدن به تکرار ها و جا خوش کردن احساسات ما پشت روزمرگی هامون حل میشه. اونوقت یه افق روشن داری که باید بهش برسی. پس دیگه واست فرقی نمیکنه این جاده ای که داری توش پا میذاری هموار هست یا نیست. خودت میسازیش. یعنی مجبوری که بسازی و ادمه بدی.

این حس میل به ساختنی که دارم میگم میشه همون نیرو محرکه ی لازم واسه حرکت. وقتی هدف باشه این نیرو محرکه هم ایجاد میشه.

ولی خب اگه منظورتون دنیا بود ، باید خدمتتون عرض کنم که تا بوده همین بوده. خصلت دنیا اینه. نامرده. همیشه اونی که ما میخوایم و فکر میکنیم اتفاق نمیفته. گاهی بدجوری دردمون میاد ولی هر وقت دردمون گرفت ، بعدش کلی بزرگ شدیم.

انگار دنیا معلمیه که با درد به آدم درس میده. کاریشم نمیشه کرد.

سعی کنید لذت ببرید از بودن. نمیدونم. گاهی فکر میکنم شاید مشکل بزرگ ما انسانها اینه که همه امون میخوایم آدم مهمی باشم و هیچ کدوممنون نمیخوایم انسان مفیدی باشیم. شاید اگه نگرش ما به محیط پیرامونمون و حتی خودمون و توقعاتی که از خودمون داریم عوض شه ، دیگه این قبیل مسائل حتی به ذهن هم خطور نکنه.
 

shaghaz

New member
باید تمام دیوارایی که با دستای خودت ساختی رو دوباره با همون دستات خراب کنی . تنها راهش اینه که تمام وابستگی ها رو بزاری کنار ، بری سمت اون چیزی که خودت میخوای . این تجربه خودمه واسه منم اتفاق افتاده.:بای:
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
سلام ممنونم برای دعوتت دوست من :1:
از نظر من هر کسی توی زندگی این شرایط رو ممکنه که تجربه کنه...
مهم ترین دلیلی که میتونم ذکر کنم نشناختن خود حقیقی هست، تا انسان خودش رو نشناسه نمیتونه به هدف و رسالتش توی زندگی پی ببره و به ناچار سردرگم راهی رو پیش میگیره که بعد از گذشت مدت زمانی دچار دلزدگی در مسیر زندگیش میشه و حس میکنه کل زندگیش رو پوچ و بی معنی گذرونده!
من معتقدم که این اشتباهات به ادم کمک میکنه تا یه برگشتی به عقب بزنه و فکری در مورد خودش و روش زندگیش داشته باشه، پس نمیشه گفت صرفا بد هست این حالت که ادم به خودش و مسیر زندگیش شک کنه!
امیدوارم همه ما بتونیم با تفکر و خود شناسی بهترین راه رو توی زندگیمون برگزینیم :گل:
 

Arashtranslater

New member
متاسفانه من چیز دلگرم کننده ای واسه گفتن ندارم چون منم خیلی وقته کارت قرمزمو گرفتم فقط دارم اروم اروم زمینو ترک میکنم واسه وقت کشی:بای:
 

amin khan

مدیر انجمن
بعضی وقتا بعضی چیزا اصلا دست خودت نیس
تو یک مسیر یه حسی ناخداگاه باعث میشه احساس کنی که نمیتونی مثل قبل باشی ! حس و حال هیچی رو نداری . به تکرار مبتلا میشی(یه دور باطل) و اگه کاری هم بکنی دلیلی براش پیدا نمیکنی ! همه چی برات بی معنی میشه اگه راهت رو عوض نکنی وهمچنان به رفتن ادامه بدی ممکنه بزنی تو جاده خاکی یا اگه جاده هنوز هم ادامه داشته باشه دیگه این عبور برات بی معناست !


به نظر شما تو این موقعیت باید چی کار کرد ؟؟؟:64::34:




تازه داری معنی واقعی زندگی رو میفهمی:ناراحت:
دوستان راهنمایی خوبی کردن
یه هدف برا خودت مشخص کن و دنبال اون هدف برو
اگه بازم نمیتونی یه هدفی برا خودت داشته باشی سعی کن وقت های خالی خودت رو با تفریح و کارو آموزش و هر چیزدیگه ای پر کنی تا وقت نکنی به این مسائل پوچ فکر کنی:خنده1:
 

diana

کاربر ويژه
باید هدف درستی در زندگیت انتخاب کنی وبرای اون هدفت تمام انرژی تو بزاری تا به آنچه میخوای برسی.مطمئن باش خواستن توانستن است.
 

آریانا

کاربر ويژه
سلام من فکر میکنم تواین موقعیت تنهایی نمیشه کاری کردواحتیاج به مشورت کردن بایکی داریم یااینکه میتونیم ازکتابایی که درمورداینجورموضوعاتی هست استفاده کنیم..من توصیم اینه که هرکسی دچاراین جورمشکلی میشه کتاب رساله ی جمهوری افلاطون رو نگاهی بندازه.
 

kh_m

کاربر ويژه
خیـــــــــــــــــــــــــــــــــلی ممنونم دوستان به خاطر راهنمای های قشنگتون :گل:

هدف / شناخت خود / برده ی عادت نشدن / خراب کردن دیوارهای اطراف و.....

امیدوارم که بتونم به کار بگیرمشون _ مثل این میمونه که بخوای تنهایی از یه چاه عمیق بیای بیرون

برام دعا کنین که خیلی بهش محتاجم :ناراحت:
 

لارا

کاربر ويژه
من در چنین موقعیتی بودم به خدا توکل کردن واز اعماق وجود بگو الله اکبر اره دوستم خدا بزرگه

میبینی کارا روبراه میشه ودیگه در جا نمی زنی و کارات پیش میره :گل:
 

kamrang

New member
این رو کسی د اره میگه که آخر سختی و مشکلاته ، من سعی کردم که از شکستهام درس بگیرم . از نظر من هیچ کس حتی پدر و مادر نمیتونن به آدم کمک کنن که راه سعادت و خوشبختی رو پیدا کنه . از نظر من باید از شکست ها درس گرفت و به آینده هرچند مبهم امیدوار بود . افکار منفی آدم به هلاکت میتونن برسونن . من تو زندگی به2 نکته رسیدم
1- از ماست که بر ماست
و 2- هیچ چیز دنیا نه خیلی خوشحالت کنه نه خیلی ناراحت چون دنیا گزراست . صد سال دیگه هیچ کدوم از ما نیستیم فقط یه خاطره خوش از ما میمونه . فقط سعی کنیم به هیچ کس بدی نکنیم
 
بالا