مجتبی عبداللهنژاد معتقد است: ادبیات پلیسی در ایران جایگاهی ندارد و برای ما امری بیگانه و غریب است.
این مترجم آثار پلیسی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره جایگاه ادبیات پلیسی در ایران گفت: قصه پلیسی برای ما مثل شرح ماجراهای شهری خیالی است که به دنیای واقعی ربطی ندارد؛ شهری پر از اتفاقات سوررئالیستی و موجودات عجیب و غریب که نه معنی کارهای آنها را میفهمیم و نه درکی از مناسبات آنها داریم.
او درباره ادبیات پلیسی در غرب توضیح داد: ادبیات در اروپا از لحاظ فرم و محتوا بازتاب ساختارهای اجتماعی و نظام حقوقی جامعه اروپاست که صدها سال سابقه دارد. قصه پلیسی برای جامعهای است که در هر کاری رویکرد علمی دارد.
عبداللهنژاد افزود: در عین حال من معتقدم رابطه اثر ادبی با ساختارهای جامعه، رابطهای دوسویه است، یعنی اثر ادبی بازتاب ساختارهای جامعه است، ولی در شکلگیری ساختارهای جامعه هم نقش دارد.
این مترجم همچنین اظهار کرد: اولین چیزی که قصه پلیسی به مخاطب یاد میدهد، این است که جان آدمیزاد ارزش دارد و اینکه باید به فردیت آدمها احترام گذاشت. به نظر من، این ارزشمند است، بنابراین باید از خواندن قصههای پلیسی استقبال کنیم.
عبداللهنژاد سپس درباره استقبال خوانندگان از داستانهای پلیسی در ایران اظهار کرد: نسل جدیدی از خوانندگان ادبیات پلیسی در ایران پیدا شده که با رویکرد جدیدی سراغ داستانهای پلیسی میروند. در واقع نوع مخاطبان ادبیات پلیسی در ایران تغییر کرده است. در گذشته مخاطب اصلی ادبیات پلیسی، گروههایی از جوانان بودند که کارکرد اصلی این نوع ادبیات برایشان گذران اوقات فراغت و تخلیه هیجانها بود.
او ادامه داد: امروز آن خوانندگان برای گذران اوقات فراغت و تخلیه هیجانهای جوانی راههای جدیدی پیدا کردهاند و به قصههای پلیسی احتیاجی
این مترجم آثار پلیسی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره جایگاه ادبیات پلیسی در ایران گفت: قصه پلیسی برای ما مثل شرح ماجراهای شهری خیالی است که به دنیای واقعی ربطی ندارد؛ شهری پر از اتفاقات سوررئالیستی و موجودات عجیب و غریب که نه معنی کارهای آنها را میفهمیم و نه درکی از مناسبات آنها داریم.
او درباره ادبیات پلیسی در غرب توضیح داد: ادبیات در اروپا از لحاظ فرم و محتوا بازتاب ساختارهای اجتماعی و نظام حقوقی جامعه اروپاست که صدها سال سابقه دارد. قصه پلیسی برای جامعهای است که در هر کاری رویکرد علمی دارد.
عبداللهنژاد افزود: در عین حال من معتقدم رابطه اثر ادبی با ساختارهای جامعه، رابطهای دوسویه است، یعنی اثر ادبی بازتاب ساختارهای جامعه است، ولی در شکلگیری ساختارهای جامعه هم نقش دارد.
این مترجم همچنین اظهار کرد: اولین چیزی که قصه پلیسی به مخاطب یاد میدهد، این است که جان آدمیزاد ارزش دارد و اینکه باید به فردیت آدمها احترام گذاشت. به نظر من، این ارزشمند است، بنابراین باید از خواندن قصههای پلیسی استقبال کنیم.
عبداللهنژاد سپس درباره استقبال خوانندگان از داستانهای پلیسی در ایران اظهار کرد: نسل جدیدی از خوانندگان ادبیات پلیسی در ایران پیدا شده که با رویکرد جدیدی سراغ داستانهای پلیسی میروند. در واقع نوع مخاطبان ادبیات پلیسی در ایران تغییر کرده است. در گذشته مخاطب اصلی ادبیات پلیسی، گروههایی از جوانان بودند که کارکرد اصلی این نوع ادبیات برایشان گذران اوقات فراغت و تخلیه هیجانها بود.
او ادامه داد: امروز آن خوانندگان برای گذران اوقات فراغت و تخلیه هیجانهای جوانی راههای جدیدی پیدا کردهاند و به قصههای پلیسی احتیاجی