• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جایگـــاه عمــر در ادبیـــات ودیدگـــاه ادیبـــان...

چاووش

متخصص بخش ادبیات
عمر از نگاه ادیبان وشاعران گرانقدر که آموزه های ادبی شان چون گنجینه ی در عرصه های علم ودانش نماد تجلی افتخارات فرهنگ وادبیات سرزمین بزرگ آریانای کبیر میباشد و در پرتو آن راه نسل های بزرگ تاریخ خرآسان را بسوی دانش وتفکر هموارمیسازد چنانچه
صا ءب تبریزی در باره عمر میگوید
.
باد اجل وزید وخزان گشت باغ عمر
آخر نهاد بر دل ما مرگ وداغ عمر
رفت آنچنانکه باد به گردش نمی رسد

در حیرتم که از که بگیرم سراغ عمر

وحضرت خواجه حافظ در رابطه به فراق وهجرت ودوری معشوق وصرف عمر می گوید .
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
باز آ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
از دیده گر سرشک چو با ران رود رواست

کان در غمت چو برق بشد روز گار عمر
رباعی از صبا
بر معرفت استوار کن پایه عمر

وزدست مده وقت گرانمایه عمر
با دیده انصاف نگر تا بینی

خورشید هنر دمیده از سایه عمر

سایر مشهدی ، زمان عمر را به لب بام وپرتگاه تشبه کرده چون شمع بروی باد وچنین گوید.
پرتو عمر ،چراغیست که در بزم وجود
به نیم مژه برهم زدنی ،خاموش است

یوسف قزوینی عمر خود را فدای یار کرده وصالش را گرامی میخواند وافزوده میخواهد .

چه کوتاه است شبهای وصال دلبران یارب
خدا از عمر ما ،بر عمر این شبها بیفزاید
واما اصفهانی تعریف دیگری از عمر دارد که میگوید .
از بسکه گرم می گذرد کار وان عمر
هر جا نشسته ، بر سر آتش نشسته ایم
رهی معیری
جلوه برق شتابنده بو د جلوه عمر

مگذرازباده مستانه ، که شب درگذراست
با حرمت بی پایان به دیدگاه ها وآثارگرانسنگ شاعران وادیبان ومقام والای سروران علم وادب که آموزه های جاویدانه شان مشعل راه نسل های موجود و آینده میباشد. با آنکه در رابطه به تعاریف مفاهیم ومطالب، نظریات و دید گاه ها ی همگون وجود دارد، دربعضی موارد با توجه به ابعاد مختلف مفاهیم ، نظریات بشکل گونه گونه ارایه میگردد. چنانچه در راستای نقش پای ادیبان و شاعران متقدم ، متئاخرین وتازه کاران نیز در رابطه به بسیاری از مفاهیم تعریف هایی ارایه داشته اند که دراکثرموارد بیانگرپیروی ونقطه نظرهای مشترک میباشد ولی بعضا موضوعات با اوصاف متفاوت دنبال گردیده واحساس شاعررا چنان می آراید که بیانگر بینش خودش میباشد . بطورمثال چند رباعی دررابطه به جنبه های اجتماعی عمراز دیدگاه نگارنده چنین میخوانیم
.

از کوی تو دورم و جهان را چکنم
تحسین بهشت دیگران را چکنم
درعشق تو مرگ ، جاودانه عمراست

درهجر تو عمر جا ودان را چکنم


این عمر بهار، چون خزان خواهد شد
بیرون زکف تو رایگان خواهد شد

خواهی که به جا ودانه ها پیو ندی
با خدمت خلق جاودان خواهد شد


تاکی تن عمر را به غم فرسودن
در فکر کم و بیش ، جهان پیمودن
این گوهر عمر پر بهای انسان

زیباست چو در خدمت مردم بودن

در غمکده ها چگونه راحت بودن
نظاره گر ، ظلم و حقارت بودن
صد مرتبه مرگ و با شرف مردن به
از زندگی ی که در اسارت بودن


آن دل که زسنگ بود آبش کردم

از باده گلگونه خرابش کردم

در خاک سر کو ی تو اندر شب وروز
جان کندم و در عمر حسابش کردم
 
آخرین ویرایش:
بالا