• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جلوه هاي زنانه در شعر پروين اعتصامي

melika

متخصص بخش زبان انگلیسی
قسمت اول
جلوه هاي زنانه در شعر پروين اعتصامي مريم خادم ازغدي، عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي- واحد کرج





پس از چاپ اشعار پروين در مجله ادبي “بهار” از حدود 16 سالگي شايعه اي در مورد جنسيت او مطرح شد و بسياري از منتقدين، سراينده اشعار او را “مرد” پنداشتند. پروين در قطعه اي از خود دفاع کرد؛ اما اين برداشت در مورد شعر پروين تا زمان ما نيز ادامه دارد. در اين مقاله در مورد علل “مردانه” دانستن شعر پروين که عبارتند از: خردگرايي، موعظه گري و استواري کلام در قصايد و نيز شرايط زمان، علو مقام ادبي پروين، عدم استفاده شخصي از عناصر زنانه و عشق نسبت به حقيقت، سخن رفته است همچنين مايه هاي زنانه در شعر پروين مورد بررسي قرار گرفته و مواردي همچون بيان مادرانه، توصيف کودکان و پيرزنان و بيوه زنان فقير، استفاده از محسوسات زنانه، نکته سنجي، دفاع از حقوق زن و ذکر وظايف زن نسبت به همسر در قطعات، مثنويات و مناظرات به عنوان نشانه هاي زنانگي در کلام پروين دانسته شده و از هر مورد نيز شاهد مثالي از ديوان او ذکر گرديده است. در نهايت نيز اين طور نتيجه گيري شده که “مردانه بودن” را فقط در مورد ظاهر قصايد پروين مي توان مطرح کرد و تعميم دادن اين ويژگي به تمام اشعار او قضاوت صحيحي به نظر نمي رسد؛
پروين اعتصامي در 25 اسفندماه 1285 در تبريز به دنيا آ مد پدرش يوسف اعتصام الملک آشتياني، مترجم و روزنامه نگاري روشنفکر بود که به سبب انتخاب شدن به عنوان نماينده دوره دوم مجلس شوراي ملي، در 6 سالگي پروين به همراه خانواده از تبريز به تهران مهاجرت کرد از اين پس پروين در مجالس ادبي که با حضور ملک الشعراي بهار، دهخدا، نصرالله تقوي، اقبال آ شتياني و سعيد نفيسي در خانه پدر تشکيل مي شد شرکت مي نمود. از سن 14 سالگي قطعات پروين در مجله ادبي “بهار” چاپ شد. انتشار اين اشعار قوي سبب شايعه اي در مورد جنسيت پروين شد و همه سراينده اين اشعار را “مرد” پنداشتند. پروين نيز در آخرين شماره سال دوم مجله بهار در قطعه اي به تکذيب اين شايعه پرداخت.
از غبار فکر باطل، پاک بايد داشت دل
تا بداند ديو کاين آ ئينه جاي گرد نيست
مرد پنداريد پروين را چو برخي ز اهل فضل
اين معما گفته نيکوتر که پروين مرد نيست
انتشار اين اشعار قوي، تحسين و تمجيد ملک الشعراي بهار، محمد قزويني، دهخدا، لطفعلي صورتگر و سعيد نفيسي را برانگيخت اما در مقابل از سوي “اتحاديه کشاورزان و ترقي خواهان”، اعتراض هاي بسياري نسبت به ملک الشعراي بهار، نويسنده ديباچه ديوان پروين شد مبني بر اينکه چرا از روي ناآگاهي، اشعار “شاعري متصوف” را به پروين نسبت داده است. پس از آن عبدالحسين آيتي، اشعار پروين را سروده هاي “رونق علي شاه”، دانست و فضل الله گرکاني نيز اشعار را سروده هاي دهخدا تلقي کرد.
نظر برخي منتقدان معاصر همچون حبيب يغمايي، عبدالحسين زرين کوب و فرشته داوران در مورد پروين اين است که سروده هاي پروين بر زبان و بينش مردانه او دلالت مي کنند و او نتوانسته هويت جنسي خويش را به اثبات برساند. قضاوت فرخ تميمي در اين مورد از ديگران تندتر است؛ زيرا او عقيده دارد که پروين هيچ حس مادرانه و يا هويت زنانه اي را به خواننده يا شنونده اشعارش منتقل نمي کند.
 

پیوست ها

  • Flower_Persian-Star.org_16[1].jpg
    Flower_Persian-Star.org_16[1].jpg
    51.1 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • Flower_Persian-Star.org_14[1].jpg
    Flower_Persian-Star.org_14[1].jpg
    55.2 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • autumn.jpg
    autumn.jpg
    45.3 کیلوبایت · بازدیدها: 104
  • 93[1].gif
    93[1].gif
    180.4 کیلوبایت · بازدیدها: 46

melika

متخصص بخش زبان انگلیسی
قسمت دوم
علل مردانه دانستن شعر پروين:
دلايل مردانه دانستن اشعار پروين را از چند زاويه مي توان مورد بررسي قرار داد از جمله واژگان، مفاهيم، معاني و موضوعات شعري در ديوان او.
اگر در مورد قصايد پروين که کمتر از يک سوم ديوان او را تشکيل مي دهد حکم به “مردانه بودن” کنيم، نمي توان چنين قضاوتي را کاملانادرست تلقي کرد زيرا:
1- پندآموزي و موعظه گري که ويژه زبان مردسالارانه است در قصايد پروين بسيار پررنگ است
2- در اشعار پروين اعتصامي بيش از آنچه از يک زن انتظار مي رود “خردگرايي و اتکاء به تفکر و تعقل” به چشم مي خورد. پروين همچون انديشمندي توانا در مورد انسان و ابعاد گوناگون زندگي او و مسائل اخلاقي و اجتماعي مي انديشد و حاصل تفکرات خود را با زبان قلم بيان مي کند. بي دليل نيست که ديوان اشعار خود را به عنوان “هديه فکر و شعر” به پدر بزرگوارش تقديم مي کند. اين ويژگي سبب تشخص شعر پروين شده و او را از زنان شاعر ديگر متمايز ساخته است.
3- استواري و رواني کلام پروين که البته بيشتر در قصايدش به چشم مي خورد معلول دو علت است: (الف) پرهيزگاري، پاکدامني و ايمان محکم او به خالق و عظمت خلقت ب) توجه پروين به حقايق کلي و جاودانگي هستي” (آتشي، منوچهر1359 ؛، 36-37)
در ذيل چند بيتي از يکي از قصايد ديوان پروين که اين سه ويژگي در آن بسيار آ شکار است ذکر مي گردد:
گويند عارفان، هنر و علم کيمياست
و آن مس که گشت همسر اين کيميا، طلاست
فرخنده طايري که بدين بال و پر پرد
همدوش مرغ دولت و همعرصه هماست
وقت گذشته را نتواني خريد باز
مفروش خيره کاين گهر پاک، بي بهاست
تو مردي و دولت مردم فضيلت است
تنها وظيفه تو همي نيست خواب و خاست
زان را بازگرد که از رهروان تهي است
زان آدمي بترس که با ديو آشناست
خوشتر شوي به فضل زلعلي که در زميست
برتر پري به علم ز مرغي که در هواست
جان را بلند دار که اين است برتري
پستي نه از زمين و بلندي نه از سماست
4- شرايط روزگار پروين ايجاب مي کرد که شاعر تنها بيانگر زيبايي ها و افکار لطيف و باريک خويش نباشد. پروين، اعتراض به ظلمها و بيدادگري ها را در شعر خويش با زباني تند و کوبنده نشان مي دهد و چون مردي مبارز خواهان حق و عدالت مي شود. پس در اين مواقع ناچار است روح لطيف و بيان زنانه خود را کنار بگذارد و مردانه سخن گويد تا کلامش موثر واقع شود.
5- بسياري از منتقدان نتوانسته اند رقابت “زني” را در ميدان سخنوري با بزرگمردان شاعر باور کنند و همين مسئله باعث شده که کلام پروين را سروده هاي يک شاعر “مرد” بدانند.
غافل از اينکه اين قصايد اگرچه گاه از لحاظ ظاهر و ساختار مردانه است؛ اما وقتي در آن عميق مي شويم و با ديد روانشناسانه به آن مي نگريم به اين نتيجه مي رسيم که اين اشعار فقط مي تواند سروده هاي يک “زن” باشد.
6- پروين اعتصامي از عناصر زنانه که وجودشان تنها با وجود زن معنا مي گيرد استفاده شخصي نمي کند؛ يعني آنها را در توصيف زيبايي خود يا زنان ديگر به کار نمي برد؛ زيرا برخلاف بسياري از زنان به جاي توجه افراطي به آ راستگي ظاهر، تمام ذهن خويش را متوجه کار شعر کرده و چون اين گونه سخن گفتن برخلاف تصور مردان از بيان زنان است، شعر پروين “مردانه” تلقي مي شود. مثلاژاله قائم مقامي، مادر مرحوم پژمان بختياري در شعر خويش از “آئينه” که عنصري زنانه محسوب مي شود، استفاده شخصي مي کند و از آن مي خواهد که ژاله را زيباتر از آنچه هست به او جلوه دهد:
اي آئينه ما را زغم آ زاد توان کرد
يک ره به دروغي دل ما شاد توان کرد
ويران نشود قصر دل انگيز حقيقت
ما را به دروغي اگر آباد توان کرد
اي همدم ديرين من! اي قاضي بي رحم
با داد نداني که چه بيداد توان کرد
اما همين عنصر “آئينه” در قطعه “آئين آئينه” در ديوان پروين اعتصامي در خدمت بيان يک مسئله اخلاقي (صداقت و يکرنگي) قرار مي گيرد:
وقت سحر به آئينه اي گفت شانه اي
کاوخ فلک چه کجرو و گيتي چه تندخوست
ما را زمانه رنجکش و تيره روز کرد
خرم کسي که همچو تواش طالعه اي نکوست
هرگز تو بار زحمت مردم نمي کشي
ما شانه مي کشيم به هر جا که تار موست
ما با آنکه جفاي بتان بيشتر بريم
مشتاق روي توست هر آن کس که خوبروست
گفتا: هر آن که عيب کسي در قفا شمرد
هرچند دل فريبد و رو خوش کند عدوست
در پيش روي خلق به ما جا دهند از آنک
ما را هر آنچه از بد و نيک است روبروست
چون شانه، عيب خلق مکن مو به مو عيان
در پشت سر نهند کسي را که عيب جوست
پروين! نشان درست، درستي و راستي است
هرگز نيازموده کسي را مدار دوست
7- عشق به معناي معمول آن که زميني و مبتذل و مادي است به هيچ وجه در کلام پروين اعتصامي يافت نمي شود و اين مسئله، هم برخلاف انتظار مردان از زنان است و هم با سابقه زنان شاعر که پيش از پروين، همزمان با او و پس از او همواره سخن از عشق مادي گفته اند مغايرت دارد. مثلايکي از دلايلي که باعث مي شود شعر فروغ فرخزاد، زنانه دانسته شود و شعر پروين، مردانه، همين نکته است؛ زيرا فروغ از عشق زميني و مادي سخن مي گويد ولي همان طور که ذکر شد چنين عشقي در ديوان پروين نيست.
عشق پروين وابسته به حقايق و معنويات است و با همه عظمت و پاکي در ميان کلمات و اشارات او جلوه گر مي شود. بهار در ديباچه ديوان پروين، علت خالي بودن ديوان او را از عشق مادي در قالب دو نکته مطرح مي کند:
الف) عزت نفس و عصمت و عفاف پروين ب) حقيقت گويي شاعر البته ديگران علل مثبت يا منفي ديگري را نيز براي اين مسئله مطرح کرده اند از جمله اينکه:
7-1 پروين توجه به خويش و از خود سخن گفتن را صفت مردم کوته نظر مي داند و عقيده دارد:
پر خود سوختم و دم نزنم
گرچه پيرايه پروانه، پر است
کس ندانست که من مي سوزم
سوختن، هيچ نگفتن هنر است
ديوان ص 204
7-2 برخي علت را در احترام گذاشتن به پدر که در حکم استاد پروين بوده است جستجو مي کنند
7-3 گروهي عقيده دارند که پروين از عشق وحشت داشته است
7-4 عده اي بر اين باورند که عمر کوتاه پروين به او مجال تجربه عشق مادي را نداده است
7-5 بعضي نيز مي گويند که محيط بسته و نبود شرايط مساعد اجتماعي باعث مي شده که از عشق سخن گفتن، يک گناه محسوب بشود و به همين دليل است که پروين از اين گونه عشق سخن به ميان نياورده است.
اما حقيقت آن است که عشق در ديوان پروين به معناي “انسان دوستي” است و “مهرورزي نسبت به تمام انسانها” بدون توجه به زمان يا مکاني خاص. پروين عشق را در نظر خويش به بهترين شکلي توصيف مي کند:
کتاب عشق را جز يک ورق نيست
در آن هم نکته اي جز نام حق نيست
 

پیوست ها

  • 523211_333165153416761_460122430_n.jpg
    523211_333165153416761_460122430_n.jpg
    65.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

melika

متخصص بخش زبان انگلیسی
قسمت سوم
مايه هاي زنانه در شعر پروين:
پروين در قطعات، مثنويات و مناظراتش بسيار صميمي تر و بي رياتر از احساسات زنانه خود سخن مي گويد و با دنياي مادي اطراف خويش، ارتباط نزديکي برقرار مي سازد. هرچيز بي جان در شعر او جان مي گيرد و خواننده به آن احساس نزديکي مي کند مايه هاي زنان در کلام پروين عبارتند از:
1- هشت شعر از ديوان پروين به طور کامل اختصاص به توصيف کودکان يتيم و بدبختي هاي آنان دارد. در ديوان هيچ شاعر مردي اين اندازه توجه به کودکان ديده نمي شود. در ذيل چند بيتي از قطعه “قلب مجروح” از ديوان پروين ذکر مي گردد:
دي کودکي به دامن مادر گريست زار
کز کودکان کوي، به من کس نظر نداشت
طفلي مرا کز پهلوي خود بي گناه راند
آن تير طعنه، زخم کم از نيشتر نداشت
اطفال را به صحبت من از چه ميل نيست
کودک مگر نبود کسي کاو پدر نداشت
هرگز درون مطبخ ما هيزمي نسوخت
وين شمع، روشنايي از اين بيشتر نداشت
بر وصله هاي پيرهنم خنده مي کنند
دينار و درهمي پدر من مگر نداشت؟
طفل فقير را هوس و آرزو خطاست
شاخي که از تگرگ نگون گشت، برنداشت
2- پروين اگرچه هيچ گاه مادر نشد، اما در قطعاتش کاملامادرانه سخن مي گويد .حس مادرانه در نهاد همه دختران وجود دارد وقتي دختر بچه اي عروسک خود را همچون مادري در آغوش مي گيرد، بر او لباس مي پوشاند و نسبت به او دلسوزي مي کند، هيچ گاه مادري را تجربه نکرده؛ اما اين حس و حال را کاملادرک مي کند. پروين هم دقيقا همين حالت را دارد. نمونه آن قطعه “حديث مهر” است که در آن به زيبايي تمام، لذت مادر شدن را از زبان کبوتري براي گنجشکي بازگو مي کند، به گونه اي که گويي خود، بارها مادري را تجربه کرده است:
گنجشک خرد گفت سحر با کبوتري
کآخر تو هم برون کن از اين آ شيان، سري
آفاق، روشن است چه خسبي به تيرگي؟
روزي بپر، ببين چمن و جويي و جري
بنگر من از خوشي، چه نکو روي و فربهم
ننگ است چون تو مرغک مسکين لاغري
گفتا حديث مهر بياموزدت جهان
روزي تو هم شوي چو من اي دوست، مادري
گرد تو چون که پر شود از کودکان
جز کار مادران نکني کار ديگري
روزي که رسم و راه پرستاريم نبود
مي دوختم بسان تو، چشمي به منظري
خوشبخت، طايري که نگهبان مرغکي است
سرسبز، شاخکي که بچينند از آن بري
شيرين نشد چو زمحنت مادر، وظيفه اي
فرخنده تر نديدم از اين، هيچ دفتري
در شعر فروغ فرخزاد از واژه هاي احساسي - عاطفي خاص جنس زن بسيار استفاده شده است اما در شعر پروين واژه هايي که بيان کننده احساسات مادرانه - زنانه هستند خود را بيشتر نمايان مي سازند و محققين، بدون توجه به اينکه احساسات مادرانه هم بعدي از ابعاد وجودي يک زن است و زنانگي او را به تصوير مي کشد، حکم به مردانه بودن شعر پروين مي دهند.
3- نکته سنجي و باريک بيني از ويژ گي هاي زنان است. پروين نيز به تبع زن بودن خويش در وراي هرچيز، نکته اي مي بيند و آن را به نيکويي بازگو مي کند. به عنوان مثال وقتي قطعه “تيره بخت” را در ديوان او مي خوانيم، تفاوت نگرش و بيان پروين را به عنوان يک زن با يک مرد سخنور کاملادرک مي کنيم. سخنوران مرد هرچقدر هم که باريک بين، نرم دل و دلسوز باشند، نمي توانند به شيوه پروين، بي مهري نامادري اي را نسبت به دختري بيچاره بازگو کنند.
در زير چند بيتي از قطعه “تيره بخت” ذکر مي گردد:
دختري خرد شکايت سر کرد
که مرا حادثه بي مادر کرد
ديگري آمد و در خانه نشست
صحبت از رسم و ره ديگر کرد
دختر خويش به مکتب بسپرد
نام من کودن و بي مشعر کرد
اشک خونين مرا ديد و همي
خنده ها با پسر و دختر کرد
نزد من دختر خود را بوسيد
بوسه اش کارد دو سر خنجر کرد
عيب من گفت همي نزد پدر
عيب جوييش مرا مضطر کرد
شب به جاروب و رفويم بگماشت
روزم آواره بام و در کرد
مادرم مرد و مرا در يم دهر
چو يکي کشتي بي لنگر کرد
مادرم بال و پرم بود و شکست
مرغ، پروانه به بال و پر کرد
4- بيش از 70 بيت در ديوان پروين اعتصامي اختصاص به توصيف پيرزنان فقير و بيوه زنان محروم دارد. هيچ کدام از شاعران مرد به اندازه پروين به اين موضوع نپرداخته اند؛ زيرا او از ديدن فقر و بيچارگي پيرزنان به خاطر احساسات لطيف زنانه اش بيش از مردان متاثر مي شود. نمونه آن قطعه “اندوه فقر” است در ديوان پروين:
بادوک خويش پيرزني گفت وقت کار
کاوخ! ز پنيه ريشتنم موي شد سپيد
از بس که بر تو خم شدم و چشم دوختم
کم نور گشت ديده ام و قامتم خميد
جز من که دستم از همه چيز جهان تهي است
هرکس که بود برگ زمستان خود خريد
از رنج پاره دوختن و زحمت رفو
خونابه دلم ز سرانگشتها چکيد
من بس گرسنه خفتم و شب ها مشام من بوي طعام خانه همسايگان شنيد ...
5- وقتي که در مورد چگونگي رفتار زن در مقابل همسرش سخن مي گويد مثلادر قطعه “فرشته انس”:
توان و توش ره مرد چيست؟ ياري زن
حطام و ثروت زن چيست؟ مهر فرزندان
زن نکوي، نه بانوي خانه تنها بود
طبيب بود و پرستار و شحنه و دربان
به روزگار سلامت، رفيق و يار شفيق
به روز سانحه، تيمار خوار و پشتيبان
ز بيش و کم، زن دانا نکرد روي ترش
به حرف زشت نيالود نيکمرد دهان
6- وقتي از حقوق زنان دفاع مي کند خواستار استقلال شخصيت زن در جامعه مي شود؛
زن در ايران پيش از اين گويي که ايراني نبود
پيشه اش جز تيره روزي و پريشاني نبود
زندگي و مرگش اندر کنج عزلت مي گذشت
زن چه بود آن روزها گر زانکه زنداني نبود؟
کس چو زن اندر سياهي، قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبد سالوس قرباني نبود
در عدالتخانه انصاف، زن شاهد نداشت
در دبستان فضيلت، زن دبستاني نبود
دادخواهي هاي زن مي ماند عمري بي جواب
آشکارا بود اين بيداد، پنهاني نبود
7- استفاده بسيار پروين اعتصامي از محسوسات زنانه که اجازه ورود به ساحت شعر را نداشتند به شعر او به عنوان يک شاعر زن تشخص بخشيده و اين هنجارشکني سبب ايجاد نوعي نوآوري گشته است.پروين براي بيان مفاهيم اخلاقي يا مسائل اجتماعي مورد نظر خويش، مناظراتي را ميان محسوسات زنانه اي همچون نخود و لوبيا، سير و پياز، ديگ و تاوه، عدسي و ماش، سوزن و نخ و ... برقرار مي کند. در اينجا نيز، اين نکته بيني و جزئي نگري زنانه است که سبب مي شود محسوساتي که در طول شبانه روز، همه کس از کنارشان با بي توجهي عبور مي کنند، در نظر پروين حرفهاي زيادي براي گفتن داشته باشند.
فرخ تميمي به کاربرد اين گونه محسوسات درشعر، به ديده تمسخر مي نگرد و قدرت القاي اين محسوسات را در شعر به اندازه حضورشان در يک دستور آشپزي مي داند؛ اما اين فقط ظاهر اشعار و مناظرات پروين است؛ زيرا به قول مرحوم ملک الشعراي بهار در ديباچه ديوان پروين، هنر پروين آنجا است که از زبان همه چيز سخن مي گويد. او با استعداد نادر و ذهن آزاد، زاينده و پرورده خود توانسته معاني بلند مورد نظر خويش را با ملموس ترين و نزديک ترين اشياي اطراف بازگو کند. مثلالزوم نظر داشتن به عيب خويش و نيز زشتي تکبر را در قطعه “سيه روي” که مناظره اي ميان ديگ و تاوه است اين گونه توصيف مي کند:
به کنج مطبخ تاريک، تابه گفت به ديگ
که از ملال نمردي، چه خيره سر بودي
زدوده پشت تو مانند قير گشته سياه
ز عيب خويش ، تو مسکين چه بي خبر بودي
همي به تيرگي خود فزودي از پستي
سياه روز و سيه کار و بدگهر بودي
تمام عمر در اين کارگاه زحمت و رنج
نشسته بودي و بي مزدکارگر بودي
دمي زآتش و آبت، ستم رسيد و بلا
دمي نديم دم و رود و خشک و تر بودي
نديد چشم تو رنگي دگر به جز سيهي
رواست گر که بگوييم بي بصر بودي
جواب داد که ما هر دو در خور ستميم
تو نيز همچون من اي دوست بي هنر بودي
جفاي آتش و هيزم، نه بهر من تنهاست
تو نيز لايق خاکستر و شرر بودي
مگر به ياد نداري که دوش وقت سحر
ميان شعله جانسوز تا کمر بودي؟
نظر به عجب در آلودگان نمي کردي
به دامن سيه خود، گرت نظر بودي
استفاده پروين از اين محسوسات همچون عناصر زنانه، استفاده اي غيرشخصي است، در حالي که پيش از پروين، ژاله قائم مقامي وقتي در شعر خود “سماور” را که از محسوسات زنانه است مي آ ورد از آن استفاده شخصي مي کند:
اي همدم مهرپرور من
اي يار من اي سماور من
در زمزمه تو شد مي آلود
اجزاي لطيف ساغر من
سوزي عجبت گرفته گويي
در سينه توست آذر من
در ديده، سرشک و در دل، آتش
مانا تو مني برابر من ...
در مقابل فروغ فرخزاد که به ميزان زيادي از “عناصر زنانه” استفاده مي کند، در ديوان پروين “محسوسات زنانه از بسامد بالايي برخوردارند؛ زيرا پروين به دليل کمرويي از واژه هايي که ظاهر زن را توصيف کند همچون گوشواره، خلخال، شانه، دامن، نقاب، گلوبند و .. به ميزان کمتري استفاده مي کند و چون عناصر زنانه بيش از محسوسات زنانه، تجلي گر زنانگي هستند. منتقدين هم با يک نگرش افراطي، شعر فروغ را “زنانه” و شعر پروين را “مردانه” قلمداد کرده اند.
نتيجه گيري:
پروين اعتصامي، بانوي شريفي است که در شعر هدفي به جز اصلاحات اخلاقي و اجتماعي ندارد و همواره با همنوعان خويش همدردي مي کند:
دل براي مهرباني پروراندن لاجرم
جان به تن تنها براي جانفشاني داشتن
ناتواني را به لطفي، خاطرآوردن به دست
ياد عجز روزگار ناتواني داشتن
بنابراين حکم به “مردانه بودن” زبان، بيان و نگرش پروين اعتصامي تنها در مورد کمتر از يک سوم ديوان او يعني قصايدش - آن هم فقط در پوسته و ظاهر - مي تواند صحيح باشد و تعميم دادن اين حکم به بيش از دو سوم باقيمانده ديوان پروين (قطعات، مثنويات و مناظرات) به هيچ وجه منطقي به نظر نمي رسد.
پروين اعتصامي اگر هم “مرد” تلقي شود، بايد اين مردانگي را در ميدان فصاحت و بلاغت سخن او مطرح نمود نه در مورد کاربرد زبان، بيان، موضوع، مفاهيم و معاني شعري او.
 
بالا