[h=3]جهانگردی و پیشینه راه ابریشم در ایران
منابع و اسناد فارسی و غیر فارسی تاریخی بازمانده از روزگاران کهن، گویای این نکته مهم است که نام «جاده ابریشم» ساخته و پرداخته ذهن غربیان است، زیرا که در هیچ یک از کتابهای مهم تاریخی و...
منابع و اسناد فارسی و غیر فارسی تاریخی بازمانده از روزگاران کهن، گویای این نکته مهم است که نام «جاده ابریشم» ساخته و پرداخته ذهن غربیان است، زیرا که در هیچ یک از کتابهای مهم تاریخی و...
جاده ابریشم مانند زنجیری است که هر حلقه آن را یکی از کشورهایی تشکیل داده که این راه از آن عبور میکرده است. اگر چه این راه طولانی امروزه از رونق افتاده، اما نگرش دوباره به آن به واقع بازبینی و باززنده سازی فرهنگ و تمدنهای پیشین است.
واژگان (جاده ابریشم) ذهن انسان را به گذشته دور میبرد و نیز این اندیشه که در این راه طولانی چه کالای ارزشمندی را حمل میکرده است، ابریشم و راز تولید آن در چین و دیگر کالاهایی که به همراه آن توسط کاروانیان از این راه حمل می شده است، تنها بعد مادی این راه تاریخی است.
بانگاهی عمیقتر به این مسیر درمییابیم که این جاده در اصل راه عبور فرهنگها، گویشها و ملیتهای متفاوت از یکدیگر بوده، فرهنگهایی که پیشینه کهن خاور زمین هستند و بانگ کاروانیان در حال عبور از این راه به واقع بانگ بیداری و دیرسالی باشندگانی است که این راه از سرزمین آنها میگذشته است.
منابع و اسناد فارسی و غیر فارسی تاریخی بازمانده از روزگاران کهن، گویای این نکته مهم است که نام «جاده ابریشم» ساخته و پرداخته ذهن غربیان است، زیرا که در هیچ یک از کتابهای مهم تاریخی و جغرافیایی مانند «حدود العالم من المغرب الی المشرق»، «مطلع الشمس» و ... نامی از «جاده ابریشم»، «راه بزرگ ابریشم» و یا «طریق الحریر» نیامده، پس این یک بررسی نظری است که از کنکاش این کتابهای مهم حاصل آمده است. این راههای کاروان رو در روزگاران گذشته به نام «جاده شاهی» معروف بود، روزگاری دیگر جاده «شرق و غرب» نامیده میشد و امروز «جاده ابریشم».
راه بزرگ ابریشم از دروازه یشم (jade) ،نفریت (nephrit) به چینی(ju)، شروع میشد و از طریق تورفان (راه شمالی) و ختن (راه جنوبی) به کاشفر رسیده و از آنجا به سمرقند و از سمرقند به مرو و بلخ رفته و از راه شمال ایران و چین در مییابیم که اوج روابط دو کشور به زمان شهریاری دودمان ساسانیان باز میگردد. اگر چه در این دوره علاوه بر تولید چندین نوع کاغذ در داخل ایران، از کشور چین نیز واردات کاغذ و ابریشم داشتهایم، اما طبق اسناد تاریخی در دوره پیش از ساسانیان یعنی زمان فرمانروایی (پارتها) یا (اشکانیان) در ایران، (نوغان داری) وجود داشته و پیشینه نوغان داری در شمال ایران و استانهای گیلان و مازندران بسیار قدیمتر از پیشینه ارتباط ما با چین بوده است، به ویژه آن بخشی که گرگان را به شاهرود وصل میکرد و به نام «دروازه ابریشم» معروف است.
به یقین در زمانی که ما رابطه گستردهای با چین نداشتهایم یعنی دوره «پارتها»، وارد کردن ابریشم از آن کشور امکانپذیر نبوده، در حالی که پرچم سپاهیان در دوره اشکانی از جنس ابریشم بوده و در نوشتههای این فقیه همدانی و یعقوبی میخوانیم که ابریشم مرو، قابل مقایسه با تمام محصولات چین و حتی به مراتب بهتر از آن بوده است.
جاده ابریشم در ایران بر اساس محور شرقی_غربی به خراسان امروز وارد شده و از مسیر شهرهای توس، نیشابور، سبزوار، شاهرود، دامغان، سمنان به ری باستان میرسیده است و از ری که شهری بزرگ بود به سوی قزوین و از آنجا به دو شاخه تقسیم میشده است.
از قزوین یک راه به سوی شمال غرب یعنی به سمت سراب، تبریز، مرند و سپس خوی و از کشور خارج میشده است و راه دیگر به سمت غرب یعنی به سوی هگمتانه (همدان امروز) و بعد کرمانشاه و از کشور خارج میشده است.
این اصلیترین راهی است که براساس منابع مهم تاریخی و مراجع جهانی مانند یونسکو مورد تأیید قرار گرفته است. راههای فرعی دیگر که حتی ایران را از طریق خلیج فارس با سایر مناطق جهان پیوند میداده بسیار زیاد است که مهمترین آنها راهی است که از طریق ری باستان به اصفهان، شیراز و بوشهر میرفته است و سپس از مسیر دریایی جاده ابریشم از ایران خارج می شده است چنانکه میبینیم ایران کشوری است که به طور کلی در مسیر راه ابریشم بوده است و مبادی ورودی و خروجی مهم مانند سرخس، خسروی، بازرگان، بندر بوشهر (لیان)، بندر عباس (گمبرون) و مرز کویته در سیستان و بلوچستان از گذشتههای نسبتاً دور محورهای مهم بازرگانی و توریستی بودهاند. یکی از اصلیترین این محورها، مسیر سرخس_بازرگان است که از دیدگاه اقتصادی و توریستی جایگاه ویژهای دارد.
امروزه احیا و باز زنده سازی جاده ابریشم «یادمان»های باستانی بازمانده در پیرامون این جاده میتواند برای جهانگردان بسیار جالب توجه باشد. نکته بسیار مهم دیگر اینکه بدانیم ایران، تنها کشوری است که راههای دریایی و زمینی ابریشم در آن با هم از طریق خلیج فارس برخورد پیدا میکردهاند.
در یکی دو دهه گذشته با وجود آنکه یونسکو کوشیده است، همایشهای بینالمللی مهمی مانند «همایش ازبکستان» و «همایش تهران» درباره احیای جاده ابریشم داشته باشد، همچنین با ارائه مقالات علمی متعدد پژوهشگران سعی کرده راهکارهای کیفی این مهم را دریابد و حتی در کشورهای طول این مسیر، سازمانهایی را مأمور بررسی و پژوهش در این مورد کرده،به نظر میرسد در عمل موفقیت چندان زیادی به دست نیاورده است.
آنچه تاکنون انجام شده در مجموع مطالعات نظری است. محورهای مطالعاتی از قبیل: راهشناسی تاریخی جاده ابریشم و باستانشناسی،مطالعات اقتصادی و سیاسی،جامعه شناسی تاریخی و مطالعات ادواری با وجود آنکه بسیار با ارزش و مهم است، اما چنانکه گفتیم در بخش مطالعات نظری جای میگیرد.
چنانکه میدانیم در ایران مسیر و شاهراههای اصلی از دورانهای گذشته تاکنون تغییر چندانی پیدا نکرده و راه و راهداری از کهنترین زمانها وجود داشته است. سازهها ، عوامل و عناصر وابسته به راه نیز همین گونه است.
بنابراین اگر بخواهیم به احیای هر یک از این عوامل و عناصر بپردازیم، کمک و همکاری چندین سازمان را میطلبد.
ما در ایران چندین مسیر خطی اساسی جهانگردی داریم، خوشبختانه شاخههای اصلی (راه ابریشم) در ایران هم از مسیرهای اصلی این راه بودهاند و هم امروزه از مسیرهای اصلی جهانگردی مملکت هستند.
ما در مجموع پنج مسیر اصلی جهانگردی داریم که به صورت استانی با آنها برخورد نکرده، بلکه مسیرها را خطی بررسی میکنیم. مثلاً میگوییم محور تهران_بم با شناخت دقیق محورها میتوانیم در مسیرهای اصلی راه ابریشم قرار بگیریم، در این مسیرهای نسبتاً طولانی ما با عناصر و سازههای باستانی از قبیل: کاروانسراها،آب انبارها،یخچالها،چایخانهها و قهوهخانهها، زیارتگاهها،آبریزگاهها، قلعهها،چشمهسارها، پناهگاهها، چاپارخانهها، گورستانها، گرمابهها، بازارها، قناتها و بقایایی از کفسازی راهها و پلها روبرو هستیم. دو مورد اصلی از این عوامل و عناصر عبارتند از: کاروانسراها و خانههای موجود دریافت قدیم شهرها که هر یک از آنها میتوانند با تغییر کاربری، موجودیت بهتری نسبت به گذشته پیدا کنند.
خانههای قدیمی در شهرهای تاریخی مهم از جمله در شهرهای نیشابور، سمنان، قزوین، همدان،کرمانشاه، اصفهان، کاشان، شیراز، اردستان، نایین، یزد، کرمان و بم باید تبدیل به موزههای جهانگردی شود که البته این کار نیز کمک شایان سازمان میراث فرهنگی را میطلبد.
بطور کلی بخش جهانگردی در ایران بدون همکاری تنگاتنگ سازمانهای میراث فرهنگی و محیط زیست، راهکارهای اصلی توسعه این صنعت را نخواهد یافت و به این ترتیب هم خانهها رونق خواهد داشت و هم جهانگردان با پدیدههای مسیر جاده ابریشم بیشتر آشنا خواهند شد.
غیر از کاروانسراها و خانههای قدیمی ساخت، مهمانسراها و متلها نیز در طول این مسیر باید براساس نیاز بررسی شود و سایر عناصر و سازههایی که در پیش نام بردیم، براساس اولویتها مورد بازبینی و باززندهسازی قرار گیرد.