جوک های گریه دار!
شما هم اس ام اس های جوک دریافت می کنید؟ آیا دقت کرده اید که گاهی به یک هم وطن می خندید و او را مورد تمسخر قرار می دهید؟
همان طور که می دانید این فرهنگ ماست که نشانگر هویت فرد فرد ماست. فرهنگ ایران زمین بدلیل قدمت و اصالتش در طی سالیان دراز آنچنان غنی شده که تمامی قشرهای جهانی از آن سخن می گفتند و می گویند.
اما خطراتی فرهنگ غنی و پرمایه ی ما را همواره تهدید می کند. یکی از آن خطرات که بسیار شاهد آن هستیم و بر بدنه ی فرهنگ خلل وارد کرده لطیفه ها و جوک های قومیتی ست که سالیان سال است از آن ها در هرمکانی و هر زمانی استفاده می شود.
شوخ طبعی در ایران
ما ایرانیان همیشه دوست داشتیم و داریم که شاد و مفرح زندگی کنیم . همین امر منجر به ایجاد لطیفه ها و داستان های کوتاه سراسر شادی آفرین و پند آموز شده است. چنانچه آثار بر جای مانده از نویسندگان بزرگی چون ابراهیم بیگ زین العابدین مراغهای، طالبوف، دهخدا و سیدمحمدعلی جمالزاده گویای این مطلب است.
اما این خصیصه مثبت اجتماعی چون هر پدیده ی دیگری درگذر زمان در مسیر ناصواب خود به کار گرفته شده شد و از حدود 90 سال پیش به بیراهه کشیده شده و بر ضد هدف اصلی که همانا شاد و مفرح کردن زندگی است به کار رفته است. از آن دوره به بعد تا کنون میتوان با نگرشی عمیق از میان صدها و هزاران لطیفه، بخش عظیمی را در لیست منفی و سیاه قرار داد که به نوعی موضوع خشونت، بیعدالتی و بیاحترامی به افراد، خانوادهها و قومهای مختلف را دامن میزنند و نابرابریهای اجتماعی را تشدید میکنند.
دقت داشته باشید که این لطیفهها اغلب درباره اقوامی به کار میروند که در طول تاریخ کشورمان بیشترین تأثیر گذاری را داشتهاند و رشادتها، شجاعتها و دلاوریهای مردمانشان زمینه ساز شکل گیری تغییرات بس مهم و در خور توجهی در تاریخ گشته که امروز سایر فرهنگها و قومیتهای ایرانی در زیر یک چتر از موهبت آن بهرهمند هستند.
در ادامه به معرفی نمونهای از این اقوام و بازگویی بخش کوچکی از پیشینه تأثیرگذار آنان در تاریخ کشورمان میپردازیم.
کردستان ؛ دیار غیور مردان
کوههایش چون دژی مستحکم حفاظ تسخیر ناپذیر غرب ایران است و شهرش هم حفاظ فرهنگی غرب ایران.
امیر صادقی، کارشناس مردم شناسی استان کردستان در خصوص پیشینه پرافتخار مردم استانش میگوید:
«پنج هزار سال قبل در سرزمینی که امروزه کردستان نامیده میشود اقوام متمدن ماد زندگی میکردند که بر اساس تحقیقات و مطالعات دانشمندانی همچون مینورسکی و اوژن پیتارد، مردم کرد بازمانده آنان هستند که از قسمتهای شرقی به این سمت مهاجرت کردهاند و آن تمدن با شکوه را بنا نهادند و بعد از آن نیز تأثیر بسزایی در تاریخ امپراطوری ایران داشتهاند. این قوم بر طبق اسناد و اکتشافات به دست آمده پیرو اصول خاصی بوده و به این باور رسیده بودند که نباید تنها از طریق شمشیر و زور بر مردم حکومت کنند بلکه قانون باید حرف اول و آخر را در جامعه بزند.
صلاح الدین ایوبی سردار نامی کرد در جنگهای متعددی مسیحیان متجاوز به فلسطین را شکست داد. نوری پاشا علیه عثمانیها، شیخ محمود حفید علیه عراقی ها، ملا مصطفی بارزانی دنباله رو راه شیخ محمود و سنجر خان علیه روسها، نمونهای از مبارزات است.
متأسفانه از زمان آغاز سلسله پهلوی و با هدف منزوی کردن اقوام دلاور از اجتماع، اکراد به همراه سایر اقوام همتراز خود مورد هجوم ناهنجاریهای فرهنگ گفتاری قرار گرفتند. اقدامی برنامهریزی شده که به تدریج در تار و پود فرهنگ ایرانی به نادرستی جای باز کرد.
ترکها؛ حماسه سازان تاریخ ایران
این هموطنان شمال غرب کشورمان تنها اقوامی هستند که در برابر مغولان نه تنها کمر خم نکردند بلکه بهترین راه مقابله با دشمن را رسوخ در لایههای درونی حکومت مغولان برگزیده و این اقوام چادرنشین بربر را وادار به انتخاب پایتخت و یکجا نشینی کردند و مدنیت را به آنان آموختند.
بعدها بزرگترین امپراطوری دینی، مذهبی و ملی ایرانیان (حکومت صفویه) توسط اقوام ترک بنا نهاده شد و با تکیه بر نگرشهای مذهبی مردم ایران برای اولین بار تشیع در ایران رسمی شد.
سالها بعد اولین انقلاب مردمی با نگرش تحدید اختیارات حکام در تاریخ ایران نیز به دست ترکان به ثمر رسید. چنانچه قانون مشروطیت ایران زیر فشار مردم، روحانیون آذربایجان و رهبری ستار خان و باقر خان به امضای مظفرالدین شاه رسید؛ قیام تاریخی مردم تبریز در 29 بهمن56 و افتخار آفرینی لشکر مؤثر مکانیزه و زرهی خط شکن 31 عاشورا در آذربایجان و شهدای دفاع مقدس آذربایجانی از دیگر افتخارات اقوام ترک است.
یعقوب طالبی مردم شناس و کارشناس ارشد سازمان میراث فرهنگی آذربایجان شرقی معتقد است که سرآغاز شکلگیری لطیفههای قومیتی منتسب به دوره پهلوی است . وی در این باره میگوید:
لایههای اولین لطیفه سازی در خصوص اقوام ایرانی را باید به سال 1300 و زمان تاجگذاری رضاشاه پهلوی نسبت داد. پس از آنکه رضا خان، سلسله ترک قاجاری را منقرض کرد و به حکومت رسید برای تخریب سلسله قاجار، نوادگانشان را کشت، اجازه حضور در عرصه سیاسی را از آنان سلب کرد، اقتصادشان را فلج و برای تخریب آنان از منظر فرهنگی نیز از طریق سیاست تمسخر وارد عمل شد؛ روندی که در دوره محمدرضا به اوج خود رسید.
از سویی ترس از تشکیل حکومت خودمختاری در خطه آذربایجان که هرگز تاب تابعیت از حکومت خودکامه شاهان را نداشتهاند (تنها حکومت خود مختاری ایران برای اولین بار در آذربایجان و تحت نظر سیدمحمد جعفر پیشهوری شکل گرفت) موجب شد که حکومت پهلوی برای ایجاد سرخوردگی اقوام ترک و نیز ایجاد نفاق میان مردم آذربایجان و سایر اقوام همچون گیلک، لر، کرد، بلوچ، ترکمن و حتی عربها به سراغ ترفند گفتاری برود و اتحاد مردمی را به وسیله آن تضعیف کرده و سلطه خود را بر سراسر ایران تحمیل کند. اقدامی غیر اخلاقی که در آن دوران رشد نمود و امروز در فرهنگ ما به اشتباه رسوخ کرده و متأسفانه مورد استفاده قرار میگیرد.
گیلانیان، شجاعترین اقوام از باستان تا به امروز
گیلانیان نیز به مانند دیگر اقوام ایرانی در تاریخ ایران صحنه ساز دلاوریها و رشادتهای بسیاری بودهاند. چنانچه تأثیر گذاری شگرف سپاه دیلمیان ارتش ایران باستان در شکست والرین، امپراتور روم، پیشتاز بودن در نهضت بیداری و مبارزات مشروطه، فتح تهران در کنار همرزمان آذری و بختیاری، بپاخاستن قهرمانانی چون میرزا کوچک جنگلی و هیبت از دل این خطه تنها بخشی از افتخارات مردمان گیلک زبان است.
اسماعیلپور، کارشناس مردم شناسی گیلان در خصوص پیشینه این استان میگوید:
گیلانیان پایههای اولین حکومت شیعی را تحت عنوان آل بویه بنا گذاشتند و بنیانگذار حکومت شیعی از اهالی گیلان و روستای دیلمان بوده است. اولین بار واژه جمهوری و حکومت جمهوری در گیلان تشکیل شد و اولین شهید انقلاب نیز یونس حسنی رودباری از گیلا ن است.
اسماعیلپور نیز منشأ شکل گیری لطیفههای تخریبی قومیتی را منتسب به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره رضا شاه پهلوی میداند و میگوید:
ساخت جوکهای قومیتی در درجه اول از سیاست انگلیسی «تفرقه بینداز، حکومت کن» سرچشمه میگیرد که در خصوص دو قومی که در زمان رضا شاه تابعیت حکومت مرکزی را نداشتند اجرا شد؛ گیلکها و آذریها.
حتی رژیم شاهنشاهی فردی معروف به «سید کریم» را استخدام کرد که کار او تنها ساخت جوک دربارهی گیلکها و آذریها بود و با این سیاست علاوه بر تحقیر اقوام مختلف ایرانی و تلقین برخی مفاهیم، میان آنها تفرقه ایجاد میکرد.
چگونه جوک های قومیتی را نابود کنیم؟
باید بدانیم که این جوک ها در درجه اول از طریق ادبیات میان مردم رشد و نمو پیدا می کنند.؛ دفاع شهریار شاعر از قوم ترک در یکی از اشعارش که در برابر مضامین برخی از نوشته در جراید و کتب مختلف و مقابله با نسبتهای نادرست به ترکها صورت گرفت حاکی از این حقیقت است. همچنین در ادبیات نمایشی گذشته نیز شخصیتها با درجات پایین اجتماعی به اقوام خاص ایرانی نسبت داده میشد.
اکنون با گذشت سالیان سال از پایان حکومت استبدادی میتوان تأثیر نفوذ سیاست خاص شاهان پهلوی در فرهنگ گفتاری را در جامعه مشاهده کرد؛ اما برای مقابله با این هجمه فرهنگی چه میتوان کرد؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند که حضور دولت و اجرای سیاستهای دولتی برای جلوگیری از چنین معضلی کارساز نیست بلکه به نظر میرسد ارتباطات نزدیک میان قومیتها و تغییر نگرش مردمی این معضل را به خودی خود کمرنگ کنید.
طالبی در خصوص نقش رسانه در این راستا میگوید: صدا و سیما باید نگاه خود را بیشتر تعدیل کند و به اصلاح این قضیه بپردازد. من مخالف استفاده از لهجهها در سریالها و برنامههای تلویزیونی نیستم؛ این بخشی از جذابیت برنامههای تلویزیونی است اما نگاه تمسخر آمیز به آن در رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب جایز نیست. بنابر این بیاییم از این خود پس با پالایش گفتارخود ساختن و گفتن جوکهای قومیتی را متوقف کرده و به گویندگان آنها صمیمانه احساس ناراحتی خود را ابراز کنیم.
باید تک تکمان دست به کار شویم تا علاوه بر میهنمان، دلهایمان را نیز آباد کنیم و به یک دیگر نزدیک تر سازیم . نباید این را فراموش کرد که اصل ما یکی است و در اصل هیچ تفاوتی نیست.
شما هم اس ام اس های جوک دریافت می کنید؟ آیا دقت کرده اید که گاهی به یک هم وطن می خندید و او را مورد تمسخر قرار می دهید؟
همان طور که می دانید این فرهنگ ماست که نشانگر هویت فرد فرد ماست. فرهنگ ایران زمین بدلیل قدمت و اصالتش در طی سالیان دراز آنچنان غنی شده که تمامی قشرهای جهانی از آن سخن می گفتند و می گویند.
اما خطراتی فرهنگ غنی و پرمایه ی ما را همواره تهدید می کند. یکی از آن خطرات که بسیار شاهد آن هستیم و بر بدنه ی فرهنگ خلل وارد کرده لطیفه ها و جوک های قومیتی ست که سالیان سال است از آن ها در هرمکانی و هر زمانی استفاده می شود.
شوخ طبعی در ایران
ما ایرانیان همیشه دوست داشتیم و داریم که شاد و مفرح زندگی کنیم . همین امر منجر به ایجاد لطیفه ها و داستان های کوتاه سراسر شادی آفرین و پند آموز شده است. چنانچه آثار بر جای مانده از نویسندگان بزرگی چون ابراهیم بیگ زین العابدین مراغهای، طالبوف، دهخدا و سیدمحمدعلی جمالزاده گویای این مطلب است.
اما این خصیصه مثبت اجتماعی چون هر پدیده ی دیگری درگذر زمان در مسیر ناصواب خود به کار گرفته شده شد و از حدود 90 سال پیش به بیراهه کشیده شده و بر ضد هدف اصلی که همانا شاد و مفرح کردن زندگی است به کار رفته است. از آن دوره به بعد تا کنون میتوان با نگرشی عمیق از میان صدها و هزاران لطیفه، بخش عظیمی را در لیست منفی و سیاه قرار داد که به نوعی موضوع خشونت، بیعدالتی و بیاحترامی به افراد، خانوادهها و قومهای مختلف را دامن میزنند و نابرابریهای اجتماعی را تشدید میکنند.
دقت داشته باشید که این لطیفهها اغلب درباره اقوامی به کار میروند که در طول تاریخ کشورمان بیشترین تأثیر گذاری را داشتهاند و رشادتها، شجاعتها و دلاوریهای مردمانشان زمینه ساز شکل گیری تغییرات بس مهم و در خور توجهی در تاریخ گشته که امروز سایر فرهنگها و قومیتهای ایرانی در زیر یک چتر از موهبت آن بهرهمند هستند.
در ادامه به معرفی نمونهای از این اقوام و بازگویی بخش کوچکی از پیشینه تأثیرگذار آنان در تاریخ کشورمان میپردازیم.
کردستان ؛ دیار غیور مردان
کوههایش چون دژی مستحکم حفاظ تسخیر ناپذیر غرب ایران است و شهرش هم حفاظ فرهنگی غرب ایران.
امیر صادقی، کارشناس مردم شناسی استان کردستان در خصوص پیشینه پرافتخار مردم استانش میگوید:
«پنج هزار سال قبل در سرزمینی که امروزه کردستان نامیده میشود اقوام متمدن ماد زندگی میکردند که بر اساس تحقیقات و مطالعات دانشمندانی همچون مینورسکی و اوژن پیتارد، مردم کرد بازمانده آنان هستند که از قسمتهای شرقی به این سمت مهاجرت کردهاند و آن تمدن با شکوه را بنا نهادند و بعد از آن نیز تأثیر بسزایی در تاریخ امپراطوری ایران داشتهاند. این قوم بر طبق اسناد و اکتشافات به دست آمده پیرو اصول خاصی بوده و به این باور رسیده بودند که نباید تنها از طریق شمشیر و زور بر مردم حکومت کنند بلکه قانون باید حرف اول و آخر را در جامعه بزند.
صلاح الدین ایوبی سردار نامی کرد در جنگهای متعددی مسیحیان متجاوز به فلسطین را شکست داد. نوری پاشا علیه عثمانیها، شیخ محمود حفید علیه عراقی ها، ملا مصطفی بارزانی دنباله رو راه شیخ محمود و سنجر خان علیه روسها، نمونهای از مبارزات است.
متأسفانه از زمان آغاز سلسله پهلوی و با هدف منزوی کردن اقوام دلاور از اجتماع، اکراد به همراه سایر اقوام همتراز خود مورد هجوم ناهنجاریهای فرهنگ گفتاری قرار گرفتند. اقدامی برنامهریزی شده که به تدریج در تار و پود فرهنگ ایرانی به نادرستی جای باز کرد.
ترکها؛ حماسه سازان تاریخ ایران
این هموطنان شمال غرب کشورمان تنها اقوامی هستند که در برابر مغولان نه تنها کمر خم نکردند بلکه بهترین راه مقابله با دشمن را رسوخ در لایههای درونی حکومت مغولان برگزیده و این اقوام چادرنشین بربر را وادار به انتخاب پایتخت و یکجا نشینی کردند و مدنیت را به آنان آموختند.
بعدها بزرگترین امپراطوری دینی، مذهبی و ملی ایرانیان (حکومت صفویه) توسط اقوام ترک بنا نهاده شد و با تکیه بر نگرشهای مذهبی مردم ایران برای اولین بار تشیع در ایران رسمی شد.
سالها بعد اولین انقلاب مردمی با نگرش تحدید اختیارات حکام در تاریخ ایران نیز به دست ترکان به ثمر رسید. چنانچه قانون مشروطیت ایران زیر فشار مردم، روحانیون آذربایجان و رهبری ستار خان و باقر خان به امضای مظفرالدین شاه رسید؛ قیام تاریخی مردم تبریز در 29 بهمن56 و افتخار آفرینی لشکر مؤثر مکانیزه و زرهی خط شکن 31 عاشورا در آذربایجان و شهدای دفاع مقدس آذربایجانی از دیگر افتخارات اقوام ترک است.
یعقوب طالبی مردم شناس و کارشناس ارشد سازمان میراث فرهنگی آذربایجان شرقی معتقد است که سرآغاز شکلگیری لطیفههای قومیتی منتسب به دوره پهلوی است . وی در این باره میگوید:
لایههای اولین لطیفه سازی در خصوص اقوام ایرانی را باید به سال 1300 و زمان تاجگذاری رضاشاه پهلوی نسبت داد. پس از آنکه رضا خان، سلسله ترک قاجاری را منقرض کرد و به حکومت رسید برای تخریب سلسله قاجار، نوادگانشان را کشت، اجازه حضور در عرصه سیاسی را از آنان سلب کرد، اقتصادشان را فلج و برای تخریب آنان از منظر فرهنگی نیز از طریق سیاست تمسخر وارد عمل شد؛ روندی که در دوره محمدرضا به اوج خود رسید.
از سویی ترس از تشکیل حکومت خودمختاری در خطه آذربایجان که هرگز تاب تابعیت از حکومت خودکامه شاهان را نداشتهاند (تنها حکومت خود مختاری ایران برای اولین بار در آذربایجان و تحت نظر سیدمحمد جعفر پیشهوری شکل گرفت) موجب شد که حکومت پهلوی برای ایجاد سرخوردگی اقوام ترک و نیز ایجاد نفاق میان مردم آذربایجان و سایر اقوام همچون گیلک، لر، کرد، بلوچ، ترکمن و حتی عربها به سراغ ترفند گفتاری برود و اتحاد مردمی را به وسیله آن تضعیف کرده و سلطه خود را بر سراسر ایران تحمیل کند. اقدامی غیر اخلاقی که در آن دوران رشد نمود و امروز در فرهنگ ما به اشتباه رسوخ کرده و متأسفانه مورد استفاده قرار میگیرد.
گیلانیان، شجاعترین اقوام از باستان تا به امروز
گیلانیان نیز به مانند دیگر اقوام ایرانی در تاریخ ایران صحنه ساز دلاوریها و رشادتهای بسیاری بودهاند. چنانچه تأثیر گذاری شگرف سپاه دیلمیان ارتش ایران باستان در شکست والرین، امپراتور روم، پیشتاز بودن در نهضت بیداری و مبارزات مشروطه، فتح تهران در کنار همرزمان آذری و بختیاری، بپاخاستن قهرمانانی چون میرزا کوچک جنگلی و هیبت از دل این خطه تنها بخشی از افتخارات مردمان گیلک زبان است.
اسماعیلپور، کارشناس مردم شناسی گیلان در خصوص پیشینه این استان میگوید:
گیلانیان پایههای اولین حکومت شیعی را تحت عنوان آل بویه بنا گذاشتند و بنیانگذار حکومت شیعی از اهالی گیلان و روستای دیلمان بوده است. اولین بار واژه جمهوری و حکومت جمهوری در گیلان تشکیل شد و اولین شهید انقلاب نیز یونس حسنی رودباری از گیلا ن است.
اسماعیلپور نیز منشأ شکل گیری لطیفههای تخریبی قومیتی را منتسب به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره رضا شاه پهلوی میداند و میگوید:
ساخت جوکهای قومیتی در درجه اول از سیاست انگلیسی «تفرقه بینداز، حکومت کن» سرچشمه میگیرد که در خصوص دو قومی که در زمان رضا شاه تابعیت حکومت مرکزی را نداشتند اجرا شد؛ گیلکها و آذریها.
حتی رژیم شاهنشاهی فردی معروف به «سید کریم» را استخدام کرد که کار او تنها ساخت جوک دربارهی گیلکها و آذریها بود و با این سیاست علاوه بر تحقیر اقوام مختلف ایرانی و تلقین برخی مفاهیم، میان آنها تفرقه ایجاد میکرد.
چگونه جوک های قومیتی را نابود کنیم؟
باید بدانیم که این جوک ها در درجه اول از طریق ادبیات میان مردم رشد و نمو پیدا می کنند.؛ دفاع شهریار شاعر از قوم ترک در یکی از اشعارش که در برابر مضامین برخی از نوشته در جراید و کتب مختلف و مقابله با نسبتهای نادرست به ترکها صورت گرفت حاکی از این حقیقت است. همچنین در ادبیات نمایشی گذشته نیز شخصیتها با درجات پایین اجتماعی به اقوام خاص ایرانی نسبت داده میشد.
اکنون با گذشت سالیان سال از پایان حکومت استبدادی میتوان تأثیر نفوذ سیاست خاص شاهان پهلوی در فرهنگ گفتاری را در جامعه مشاهده کرد؛ اما برای مقابله با این هجمه فرهنگی چه میتوان کرد؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند که حضور دولت و اجرای سیاستهای دولتی برای جلوگیری از چنین معضلی کارساز نیست بلکه به نظر میرسد ارتباطات نزدیک میان قومیتها و تغییر نگرش مردمی این معضل را به خودی خود کمرنگ کنید.
طالبی در خصوص نقش رسانه در این راستا میگوید: صدا و سیما باید نگاه خود را بیشتر تعدیل کند و به اصلاح این قضیه بپردازد. من مخالف استفاده از لهجهها در سریالها و برنامههای تلویزیونی نیستم؛ این بخشی از جذابیت برنامههای تلویزیونی است اما نگاه تمسخر آمیز به آن در رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب جایز نیست. بنابر این بیاییم از این خود پس با پالایش گفتارخود ساختن و گفتن جوکهای قومیتی را متوقف کرده و به گویندگان آنها صمیمانه احساس ناراحتی خود را ابراز کنیم.
باید تک تکمان دست به کار شویم تا علاوه بر میهنمان، دلهایمان را نیز آباد کنیم و به یک دیگر نزدیک تر سازیم . نباید این را فراموش کرد که اصل ما یکی است و در اصل هیچ تفاوتی نیست.