حامد بهداد در نشست نقد و بررسی فیلم «روزی روزگاری سینما»، ضمن ابراز ناراحتی از وضعیت هنرمندان ایرانی گفت: خوشحالم که در کنار گروه سازنده ی این فیلم بودم و در سوگ از دست رفتن قسمتی از شکوفاترین بخش سینمای ایران حضور داشتم.
در این نشست که روز سه شنبه ۱۲ دی ماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد، پس از نمایش فیلم «روزی روزگاری سینما»، شهرام میراب اقدم کارگردان و احسان ظلی پور تهیه کننده ی فیلم به همراه فریدون جیرانی، کارگردان و منتقد سینما، نیما حسنی نسب، منتقد سینما و حامد بهداد بازیگر به نقد و بررسی این فیلم پرداختند.
حامد بهداد با بیان اینکه از همکاری در این فیلم بسیار خرسند است گفت: به نظر من اگر این فیلم دارای نقص است، جای شادمانی دارد. چراکه در این صورت این سوژه بسته نیست و می توان باز به آن بیشتر پرداخت.
او ادامه داد: من فکر می کنم زبان فرم و زیبایی شناسی سینما از بین رفته است و الان قصه های جامعه پردازانه و حتی قصه های عامه پسند نیز زبان صرف سینمایی خود را از دست داده اند. بازیگری، فیلمسازی و تئاتر در نهایت به یک لحن شاعرانه و به زبان صرف خودش می رسد و هنر لطیف و شاعرانه است و برخاسته از جامعه است و همانطور که عباس کیارستمی گفته، فیلم بد برای زمانه بد است.
این بازیگر سینما با اشاره به اینکه رشد فرهنگی کشور بسیار صدمه خورده است ، اظهار کرد: در معماری خیابان ها و استقبال مردم از قصه و سینما می توان این مساله را دید. نمی توانم از اتفاقاتی که برای سینما افتاده ابراز ناراحتی نکنم. نمی توانم غصه نخورم و نمی توانم احساسم را نادیده بگیرم. چون اعتقاد دارم بلا به سر سینما آمده است و با هنرمند رفتاری ناشایست می شود. روح هنرمند لطیف و شاعرانه و عاجل از مسائل سیاسی است، اما با او برخورد شده و سرکوب شده است.
او با بیان اینکه به علت علاقه اش به بازیگری می خواهد از بازیگرانی که در سینمای کشورشان تاثیر بسیار گذاشتند یاد کند، اظهار کرد: از جمله آنها می توان از «بریژیت باردو» نام برد که در سینمای فرانسه و در فروش فیلم های سینمایی تاثیر بسیاری گذاشت. حساب محمدعلی فردین نیز از بازیگران دیگر جداست. او مردم را با سینما آشنا کرد و از دیگر بازیگران تاثیر گذار در سینما نیز می توان به ایرج قادری و بهروز وثوقی اشاره کرد.
حامد بهداد اضافه کرد: تاوان بسیار سنگینی داده ایم. جنگ ، فقر و تورم به تمام ارکان جامعه فشار آورده است و خوشحالم که در کنار گروه سازنده ی این فیلم بوده ام و در سوگ از دست رفتن قسمتی از شکوفاترین بخش سینما حضور داشتم.
در ادامه ی این نشست، شهرام میراب اقدم درباره ی روند ساخت فیلم گفت: جمع آوری اطلاعات و ساخت فیلم نزدیک به یک سال طول کشید. زیرا ساخت این فیلم تکه تکه انجام شد و از آنجایی که تهیه کنندگی فیلم نیز بر عهده ی خود ما بود، هزینه های زیادی صرف تولید آن کردیم.
او درباره اینکه ایده ی فیلم چطور به ذهنش رسیده است اظهار کرد: من و آقای ارجمندی در خیابان لاله زار تهران قدم می زدیم که یک مجله قدیمی با تصویری از یک سینما بر روی جلد آن مشاهده کردیم و همان تصویر باعث رسیدن ایده ی ساخت این فیلم به ذهن مان شد.
میراب اقدم افزود: در ابتدا در ساخت فیلم جدی نبودیم، اما رفته رفته کار برایمان جدی تر شد و شروع به ضبط تصاویری از خیابان لاله زار تهران کردیم. در ادامه تحقیقات کار برای من لذت بخش شد و آن را پیش بردیم؛ تا جاییکه جمع آوری اطلاعات و تصاویر و ساخت آن تا یک سال و نیم طول کشید.
کارگردان «روزی روزگاری سینما» با بیان اینکه برای ساخت این فیلم منبع مشخصی که بتواند به تولید فیلم کمک کند وجود نداشت ، تصریح کرد: سعی کردیم از بزرگان پرس وجو کنیم، یعنی کسانی که در آن زمان حضور داشتند یا اطلاعات کافی در اختیار داشتند.
در ادامه ، نیما حسنی نصب منتقد سینما با بیان اینکه بخش عمده ای از نقایص موجود در فیلم را نمی توان به گردن فیلم ساز یا عوامل فیلم گذاشت اظهار کرد: متاسفانه نکته ای که این روزها و با گذشت زمان بیشتر به چشم می خورد، این است که ما شاهد تخریب و نابودی تاریخ هستیم. هر گذشته ای از کشورمان و ماجراهای مختلفش در هر حوزه ای در حال پاک شدن است و برخلاف تصویری که این موضوع را هدفمند جلوه می دهد، به نظر من بخش عمده ای از آن چنین نیست و مربوط به خود آدم ها ، بی علاقگی ها، بی حافظه بودن ها و تربیت غیرآرشیوی و غیرسیستامتیک آنهاست.
او افزود: مخصوصا در حوزه ی سینما، اتفاقات عجیبی می افتد. من هم اکنون در پروژه ای هستم که در آن به این نتیجه رسیدم که هیچ نسخه ای از برخی فیلم های دهه ۷۰ شمسی ایران وجود ندارد. دیگر وای به حال تاریخچه ها ، استنادات سالن های دهه ۲۰ و ۳۰. باید بگویم که متاسفانه نسل ما دچار بی خاطرگی شده است.
در ادامه ی این نشست، فریدون جیرانی با بیان اینکه قبل از «روزی روزگاری سینما» هیچ فیلمی به صورت جامع درباره سالن های سینما ساخته نشده بود ، اظهار کرد: در این فیلم کوشش بسیاری شده تا براساس اسناد موجود تصاویری تهیه شود که ما بتوانیم تاریخچه ای از سالن های سینمای کشورمان ببینیم. البته اشتباهاتی در تاریخ تاسیس سینماها وجود داشت و آن نیز به علت عدم دسترسی به منابع لازم بود.
او با بیان اینکه سینماهای تهران به موازات وسعت یافتن شهر تهران تاسیس شده اند ، تصریح کرد: درسال ۱۳۱۰ خیابان لاله زار اعیان نشین بود و اولین سالن سینمایی دائمی کشور که «گراند سینما» نام داشت در این منطقه بنا نهاده شد. چراکه اولین سینماها برای طبقه ی اعیان و اشراف ساخته شد و لازم به ذکر است که هم اکنون از «گراند سینما» چیزی باقی نمانده است.
او با اشاره به اینکه بعدها تلاش شد که در جنوب شهر تهران نیز سینما ساخته شود اظهار کرد: در آن زمان سینمایی به نام «تمدن» در جنوب شهر تهران ساخته شد که تا دهه ی ۷۰ نیز وجود داشت. ساخت این سینما به دستور رضاشاه انجام گرفت و علت آن نیز آشنا کردن مردم جنوب شهر با سینما بود. به تدریج در اواخر دهه ۲۰ و دهه ۳۰ سینمای فیلم فارسی گسترش پیدا کرد و گسترش آن نیز در جنوب شهر اتفاق افتاد.
او ادامه داد: برخی از نام های سالن های سینما به مرور زمان تغییر کرد و با اسامی دیگری مطرح شدند که در فیلم به آنها اشاره ای نشده است. در مورد سینما «عصر جدید» نیز باید بگویم که اطلاعات فیلم در مورد آن صحیح نیست. این سینما در دهه ۲۰ به انگلیسی ها تعلق داشت. بعد از آن به استودیو فارسی تبدیل شد که بعد از مدتی آتش گرفت و در دهه ۳۰ به سینما درجه ۲ «تخت جمشید» تبدیل و بعد از انقلاب اسلامی نیز در محل آن سینما عصر جدید افتتاح شد.
او با توضیح تاریخچه ای از سینماهایی که با گسترش شهر تهران تاسیس شدند اظهار کرد: در دهه ۴۰ کم کم از میدان انقلاب به پایین سینماهایی در جنوب شهر برای مخاطبین آن مناطق ساخته شد که فیلم فارسی پخش می کردند و از میدان انقلاب به بالا نیز سینماها فیلم فرنگی پخش می کردند و در این زمان رقابتی میان فیلم های دو بخش شهر صورت گرفت.
در ادامه ی این نشست، نیما حسنی نسب با بیان اینکه سینمابازی نسلش فاقد مکان بوده است ، اظهار کرد: فقدان مکان یعنی فقدان خاطره و نوستالژی. متاسفانه نسل ما فرصت این را پیدا نکرد که نوستالژی های خود را خلق کند. چراکه نوستالژی به شدت به مکان و جغرافیا نیاز دارد. اتفاقی که در مورد نسل قبل افتاد این بود که آنها بسیاری از خاطراتش را با فیلم های دوره خود به یاد می آورند.
او ادامه داد: یکی از بزرگترین خاطره بازان پرویز دوایی است که اعتبارش با خیابان لاله زار گره خورده است. اگر در این فیلم دقت کنیم، می بینیم که ما در فقدان نوستالژی، نوستالژی های گذشته خود را خواندیم و نوشتیم و مصادره کردیم. متاسفم که تنها چیزی که عوامل این فیلم توانستند از نوستالژی نسل ما بگذارند تنها یک پلان از فیلم «هامون» داریوش مهرجویی بود.
حسنی نسب با اشاره به اینکه به نظرش انتخاب این پلان به درستی انجام شده بود اظهار کرد: بعد از آن دوره تقریبا اتفاق عجیبی که بتواند آنقدر جامع باشد نداشتیم. بنابراین از این منظر فیلم با همه نواقص تاریخی اش توانسته در بیان یک حس حسرت برای یک فقدان عظیم و یک حذف عظیم موفق عمل کند.
در پایان این نشست احسان ظلی پور، تهیه کننده فیلم «روزی روزگاری سینما» با اشاره به اینکه کتاب های فیلم شناخت از دوران نوجوانی برایش جالب بوده است ، اظهار کرد: وقتی آن کتاب را ورق می زدم، اسامی فیلم ها و سینماهای نمایش دهنده آنها برایم جالب بود و من حسرتم از این است که برخی از سینماها را می توانستیم نگه داریم تا از بین نرود.
او اضافه کرد: من بسیاری از فیلم ها را در سینماهای شهر قشنگ، آسیا ، کریستال و جمهوری دیدم که اکنون دیگر وجود ندارند. طبق گفته آقای جیرانی باید جغرافیا و سلیقه مردمی که فیلم تماشا می کنند را در نظر گرفت، اما با این وجود من فکر می کنم که حفظ سینماها کار ساده ای است
در این نشست که روز سه شنبه ۱۲ دی ماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد، پس از نمایش فیلم «روزی روزگاری سینما»، شهرام میراب اقدم کارگردان و احسان ظلی پور تهیه کننده ی فیلم به همراه فریدون جیرانی، کارگردان و منتقد سینما، نیما حسنی نسب، منتقد سینما و حامد بهداد بازیگر به نقد و بررسی این فیلم پرداختند.
او ادامه داد: من فکر می کنم زبان فرم و زیبایی شناسی سینما از بین رفته است و الان قصه های جامعه پردازانه و حتی قصه های عامه پسند نیز زبان صرف سینمایی خود را از دست داده اند. بازیگری، فیلمسازی و تئاتر در نهایت به یک لحن شاعرانه و به زبان صرف خودش می رسد و هنر لطیف و شاعرانه است و برخاسته از جامعه است و همانطور که عباس کیارستمی گفته، فیلم بد برای زمانه بد است.
این بازیگر سینما با اشاره به اینکه رشد فرهنگی کشور بسیار صدمه خورده است ، اظهار کرد: در معماری خیابان ها و استقبال مردم از قصه و سینما می توان این مساله را دید. نمی توانم از اتفاقاتی که برای سینما افتاده ابراز ناراحتی نکنم. نمی توانم غصه نخورم و نمی توانم احساسم را نادیده بگیرم. چون اعتقاد دارم بلا به سر سینما آمده است و با هنرمند رفتاری ناشایست می شود. روح هنرمند لطیف و شاعرانه و عاجل از مسائل سیاسی است، اما با او برخورد شده و سرکوب شده است.
او با بیان اینکه به علت علاقه اش به بازیگری می خواهد از بازیگرانی که در سینمای کشورشان تاثیر بسیار گذاشتند یاد کند، اظهار کرد: از جمله آنها می توان از «بریژیت باردو» نام برد که در سینمای فرانسه و در فروش فیلم های سینمایی تاثیر بسیاری گذاشت. حساب محمدعلی فردین نیز از بازیگران دیگر جداست. او مردم را با سینما آشنا کرد و از دیگر بازیگران تاثیر گذار در سینما نیز می توان به ایرج قادری و بهروز وثوقی اشاره کرد.
حامد بهداد اضافه کرد: تاوان بسیار سنگینی داده ایم. جنگ ، فقر و تورم به تمام ارکان جامعه فشار آورده است و خوشحالم که در کنار گروه سازنده ی این فیلم بوده ام و در سوگ از دست رفتن قسمتی از شکوفاترین بخش سینما حضور داشتم.
در ادامه ی این نشست، شهرام میراب اقدم درباره ی روند ساخت فیلم گفت: جمع آوری اطلاعات و ساخت فیلم نزدیک به یک سال طول کشید. زیرا ساخت این فیلم تکه تکه انجام شد و از آنجایی که تهیه کنندگی فیلم نیز بر عهده ی خود ما بود، هزینه های زیادی صرف تولید آن کردیم.
او درباره اینکه ایده ی فیلم چطور به ذهنش رسیده است اظهار کرد: من و آقای ارجمندی در خیابان لاله زار تهران قدم می زدیم که یک مجله قدیمی با تصویری از یک سینما بر روی جلد آن مشاهده کردیم و همان تصویر باعث رسیدن ایده ی ساخت این فیلم به ذهن مان شد.
میراب اقدم افزود: در ابتدا در ساخت فیلم جدی نبودیم، اما رفته رفته کار برایمان جدی تر شد و شروع به ضبط تصاویری از خیابان لاله زار تهران کردیم. در ادامه تحقیقات کار برای من لذت بخش شد و آن را پیش بردیم؛ تا جاییکه جمع آوری اطلاعات و تصاویر و ساخت آن تا یک سال و نیم طول کشید.
کارگردان «روزی روزگاری سینما» با بیان اینکه برای ساخت این فیلم منبع مشخصی که بتواند به تولید فیلم کمک کند وجود نداشت ، تصریح کرد: سعی کردیم از بزرگان پرس وجو کنیم، یعنی کسانی که در آن زمان حضور داشتند یا اطلاعات کافی در اختیار داشتند.
در ادامه ، نیما حسنی نصب منتقد سینما با بیان اینکه بخش عمده ای از نقایص موجود در فیلم را نمی توان به گردن فیلم ساز یا عوامل فیلم گذاشت اظهار کرد: متاسفانه نکته ای که این روزها و با گذشت زمان بیشتر به چشم می خورد، این است که ما شاهد تخریب و نابودی تاریخ هستیم. هر گذشته ای از کشورمان و ماجراهای مختلفش در هر حوزه ای در حال پاک شدن است و برخلاف تصویری که این موضوع را هدفمند جلوه می دهد، به نظر من بخش عمده ای از آن چنین نیست و مربوط به خود آدم ها ، بی علاقگی ها، بی حافظه بودن ها و تربیت غیرآرشیوی و غیرسیستامتیک آنهاست.
او افزود: مخصوصا در حوزه ی سینما، اتفاقات عجیبی می افتد. من هم اکنون در پروژه ای هستم که در آن به این نتیجه رسیدم که هیچ نسخه ای از برخی فیلم های دهه ۷۰ شمسی ایران وجود ندارد. دیگر وای به حال تاریخچه ها ، استنادات سالن های دهه ۲۰ و ۳۰. باید بگویم که متاسفانه نسل ما دچار بی خاطرگی شده است.
در ادامه ی این نشست، فریدون جیرانی با بیان اینکه قبل از «روزی روزگاری سینما» هیچ فیلمی به صورت جامع درباره سالن های سینما ساخته نشده بود ، اظهار کرد: در این فیلم کوشش بسیاری شده تا براساس اسناد موجود تصاویری تهیه شود که ما بتوانیم تاریخچه ای از سالن های سینمای کشورمان ببینیم. البته اشتباهاتی در تاریخ تاسیس سینماها وجود داشت و آن نیز به علت عدم دسترسی به منابع لازم بود.
او با بیان اینکه سینماهای تهران به موازات وسعت یافتن شهر تهران تاسیس شده اند ، تصریح کرد: درسال ۱۳۱۰ خیابان لاله زار اعیان نشین بود و اولین سالن سینمایی دائمی کشور که «گراند سینما» نام داشت در این منطقه بنا نهاده شد. چراکه اولین سینماها برای طبقه ی اعیان و اشراف ساخته شد و لازم به ذکر است که هم اکنون از «گراند سینما» چیزی باقی نمانده است.
او با اشاره به اینکه بعدها تلاش شد که در جنوب شهر تهران نیز سینما ساخته شود اظهار کرد: در آن زمان سینمایی به نام «تمدن» در جنوب شهر تهران ساخته شد که تا دهه ی ۷۰ نیز وجود داشت. ساخت این سینما به دستور رضاشاه انجام گرفت و علت آن نیز آشنا کردن مردم جنوب شهر با سینما بود. به تدریج در اواخر دهه ۲۰ و دهه ۳۰ سینمای فیلم فارسی گسترش پیدا کرد و گسترش آن نیز در جنوب شهر اتفاق افتاد.
او ادامه داد: برخی از نام های سالن های سینما به مرور زمان تغییر کرد و با اسامی دیگری مطرح شدند که در فیلم به آنها اشاره ای نشده است. در مورد سینما «عصر جدید» نیز باید بگویم که اطلاعات فیلم در مورد آن صحیح نیست. این سینما در دهه ۲۰ به انگلیسی ها تعلق داشت. بعد از آن به استودیو فارسی تبدیل شد که بعد از مدتی آتش گرفت و در دهه ۳۰ به سینما درجه ۲ «تخت جمشید» تبدیل و بعد از انقلاب اسلامی نیز در محل آن سینما عصر جدید افتتاح شد.
او با توضیح تاریخچه ای از سینماهایی که با گسترش شهر تهران تاسیس شدند اظهار کرد: در دهه ۴۰ کم کم از میدان انقلاب به پایین سینماهایی در جنوب شهر برای مخاطبین آن مناطق ساخته شد که فیلم فارسی پخش می کردند و از میدان انقلاب به بالا نیز سینماها فیلم فرنگی پخش می کردند و در این زمان رقابتی میان فیلم های دو بخش شهر صورت گرفت.
در ادامه ی این نشست، نیما حسنی نسب با بیان اینکه سینمابازی نسلش فاقد مکان بوده است ، اظهار کرد: فقدان مکان یعنی فقدان خاطره و نوستالژی. متاسفانه نسل ما فرصت این را پیدا نکرد که نوستالژی های خود را خلق کند. چراکه نوستالژی به شدت به مکان و جغرافیا نیاز دارد. اتفاقی که در مورد نسل قبل افتاد این بود که آنها بسیاری از خاطراتش را با فیلم های دوره خود به یاد می آورند.
او ادامه داد: یکی از بزرگترین خاطره بازان پرویز دوایی است که اعتبارش با خیابان لاله زار گره خورده است. اگر در این فیلم دقت کنیم، می بینیم که ما در فقدان نوستالژی، نوستالژی های گذشته خود را خواندیم و نوشتیم و مصادره کردیم. متاسفم که تنها چیزی که عوامل این فیلم توانستند از نوستالژی نسل ما بگذارند تنها یک پلان از فیلم «هامون» داریوش مهرجویی بود.
حسنی نسب با اشاره به اینکه به نظرش انتخاب این پلان به درستی انجام شده بود اظهار کرد: بعد از آن دوره تقریبا اتفاق عجیبی که بتواند آنقدر جامع باشد نداشتیم. بنابراین از این منظر فیلم با همه نواقص تاریخی اش توانسته در بیان یک حس حسرت برای یک فقدان عظیم و یک حذف عظیم موفق عمل کند.
در پایان این نشست احسان ظلی پور، تهیه کننده فیلم «روزی روزگاری سینما» با اشاره به اینکه کتاب های فیلم شناخت از دوران نوجوانی برایش جالب بوده است ، اظهار کرد: وقتی آن کتاب را ورق می زدم، اسامی فیلم ها و سینماهای نمایش دهنده آنها برایم جالب بود و من حسرتم از این است که برخی از سینماها را می توانستیم نگه داریم تا از بین نرود.
او اضافه کرد: من بسیاری از فیلم ها را در سینماهای شهر قشنگ، آسیا ، کریستال و جمهوری دیدم که اکنون دیگر وجود ندارند. طبق گفته آقای جیرانی باید جغرافیا و سلیقه مردمی که فیلم تماشا می کنند را در نظر گرفت، اما با این وجود من فکر می کنم که حفظ سینماها کار ساده ای است