مناطق زلزلهزده شهرستان ورزقان، روستای چایکندی خیرالدین از روستاهایی است که در جریان زلزله آذربایجان 100 درصد تخریب شد.
آمار قربانیان زلزله در این روستا را برخی اهالی 7 و برخی 5 نفر عنوان میکنند که از بد حادثه هر دو هم درست است. در زلزله 5 زن در این روستا زیر آوارها جان سپردند که یکی از آنها باردار و در انتظار به دنیا آمدن دوقلوهایش بود. با احتساب دوقلوهای به دنیا نیامده آمار کشتهشدگان روستا به 7 نفر میرسد. اهالی تعریف میکنند که سه کشته دیگر نیز مادرشوهر، عروس و دختر یک خانواده بودهاند، صبح پدر و پسر خانه در پی کسب معاش روزانه با گله خود روانه صحرا میشوند و هر سه خانم خانه زیر آوار جان میسپارند، حالا مردهای خانه ماندهاند، بدون پناه و هم نشینانی به نام مادر، همسر، دختر و خواهر. اهالی موفق شدهاند 10 نفر را زنده از زیر آوارها بیرون بیاورند در برخی روستاهای آذربایجان آمار کشتهشدگان زلزله به حدود 70 نفر نیز رسیده است و امروز شنیدن روایت این مصیبتها در مناطق زلزله زده آذربایجان داستان تازهای نیست. دشتهای وسیع و سرسبز، سپیدارهای بلند و پراکنده در اطراف دشتها، آسمان یکدست آبی با تکه ابرهای پنبهای و پراکنده، چرای گلههای گوسفند و گاو در دل دشتهای پربرکت و روستاهایی که در دل این طبیعت زیبا روزگار میگذراندند.زندگی در اینجا به یکباره کاملاً دگرگون شد و رنگ و بویی دیگر گرفت ،در 19 ثانیه سرنوشتساز و به قولی 16 ثانیه زمین لرزید، همه چیز را خراب کرد و یا در نوبت تخریب قرار داد. علیرضا دیوانبیگی مهندس عمران بازنشسته و عضو بسیج مهندسی است که برای کمک به روستای چایکندی خیرالدین آمده است.او تجربه کار در زلزله بیرجند و قاین را هم دارد و امیدوار است با کمک نیروهای جهادی برای مردم روستای چایکندی خانههایی مقاوم بسازند.
نیروهای جهادی در اینجا نیز از همه اقشار هستند و در مکان تازهای که برای ساخت خانههای جدید روستایی جانمایی شده،مشغول به کارند. یکی از کارگران ساختمانی اینجا دانشجوی رشته بهداشت محیط است، آن یکی دانشجوی رشته کامپیوتر و کوچکترین عضو گروه هم محمدرضا خردمند است. 15 سال دارد.میگوید برای کمک به مردم زلزله زده به اینجا آمده است و آدم را به یاد نوجوانانی میاندازد که در جنگ 8 ساله به جبهه میرفتند. امسال به کلاس اول دبیرستان میرود با معدل 19.61. میپرسم: چه رشتهای میخواهی بخوانی؟ پاسخ میدهد: اگر خدا بخواهد تجربی. از دوشنبه هفته قبل آمده، اهل خراسان رضوی است و روستای کروجوه. دیوانبیگی مهندس ناظر پروژه با لهجه مشهدی تعریف میکند که محمدرضا خیلی بامزه است و اینجا همه را میخنداند. دانشآموزان و دانشجویانی که به عنوان نیروی جهادی مشغول به کارند با شروع مدارس و دانشگاهها یعنی همین روزها باید به کلاس و درس برگردند. *کار ساخت و ساز اینجا دیر شروع شد
مهندس دیوانبیگی توضیح میدهد کار پروژه اینجا کمی دیر شروع شد، چون روستا به جای دیگری منتقل شده است.به زمینی که در حال ساخت و ساز آن هستند اشاره میکند و میگوید این زمین مالک شخصی داشت، خلاصه پیدا کردن مالک و گرفتن پروانههای کار و .... مدتی زمان برد. با این حال پیریزی و بتنریزی اولیه خانهها انجام شده است و نصب اسکتهای فلزی پیش ساخته به زودی آغاز میشود. دیوانبیگی میگوید:کار بتن ریزی و پیریزیهای پایهای ساختمان اگر تا قبل از بارش برف به اتمام برسد،کار تمام است و بقیه کار را اگر برف هم بیاد میتوان ادامه داد.
*سقوط صخرههای سنگی بر سر روستا
گروه خبری برای مشاهده ویرانیهای زلزله عازم روستا میشود،در راه پیرزن جای کندی به زبان شیرین آذری برایمان تعریف میکند که شوهر، پسر و دو نوهاش را از زیر آوار درآوردند و همگی در یک بیمارستان تبریز بستری هستند. تعریف میکند: روز زلزله اهالی با پای برهنه به بلندیها فرار میکردند، چون صخرهها از دل کوه کنده شده و بر سر روستا پرتاب میشدند. همان شب بین زلزلهزدگان غذای گرم و پتو توزیع شد و فردا هم برایشان چادر آوردند.همان لحظه آمبولانس رسیده و زخمیها به ورزقان منتقل شدهاند.خودشان کشتهها و زخمیها را از زیر آوار در آوردهاند. *ساخت حصار برای حفاظت دام از دستبرد گرگها
برای دامها در این روستا حصارهایی با تیرکهای چوبی و سیمخاردار ساخته شده است و برخی روی سیم خاردارها را با هر پارچهای که داشتهاند پوشاندهاند.شاید برای اینکه دامها شب از دیدن گرگهایی که به کمینشان مینشینند وحشت زده نشوند و رم نکنند. دستشویی و حمام صحرایی هم رسیده است. از امدادرسانی راضی هستند و دعا میکنند. میگویند خیلی راضی هستیم اگر این کمکها نبود گرگها حیواناتمان را دریده بودند. بسیجیها چادر آوردند، شبها هم اینجا کشیک میکشیدند و چون گرگها حمله میکردند از مردم مراقبت میکردند. * کانکسهای چوبی جایگزین چادرها میشوند آفتاب در حال غروب کردن است و گذر ما به چهار روستا به پایان رسیده است.در مسیر برگشت کانکسهایی چوبی و طوسی رنگ در حال نصب شدن هستند تا روستاییان را بیشتر در برابر سرمایی که هر روز بر شدت آن افزوده میشود، محافظت کنند. فضای داخلی کانکسها در بهترین حالی 6 متر است و جنس چوبیشان این مزیت را دارد که مانند کانکسهای آهنی و فلزی سرمای بیشتری را به خود جذب نمیکنند.
شهریار عباسی ستوان یکم پاسدار و مسئول بسیج سازندگی ورزقان نیز در این باره میگوید: پیشنهاد دادهایم تا زمان آماده شدن خانههای روستایی سه هزار کانکس در ورزقان نصب شود.
*امداد رسانی در زمان زلزله تا دو شب با زبان روزه
عباسی میگوید: وضعیت کار عمرانی روستاها خوب پیشمیرود و اگر تأمین مصالح شود، خانههای قول داده شده ظرف 45 روز احداث میشوند. عباسی یادآور میشود: بسیج سازندگی اولین گروههایی بودند که وارد منطقه شدند و از 89 روستا 18 تا را آنها آواربرداری کردهاند.او درباره روند ساخت و ساز در روستاهای شهرستان ورزقان توسط بسیج سازندگی این طور آمار میدهد: بتونریزی و پیریزی 360 واحد انجام شده است. برای 205 واحد کار بتنمگر انجام شده، 110 واحد مرحله قالبگذاری را گذراندهاند، بتن فونداسیون 20 تا ریخته و اسکلت فلزی 40 واحد هم نصب شده است. او میگوید: اگر به همین روال کار انجام شود احداث خانهها تا دو ماه آینده به اتمام میرسد. عباسی تعریف میکند: سربازها و پاسدارها از ساعت 5 که زلزله آمد تا 2 شب بسیاری از زلزلهزدگان را از زیر آوارها خارج کردند و این در حالی بود که هنوز روزهشان را هم باز نکرده بودند. او ادامه میدهد: هر جا لازم باشد سپاه آمادگی کمک رسانی را دارد،منتهی ما فعلا نیروهای متخصص و فرهنگی را آوردهایم که در منطقه هم کار عمرانی و هم فرهنگی انجام میدهند. عباسی میگوید: توسط همین نیروهای جهادی پس از زلزله در 83 روستا مطالعات میدانی انجام و گزارشهایی از وضعیت منطقه تهیه شد که اتفاقاً به جاهای خوبی هم رفت و در تسریع و تسهیل کارها مؤثر واقع شد. *و بالاخره اول اینکه در شرایطی که یک ماه دیگر سرما در مناطق زلزلهزده آذربایجان به زیر صفر درجه رسیده و در شب یلدایی زمستان به 40 درجه زیر صفر خواهد رسید، به نظر میرسد ساختن سرپناه برای زلزلهزدگان در چارچوب بروکراسی پر پیچ و خم اداری و قرارداد و پیمانکار راه به جایی نمیبرد.
ساخت خانه بخشی از این زلزلهزدگان تا 25 یا حداکثر 45 روز آینده با قطعات پیش ساخته قطعا امکانپذیر است، اما نه در چارچوب قرارداد و حساب و کتاب، بلکه با انگیزه و همتهای بلندی چون همت نیروهای جهادی. شاید بهتر باشد دولت رویه خود را در عمران روستاهای زلزله زده تغییر داده و با وارد کردن بیشتر نیروهای جهادی به کار سرعت دهد. دوم، شاید در وقایعی چون زلزلههاست که صدا و سیما و رسانهها میتوانند در تقویت حس نوعدوستی، همکاری و همیاری در جامعه و کشور نقشآفرینی بیشتری داشته باشند و در این زمینه برای مشارکت مردم و اهالی منطقه و سایر مناطق کشور در بازسازی، فرهنگسازی کنند که متأسفانه در ماجرای زلزله آذربایجان به این وظیفه اساسی بسیار کمرنگ پرداخته شد. و سوم؛ اخیرا خبری هم در میان اخبار خبرگزاریها گم شد و آن طرح دو فوریتی نمایندگان مناطق زلزله زده برای تسریع در کمکرسانی بود.به عنوان دبیر گروه اقتصادی صادقانه باید بگویم از شنیدن این خبر تعجب کردم، مگر تسریع در بازسازی یک منطقه زلزله زده طرح دو فوریتی و قانون میخواهد، خبر را حتی در صفحه برجسته هم نکردم.
اما الان معتقدم که امدادرسانی به این مناطق با شرایط اضطراری که وجود دارد با قید سه فوریت هم کم است،چرا که شایسته جامعه اسلامی نیست که طی ماههای آینده و پس از جان باختن قریب به 300 نفر در زلزله تازه بخواهیم آمار جانباختگان و خسارت دام و طیور را در سرمای زیر صفر درجه بشنویم. شاید سکنی دادن 20 هزار خانوار در سایر شهرها و مناطق برای گذراندن زمستان سخت کار آسانی نباشد ولی باید با تمام توان هر چه میتوان کرد انجام داد.
[SUP]منبع: فارس[/SUP]
آمار قربانیان زلزله در این روستا را برخی اهالی 7 و برخی 5 نفر عنوان میکنند که از بد حادثه هر دو هم درست است. در زلزله 5 زن در این روستا زیر آوارها جان سپردند که یکی از آنها باردار و در انتظار به دنیا آمدن دوقلوهایش بود. با احتساب دوقلوهای به دنیا نیامده آمار کشتهشدگان روستا به 7 نفر میرسد. اهالی تعریف میکنند که سه کشته دیگر نیز مادرشوهر، عروس و دختر یک خانواده بودهاند، صبح پدر و پسر خانه در پی کسب معاش روزانه با گله خود روانه صحرا میشوند و هر سه خانم خانه زیر آوار جان میسپارند، حالا مردهای خانه ماندهاند، بدون پناه و هم نشینانی به نام مادر، همسر، دختر و خواهر. اهالی موفق شدهاند 10 نفر را زنده از زیر آوارها بیرون بیاورند در برخی روستاهای آذربایجان آمار کشتهشدگان زلزله به حدود 70 نفر نیز رسیده است و امروز شنیدن روایت این مصیبتها در مناطق زلزله زده آذربایجان داستان تازهای نیست. دشتهای وسیع و سرسبز، سپیدارهای بلند و پراکنده در اطراف دشتها، آسمان یکدست آبی با تکه ابرهای پنبهای و پراکنده، چرای گلههای گوسفند و گاو در دل دشتهای پربرکت و روستاهایی که در دل این طبیعت زیبا روزگار میگذراندند.زندگی در اینجا به یکباره کاملاً دگرگون شد و رنگ و بویی دیگر گرفت ،در 19 ثانیه سرنوشتساز و به قولی 16 ثانیه زمین لرزید، همه چیز را خراب کرد و یا در نوبت تخریب قرار داد. علیرضا دیوانبیگی مهندس عمران بازنشسته و عضو بسیج مهندسی است که برای کمک به روستای چایکندی خیرالدین آمده است.او تجربه کار در زلزله بیرجند و قاین را هم دارد و امیدوار است با کمک نیروهای جهادی برای مردم روستای چایکندی خانههایی مقاوم بسازند.
*ناکامی گرگها در شبیخونهای شبانه
مهندس دیوانبیگی میگوید روستای اصلی در دره قرار گرفته و منظره بسیار زیبایی دارد، اما افسوس که 100 درصد تخریب شده است. میگوید: ساعت 3 تا 3.5 هر شب گرگها حمله میکنند البته نه به هوای آدمها بلکه به امید دریدن گوسفندان روستاییان.از این سو هم صدای پارس سگهای نگهبان در فضا میپیچد، خوشبختانه تا الان موفق نشدهاند کاری کنند. *نوجوان 15 ساله سبزواری؛کوچکترین داوطلب جهادینیروهای جهادی در اینجا نیز از همه اقشار هستند و در مکان تازهای که برای ساخت خانههای جدید روستایی جانمایی شده،مشغول به کارند. یکی از کارگران ساختمانی اینجا دانشجوی رشته بهداشت محیط است، آن یکی دانشجوی رشته کامپیوتر و کوچکترین عضو گروه هم محمدرضا خردمند است. 15 سال دارد.میگوید برای کمک به مردم زلزله زده به اینجا آمده است و آدم را به یاد نوجوانانی میاندازد که در جنگ 8 ساله به جبهه میرفتند. امسال به کلاس اول دبیرستان میرود با معدل 19.61. میپرسم: چه رشتهای میخواهی بخوانی؟ پاسخ میدهد: اگر خدا بخواهد تجربی. از دوشنبه هفته قبل آمده، اهل خراسان رضوی است و روستای کروجوه. دیوانبیگی مهندس ناظر پروژه با لهجه مشهدی تعریف میکند که محمدرضا خیلی بامزه است و اینجا همه را میخنداند. دانشآموزان و دانشجویانی که به عنوان نیروی جهادی مشغول به کارند با شروع مدارس و دانشگاهها یعنی همین روزها باید به کلاس و درس برگردند. *کار ساخت و ساز اینجا دیر شروع شد
مهندس دیوانبیگی توضیح میدهد کار پروژه اینجا کمی دیر شروع شد، چون روستا به جای دیگری منتقل شده است.به زمینی که در حال ساخت و ساز آن هستند اشاره میکند و میگوید این زمین مالک شخصی داشت، خلاصه پیدا کردن مالک و گرفتن پروانههای کار و .... مدتی زمان برد. با این حال پیریزی و بتنریزی اولیه خانهها انجام شده است و نصب اسکتهای فلزی پیش ساخته به زودی آغاز میشود. دیوانبیگی میگوید:کار بتن ریزی و پیریزیهای پایهای ساختمان اگر تا قبل از بارش برف به اتمام برسد،کار تمام است و بقیه کار را اگر برف هم بیاد میتوان ادامه داد.
*سقوط صخرههای سنگی بر سر روستا
گروه خبری برای مشاهده ویرانیهای زلزله عازم روستا میشود،در راه پیرزن جای کندی به زبان شیرین آذری برایمان تعریف میکند که شوهر، پسر و دو نوهاش را از زیر آوار درآوردند و همگی در یک بیمارستان تبریز بستری هستند. تعریف میکند: روز زلزله اهالی با پای برهنه به بلندیها فرار میکردند، چون صخرهها از دل کوه کنده شده و بر سر روستا پرتاب میشدند. همان شب بین زلزلهزدگان غذای گرم و پتو توزیع شد و فردا هم برایشان چادر آوردند.همان لحظه آمبولانس رسیده و زخمیها به ورزقان منتقل شدهاند.خودشان کشتهها و زخمیها را از زیر آوار در آوردهاند. *ساخت حصار برای حفاظت دام از دستبرد گرگها
برای دامها در این روستا حصارهایی با تیرکهای چوبی و سیمخاردار ساخته شده است و برخی روی سیم خاردارها را با هر پارچهای که داشتهاند پوشاندهاند.شاید برای اینکه دامها شب از دیدن گرگهایی که به کمینشان مینشینند وحشت زده نشوند و رم نکنند. دستشویی و حمام صحرایی هم رسیده است. از امدادرسانی راضی هستند و دعا میکنند. میگویند خیلی راضی هستیم اگر این کمکها نبود گرگها حیواناتمان را دریده بودند. بسیجیها چادر آوردند، شبها هم اینجا کشیک میکشیدند و چون گرگها حمله میکردند از مردم مراقبت میکردند. * کانکسهای چوبی جایگزین چادرها میشوند آفتاب در حال غروب کردن است و گذر ما به چهار روستا به پایان رسیده است.در مسیر برگشت کانکسهایی چوبی و طوسی رنگ در حال نصب شدن هستند تا روستاییان را بیشتر در برابر سرمایی که هر روز بر شدت آن افزوده میشود، محافظت کنند. فضای داخلی کانکسها در بهترین حالی 6 متر است و جنس چوبیشان این مزیت را دارد که مانند کانکسهای آهنی و فلزی سرمای بیشتری را به خود جذب نمیکنند.
شهریار عباسی ستوان یکم پاسدار و مسئول بسیج سازندگی ورزقان نیز در این باره میگوید: پیشنهاد دادهایم تا زمان آماده شدن خانههای روستایی سه هزار کانکس در ورزقان نصب شود.
*امداد رسانی در زمان زلزله تا دو شب با زبان روزه
عباسی میگوید: وضعیت کار عمرانی روستاها خوب پیشمیرود و اگر تأمین مصالح شود، خانههای قول داده شده ظرف 45 روز احداث میشوند. عباسی یادآور میشود: بسیج سازندگی اولین گروههایی بودند که وارد منطقه شدند و از 89 روستا 18 تا را آنها آواربرداری کردهاند.او درباره روند ساخت و ساز در روستاهای شهرستان ورزقان توسط بسیج سازندگی این طور آمار میدهد: بتونریزی و پیریزی 360 واحد انجام شده است. برای 205 واحد کار بتنمگر انجام شده، 110 واحد مرحله قالبگذاری را گذراندهاند، بتن فونداسیون 20 تا ریخته و اسکلت فلزی 40 واحد هم نصب شده است. او میگوید: اگر به همین روال کار انجام شود احداث خانهها تا دو ماه آینده به اتمام میرسد. عباسی تعریف میکند: سربازها و پاسدارها از ساعت 5 که زلزله آمد تا 2 شب بسیاری از زلزلهزدگان را از زیر آوارها خارج کردند و این در حالی بود که هنوز روزهشان را هم باز نکرده بودند. او ادامه میدهد: هر جا لازم باشد سپاه آمادگی کمک رسانی را دارد،منتهی ما فعلا نیروهای متخصص و فرهنگی را آوردهایم که در منطقه هم کار عمرانی و هم فرهنگی انجام میدهند. عباسی میگوید: توسط همین نیروهای جهادی پس از زلزله در 83 روستا مطالعات میدانی انجام و گزارشهایی از وضعیت منطقه تهیه شد که اتفاقاً به جاهای خوبی هم رفت و در تسریع و تسهیل کارها مؤثر واقع شد. *و بالاخره اول اینکه در شرایطی که یک ماه دیگر سرما در مناطق زلزلهزده آذربایجان به زیر صفر درجه رسیده و در شب یلدایی زمستان به 40 درجه زیر صفر خواهد رسید، به نظر میرسد ساختن سرپناه برای زلزلهزدگان در چارچوب بروکراسی پر پیچ و خم اداری و قرارداد و پیمانکار راه به جایی نمیبرد.
ساخت خانه بخشی از این زلزلهزدگان تا 25 یا حداکثر 45 روز آینده با قطعات پیش ساخته قطعا امکانپذیر است، اما نه در چارچوب قرارداد و حساب و کتاب، بلکه با انگیزه و همتهای بلندی چون همت نیروهای جهادی. شاید بهتر باشد دولت رویه خود را در عمران روستاهای زلزله زده تغییر داده و با وارد کردن بیشتر نیروهای جهادی به کار سرعت دهد. دوم، شاید در وقایعی چون زلزلههاست که صدا و سیما و رسانهها میتوانند در تقویت حس نوعدوستی، همکاری و همیاری در جامعه و کشور نقشآفرینی بیشتری داشته باشند و در این زمینه برای مشارکت مردم و اهالی منطقه و سایر مناطق کشور در بازسازی، فرهنگسازی کنند که متأسفانه در ماجرای زلزله آذربایجان به این وظیفه اساسی بسیار کمرنگ پرداخته شد. و سوم؛ اخیرا خبری هم در میان اخبار خبرگزاریها گم شد و آن طرح دو فوریتی نمایندگان مناطق زلزله زده برای تسریع در کمکرسانی بود.به عنوان دبیر گروه اقتصادی صادقانه باید بگویم از شنیدن این خبر تعجب کردم، مگر تسریع در بازسازی یک منطقه زلزله زده طرح دو فوریتی و قانون میخواهد، خبر را حتی در صفحه برجسته هم نکردم.
اما الان معتقدم که امدادرسانی به این مناطق با شرایط اضطراری که وجود دارد با قید سه فوریت هم کم است،چرا که شایسته جامعه اسلامی نیست که طی ماههای آینده و پس از جان باختن قریب به 300 نفر در زلزله تازه بخواهیم آمار جانباختگان و خسارت دام و طیور را در سرمای زیر صفر درجه بشنویم. شاید سکنی دادن 20 هزار خانوار در سایر شهرها و مناطق برای گذراندن زمستان سخت کار آسانی نباشد ولی باید با تمام توان هر چه میتوان کرد انجام داد.
[SUP]منبع: فارس[/SUP]