داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب می کردیم. یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توی کارتون درآورد، نگاهش کرد و زد زیر خنده! گفت: می دونی این چیه؟ این رو خریده بودم هر وقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت، حیف واقعا! خاک تو سرت!
داداشم داشت نماز می خوند، من هم داشتم آهنگ گوش می دادم، دیدم وسط نماز بلند گفت: "الله اکبر". فکر کردم شاید صدای موزیک زیاده، یه کم کمش کردم، یک دقیقه بعد دوباره گفت: "الله اکبر". فکر کردم شاید باز هم حواسش رو پرت می کنه، کلاً موزیک رو قطع کردم.
نمازش که تموم شد، می گم چرا این قدر "الله اکبر" می گفتی؟
گفت: منظورم اینه که از این آهنگ خوشم نمیاد، بزن آهنگ بعدى!
یارو می ره سمعک بخره، فروشنده می گه: همه مدلی داریم، از هزار تومانی تا یک میلیون تومانی. طرف می پرسه: هزار تومانیه چه طور کار می کنه؟ فروشنده می گه: این اصلا کار نمی کنه، فقط مردم با دیدنش بلندتر حرف می زنن!
نشستم پای کامپیوتر، بابام می گه باز تو اینترنتی؟
این قدر نرو تو اینترنت، بدبخت! سرطان می گیریا!
می گم چه سرطانی؟
می گه سرطان زخم باسن!
داداشم می گفت: امروز صبح وایسادم کنار خیابون، تاکسی بگیرم، یه لکسوز کنارم وایساد. ما رو می گی، خودمونو جمع و جور کردیم... با خودم گفتم بابا تو این شهر هم پیدا می شن کسانی که جلوی ما پسرا ترمز کنن که یهو در باز شد و دیدم مامانه شلوار بچه شو کشیده پایین می گه جیش کن پسرم جیش کن آفرین!
داداشم داشت نماز می خوند، من هم داشتم آهنگ گوش می دادم، دیدم وسط نماز بلند گفت: "الله اکبر". فکر کردم شاید صدای موزیک زیاده، یه کم کمش کردم، یک دقیقه بعد دوباره گفت: "الله اکبر". فکر کردم شاید باز هم حواسش رو پرت می کنه، کلاً موزیک رو قطع کردم.
نمازش که تموم شد، می گم چرا این قدر "الله اکبر" می گفتی؟
گفت: منظورم اینه که از این آهنگ خوشم نمیاد، بزن آهنگ بعدى!
یارو می ره سمعک بخره، فروشنده می گه: همه مدلی داریم، از هزار تومانی تا یک میلیون تومانی. طرف می پرسه: هزار تومانیه چه طور کار می کنه؟ فروشنده می گه: این اصلا کار نمی کنه، فقط مردم با دیدنش بلندتر حرف می زنن!
نشستم پای کامپیوتر، بابام می گه باز تو اینترنتی؟
این قدر نرو تو اینترنت، بدبخت! سرطان می گیریا!
می گم چه سرطانی؟
می گه سرطان زخم باسن!
داداشم می گفت: امروز صبح وایسادم کنار خیابون، تاکسی بگیرم، یه لکسوز کنارم وایساد. ما رو می گی، خودمونو جمع و جور کردیم... با خودم گفتم بابا تو این شهر هم پیدا می شن کسانی که جلوی ما پسرا ترمز کنن که یهو در باز شد و دیدم مامانه شلوار بچه شو کشیده پایین می گه جیش کن پسرم جیش کن آفرین!