• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

خاطرات عمر رفته در نظرگاهم نشسته...

baroon

متخصص بخش ادبیات



خاطرات عمر رفته در نظرگاهم نشسته
در سپهر لاجوردی آتش آهم نشسته

ای خدای بی‌نصیبان طاقتم ده، طاقتم ده!
قبله‌گاه ما غریبان طاقتم ده، طاقتم ده!

ساغرم شکست‌ ای ساقی!
رفته‌ام ز دست ‌ای ساقی!

در میان توفان
بر موج غم نشسته منم
در زورقِ شکسته منم‌
ای ناخدای عالم!

تا نام من رقم زده شد
یک‌باره مهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم!

ساغرم شکست‌ ای ساقی!
رفته‌ام ز دست ‌ای ساقی!

تو تشنه‌کامم کُشتی
در سراب ناکامی‌ها‌

ای بلای نا فرجامی‌ها
نبرده لب بر جامی

می‌کشم به دوش از حسرت
بار مستی و بدنامی‌ها

بر موج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم
ای ناخدای عالم!

تا نام من رقم زده شد
یک باره مهر غم زده شد
بر سرنوشت عالم!

ساغرم شکست‌ ای ساقی!
رفته‌ام ز دست ‌ای ساقی!

حکایت از چه کنم؟
شکایت از چه کنم؟
که خود به دست خودم
آتش بر دل خون‌شده‌ی نگران زده‌ام!

بر موج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم
ای ناخدای عالم!

تا نام من رقم زده شد
یک‌باره مهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم!

ساغرم شکست‌ ای ساقی!
رفته‌ام ز دست ‌ای ساقی!


*رحیم معینی کرمانشاهی*




 
بالا