• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

خاطره تلخی از زبان ارژنگ امیر فضلی

mario8344

متخصص بخش
  • ارژنگ امیرفضلی که همه او را به عنوان یکی از بازیگران کمدی می‌شناسند کار خود را با برنامه «نوروز 72» به کارگردانی داریوش کاردان، همراه با مهران مدیری و حمید لولایی آغاز کرد.

---Media---UploadedFiles---2011-03-12---ybzbpdwyzw_arjang.jpg



[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]خبر آنلاین: او به سرعت در عرصه هنر هفتم درخشید و علاوه بر بازیگری در سینما، تلویزیون و تئاتر، کارگردانی چند مجموعه‌ تلویزیونی را نیز در کارنامه کار خود ثبت کرد.
[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]از مهمترین آثار وی می‌توان به «الو ‌الو من جوجوام» (مرضیه برومند)، «جنگجوی پیروز» (مجتبی راعی)، «مربای شیرین» (مرضیه برومند)، «شارلاتان» (آرش معیریان)، «شام عروسی» (ابراهیم وحیدزاده)، «اخراجی‌ها» (مسعود ده‌نمکی)، «اخراجی‌ها2» (مسعود ده‌نمکی)، «محاکمه در خیابان» (مسعود کیمیایی) و «افراطی‌ها» (جهانگیر جهانگیری) اشاره کرد. وی درباره حادثه‌ای می‌گوید که بعد از گذشت سال‌های سال هنوز گاهی تکرار آن آزارش می‌دهد.
[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]امیرفضلی توضیح می‌دهد: «آدم شوخی هستم و زیاد عادت ندارم به مشکلاتی که پیش می‌آید به دید بد نگاه کنم. در کل ‌ آدمیزاد این‌طوری است که به هر اتفاقی که امروز برایش بسیار تلخ و سخت است فردا به عنوان یک خاطره ‌نگاه می‌کند.»
[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]او ادامه می‌دهد: «دوره دبیرستان بودم و مثل همیشه توی پیاده‌رو راه می‌رفتم و به چیزی که دیگر اصلا برایم اهمیتی ندارد فکر می‌کردم، ناگهان صدای بلندی آمد و پخش زمین شدم.»
[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]امیرفضلی گفت: «سرم شکست و دستم هم زخمی شد، اما از صدای خنده‌هایی که به گوشم می‌رسید جرات نمی‌کردم بلند شوم و ببینم چرا این‌طوری شدم. سرانجام مردی دستم را گرفت و در حالی که می‌خندید ‌گفت این‌طوری تا مدرسه بروی خسته می‌شوی، از دو پایت استفاده کن! خجالتم بیشتر شد اما در آن لحظه راحت‌تر بودم کسی بلندم کند.... بلند که شدم فهمیدم یکی از مغازه‌ها در شیشه‌‌ای‌اش را باز گذاشته و در هم بخشی از عرض پیاده‌رو را اشغال کرده و من بدون آن که در را ببینم با آن برخورد کردم.... درد زیاد سرم که شکسته بود و زخم دستم به اندازه خنده‌هایی که قطع نمی‌شد آزارم نمی‌داد! آن روز بدترین روز زندگی من بود.»
[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]ارژنگ امیرفضلی توصیه می‌کند مواظب درهای شیشه‌ای باشید که یکباره با کله در آن فرو نروید که عاقبت خونینی دارد. البته او در عین حال به صاحبان مغازه‌ها پیشنهاد می‌کند، روی درهای شیشه‌ای مغازه خود را علامتگذاری کنند!
 
بالا