داشتن احساساتی مانند غم و اندوه و بیحوصلگی کاملاً طبیعی است اما اگر این احساسات تکرار شود و یا مدت زیادی طول بکشد ممکن است زندگی، کار و روابط فرد را دچار اختلال کند.
باید توجه داشت که این علائم گاهی ممکن است نشانههایی از یک مشکل جدیتر بهنام اختلال افسردگی باشند. افسردگی اختلالی نسبتاً شایع است که حتماً باید توسط روانشناس یا روانپزشک تشخیص داده و درمان شود.
● علائم افسردگی
افسردگی علائم متعددی دارد که از آن جمله میتوان به غمگینی، اضطراب، نگرانی، دلواپسی، احساس گناه (هنگامی که کاری خوب پیش نمیرود)، خشم و عصبانیت، نوسان خلق (گاهی خوب، گاهی بد)، احساس درماندگی، ناامیدی و بیتفاوتی اشاره کرد.
برخی از علائم جسمی افسردگی هم افزایش یا کاهش خواب، افزایش یا کاهش اشتها، افزایش یا کاهش وزن، یبوست و تغییر در عادت ماهانه خانمها هستند.
افراد افسرده بدون علت و یا با کمترین بهانهای گریه میکنند، منزوی هستند و تمایلی به شرکت در گروهها و مهمانیها ندارند، زود از کوره در میروند و عصبانی میشوند، توجهی به آراستگی و وضعیت ظاهری خود ندارند، نسبت به آنچه مبتلا مورد توجهشان بود بیتفاوت میشوند، معمولاً به صورت بیرویه از دارو استفاده میکنند، در کار، تحصیل، خانهداری و زندگی روزمره مشکل مواجه هستند، احساس خستگی دارند و در تصمیمگیری تمرکز حواس و حافظه مشکل دارند.
افسردگی حتی باورها و اعتقادات فرد را هم تحتتاثیر قرار میدهد. فرد احساس شکستخوردگی در زندگی دارد و مدام خود را بهخاطر اتفاقات بد زندگیاش سرزنش میکند. آینده را تیره و تاریک مجسم میکند و خود را موجودی بیارزش میپندارد.
البته این علائم در همه افراد افسرده یکسان نیست و در هر کسی ممکن است برخی از این علائم مشاهده شود.
طرز فکر افراد میتواند احساس و رفتار آنها را تعیین کند بنابراین نخستین گام شما به جهت مقابله با خلق منفی شناختن افکار است.
به این افکار، افکار منفی خودآیند گفته میشود یعنی افکاری که منفی هستند و احساس بدی در ما به وجود میآورند و از طرفی خودآیند هستند و بدون اینکه بخواهیم به سراغ ما میآیند. سعی کنید احساسات منفی خود را بنویسید و به یاد داشته باشید که چنین احساساتی در نتیجه وجود افکار منفی خودآیند هستند.
بعد از ثبت احساسات خود سعی کنید به یاد آورید که در چه شرایطی چنین احساسی داشتهاید و آنها را با دقت بنویسید. این احساسات را باید حتماً در همان زمان یادداشت کنید.
● بررسی خطاهای شناختی
اگر به افکاری که نوشتهاید نگاه کنید، ممکن است متوجه شوید برخی از این افکار از جهاتی شبیه هم هستند، توجه کنید که گاهی تجزیه و تحلیل اطلاعات در ذهن ما تحریف میشوند که به آنها خطاها یا تحریفهای شناختی گفته میشود و اشکال گوناگونی دارند.
یکی از این خطاهای شناختی «تفکر همه یا هیچ» است. این خطای شناختی گویای این است که اگر فرد به کاملترین و بالاترین سطح مورد نظر خود نرسد، گویی هیچ موفقیتی به دست نیاورده است و احساس رضایت نخواهد کرد. بهطور مثال اگر دانشجویی در امتحانات خود نمرههای خوبی کسب کند اما نمرات او در حد ایدهآلش نباشد، فکر خواهد کرد تلاش بیفایدهای داشته و هیچ چیز نسبت به قبل تغییری نکرده است.
حال اگر این دانشجو خود را آدم شکستخوردهای احساس کند و بگوید تمام تلاشهای زندگیام بیثمر بوده، میتوان از خطای شناختی دیگری بهنام «تعمیم مبالغهآمیز» هم در مورد او استفاده کرد. در این وضعیت «فیلتر ذهنی» باعث میشود فرد بخشی از واقعیتها را ندیده و فقط به واقعیتهای معدودی توجه کند.
در صورتی که فردی افکار منفی در مورد آینده داشته باشد به اصطلاح به آن «خطای شناختی» پیشگویی گفته میشود و در صورتی که فرد بدون دلیل کافی و صرفاً به علت احساساتش قضاوت کند به آن «استدلال احساسی» میگویند.
«بایدها»، «برچسب زدن» و «شخصیسازی» از دیگر خطاهای شناختی محسوب میشوند.
شناخت این خطاها در افکارمان کمک زیادی در تغییر آنها خواهند کرد، راه دیگر در مقابله با خلق منفی بررسی شواهد و دلایلی است که بر له و علیه این افکار هستند.
سعی کنید این افکار و دلایل موافق و مخالف آنها را بنویسید و مورد ارزیابی قرار دهید.