9- بیان کامل نفس یا طرح الهی
باری نیست که بتواند کشتی مرا سرگردان یا جزر و مد تقدیرم را دگرگون کند. هر انسانی را بیان کامل نفس یا طرح الهی است که عامل توانگری او و همان تقدیر اوست. این توفیق در ذهن الهی دارای صورتی است کامل و در انتظار تا آدمی آن را باز شناسد. یعنی جایی هست که تنها او باید پر کند، نه کس دیگر و کاری هست که تنها او باید انجام دهد نه کس دیگر.
از اینرو والاترین خواهش انسانی، آگاهی از طرح الهی زندگی خویشتن است یا دیدن این طرح است. زیرا شاید آدمی صاحب استعدادی شگفت انگیز باشد نهفته در ژرفترین زوایای وجود و کوچکترین تصوری از آن نداشته باشد، آن طرح کامل سلامت، ثروت، محبت، سعادت و بیان کامل نفسی را در برمی گیرد. این عرصه از حیات است که شادمانی تمام عیار به بار می آورد. قریب به اتفاق انسانها از این طرح دور افتاده اند بعضی ها به محض اینکه آگاهی از طرح زندگی خود را می طلبند، زندگیشان دچار دگرگونی شده شرایطی تازه و اعجاب انگیز جایگزین اوضاع قدیم می شود.
پدر و مادر هرگز نباید شغل یا حرفه ای را به فرزندان خود تحمیل کنند، باید طرح الهی را برای آنها طلبید " آنچه اراده خدا است کرده شود" طریق خود را به خداوند بسپارید، او طریقهایت را راست خواهد کرد در همه راهها او را بشناسید. احساس حضور خدا را به عادت تبدیل کنید. جنگها وصف جنگ آدمی است بر ضد اندیشه های فانی و دشمنان شخص، اهل خانه او هستند انسان باید دقت کند تا آن غلام شریر (ضمیر نیمه هوشیار) بیکاره نباشد که استعدادش را مدفون کند برای عدم استفاده از توانایی خود تاوانی مهیب باید پرداخت.
اغلب ترس است که میان آدمی و بیان کامل نفس جدایی می افکند. با شفا و شفاعت یا تکرار کلمات تاکیدی یا با پیش تاختن بسوی آن چیزی که از آن می هراسید می توانید بر ترس خود غلبه کنید و قانون حمایت را بطلبید. ترسان و هراسان نباشید خاموش بایستید و نجات خداوند را که با شماست ببینید، زیرا خداوند عقل کل است. قدرت یعنی تعادل و توازن، زیرا به قدرت خدا مجال می دهید تا به درون آدمی بشتابد و آنچه را که رضامندی او را به جا می آورد اراده کند و به انجام رساند.
انسان خلق می کند، به روشنی فکر می کند، به سرعت تصمصم می گیرد، و کوچکترین مسئله از چشمش مخفی نمی ماند. خشم نمی گذارد که انسان جلو چشم خود را ببیند، خون را مسموم می کند و ریشه همه امراض است.
انسان هر چه بطلبد صورتی است کامل که پیشاپیش در ذهن الهی نقش بسته است و باید در "پرتو الهی و به طرز عالی" عینیت یابد.
آدمی باید شکر بجای آورد که خواسته اش را پیشاپیش در عرصه غیبی ستانده و مجدانه برای دریافت آن در عرصه عینی تدارک ببیند.
هر گاه آدمی با ایمان بطلبد باید بستاند زیرا خدا چاره ساز است و تدابیر خود را می آفریند. برخی از مردم بخشندگانی خوشدل و مطبوع اما گیرندگانی نامطبوع می باشند و هدایا را نمی پذیرند یا به دلایل غرور یا به دلایل منفی دیگر از اینرو راهها و چاره ها را مسدود و سرانجام خود را در کمبود یا تنگدستی می یابند.
اگر نپذیرید از قانون تخلف ورزیده اید. زیرا همه هدایا از جانب خـــدا می آیند و انسانها تنها وسیله اند. آدمی باید آنچه را که در ازای کار خودش به او باز می گردد در نهایت لطف بپذیرد و دهنده هدیه را ثروتمند و توانگر ببیند، زیر باران نعمتی که بر سرش می بارد، همین اندیشه برای او برکت می آورد. خداوند گیرنده مطبوع را به اندازه بخشنده خوشدل دوست دارد. آدمی باید بی هیچ چشمداشتی ببخشد، حتی فکر تنگدستی نیز نباید از سر انسان بخشنده بگذرد.
چرا انسانی سالم و ثروتمند و انسانی دیگر بیمار و فقیر بدنیا می آید؟ هر معلولی زاییده علتی است و چیزی بنام تصادف وجود ندارد.
پاسخ قانون تناسخ است. زیرا آدمی از تولدها و مرگهای بیشماری می گذرد، تا از حقیقتی آگاه گردد که او را می رهاند. آدمی به دلیل آرزویی برنیامده به عالم خاکی باز می گردد تا دیون کارمایی خود را بپردازد یا تقدیرش را به انجام رساند. ذهن نیمه هوشیار انسان سالم و ثروتمند (بدنیا آمده) در زندگی گذشته اش تصاویر سلامت و ثروت را نقش کرده است و انسان فقیر و بیمار ، تصاویر فقر و بیماری را.
http://www.monaseb.com/magazine-kno...71-the-four-writings-of-florence-scovel-shinn