• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

خواستگاری در پخش زنده لیگ قهرمانان

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
لئوناردو مدیر ورزشی باشگاه پاریسن ژرمن در برنامه پخش زنده قرعه کشی این مسابقات از نامزدش خواستگاری کرد.


به گزارش گل ، وی که پس از قرعه کشی این رقابت ها با شبکه اسکای ایتالیا گفتگو می کرد از آنا بیلو مجری این برنامه که نامزدش بود در هنگام گفتگوی زنده تقاضای ازدواج کرد.

بیلو که مجری این شبکه تلویزیونی برای برنامه قرعه کشی یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا بود در گفتگویی با لئوناردو در حال صحبت در مورد قرعه پاریسن ژرمن در یک چهارم نهایی و رقابت این تیم با بارسلونا بود که در پایان از او پرسید که آیا لئوناردو سئوال یا حرف دیگری برای گفتن ندارد.

هافبک سابق تیم ملی فوتبال برزیل و مربی سابق تیم های میلان و اینتر از این فرصت استفاده کرد و گفت: چرا. آنا با من ازدواج می کنی؟

بیلو که آشکارا شوکه شده بود در میان خنده حاضران در استودیو سئوال دوم لئوناردو را شنید: آنا با من ازدواج می کنی؟ باید همین حالا پاسخ دهی. منتظر جوابت هستم. این سئوال سختی نیست.

بیلو که شوکه شده بود با لبخند گفت: خب باید ببینیم.

پس از آن بود که تبلیغات تلویزیون پخش شد و بیلو که میکروفونش هنوز روشن بود گفت: او دیوانه شده است.
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
به من میگن رکسانا فرفره :49:

میدونی رکسانا... :نیش2:
یاد خودم افتادم... :113:
آخه من داشتم سر خواستگاری که اومده بود و دیگه نزدیک بود کتکشون بزنم...:31:
آقامون با بابا و مامانش اومدن خونه ما خواستگاری...:غش::غش:
ما هم بی خبر ... :94:
تو وسط دعوا منم در حال پاک کردن عرق صورتم...:33:
که مامانم گفت خوش اومدید و بی خبر ... که مادر شوهرم گفت ب...ل....ه... ما اومدیم واسه خواستگاری... البته آیدا جون خودتو کنترل کن...:خنده2::خنده2:
منم مثل میخ نگاهشون میکردم...:تعجب2:
حالا اینو دیدم... :غش::غش::غش::غش::غش:
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
میدونی رکسانا... :نیش2:
یاد خودم افتادم... :113:
آخه من داشتم سر خواستگاری که اومده بود و دیگه نزدیک بود کتکشون بزنم...:31:
آقامون با بابا و مامانش اومدن خونه ما خواستگاری...:غش::غش:
ما هم بی خبر ... :94:
تو وسط دعوا منم در حال پاک کردن عرق صورتم...:33:
که مامانم گفت خوش اومدید و بی خبر ... که مادر شوهرم گفت ب...ل....ه... ما اومدیم واسه خواستگاری... البته آیدا جون خودتو کنترل کن...:خنده2::خنده2:
منم مثل میخ نگاهشون میکردم...:تعجب2:
حالا اینو دیدم... :غش::غش::غش::غش::غش:


خیلی باحالی اجی:غش::غش::غش::غش::غش::غش::غش::غش:
 
بالا