خود-کارآیی(خود-کارآمدی)
Self-Efficacy
مفهوم «خود-کارآیی» در مرکز نظریه شناخت اجتماعی آلبرت بَندورا، روانشناس معروف، قرار دارد. نظریه بندورا بر نقش یادگیری مشاهدهای، تجربیات اجتماعی و جبرگرایی تقابلی در رشد شخصیت تأکید دارد.
براساس نظر بندورا، نگرشها، توانائیها و مهارتهای شناختی هر فرد، تشکیل دهنده چیزی است که «سیستمِ خود» (self-system ) نامیده میشود. این سیستم در چگونگی درک ما از شرایط مختلف و چگونگی رفتار ما در واکنش به آنها، نقش عمدهای ایفا میکند. خود-کارآیی، بخش مهمی از این «سیستمِ خود» است.
خود-کارآیی چیست؟
به گفته آلبرت بندورا، خود-کارآیی عبارت است از: «اعتقاد یک نفر به قابلیتهای خود در سازماندهی و انجام یک رشته فعالیتهای مورد نیاز برای مدیریت شرایط و وضعیتهای مختلف» (1995). به عبارت دیگر، خود-کارآیی، اعتقاد یک فرد به توانایی خود جهت موفق شدن در یک وضعیت خاص است. به عقیده بندورا این اعتقاد، عامل تعیین کننده چگونگی تفکر، رفتار و احساس افراد است (1994).
از سال 1977 که بندورا مقاله «خود-کارآیی: به سوی یک نظریه یکنواخت برای تغییر رفتار» را منتشر نمود، این موضوع به صورت یکی از موضوعات روز روانشناسی درآمده و مطالعات بسیاری روی آن صورت گرفته است. چرا خود-کارآیی چنین موضوع مهمی در بین روانشناسان و آموزشگران شده است؟ همان گونه که بندورا و سایر پژوهشگران نشان دادهاند، خود-کارآیی میتواند تقریباً بر روی همه چیز، از حالات روانی گرفته تا رفتارها و انگیزهها تأثیر داشته باشد.
نقش خود-کارآیی
تقریباً همه افراد میتوانند تشخیص دهند که چه هدفهایی را میخواهند به انجام رسانند، چه چیزهایی را میخواهند تغییر دهند و به چیزهایی میخواهند دست یابند. با وجود این، اغلب افراد قبول دارند که به مرحله عمل رساندن این برنامهها کار سادهای نیست. بندورا کشف کرد که خود-کارآیی هر فرد، نقش عمدهای در چگونگی رویکرد و نگرش او به هدفها، وظایف و چالشها دارد.
افرادی که دارای حس قوی خود-کارآیی باشند:
*
به مسائل چالش برانگیز به صورت مشکلاتی که باید برآنها غلبه کرد مینگرند.
*
علاقه عمیقتری به فعالیتهایی که در آنها مشارکت دارند نشان میدهند.
*
تعهد بیشتری نسبت به علائق و فعالیتهایشان حس میکنند.
*
و به سرعت بر حس یأس و نومیدی چیره میشوند.
کسانی که حس خود-کارآیی ضعیفی داشته باشند:
*
از کارهای چالش برانگیز اجتناب میکنند.
*
عقیده دارند که شرایط و وظایف مشکل، خارج از حدّ توانائی و قابلیت آنهاست.
*
بر روی ناکامیهای شخصی و نتایج منفی تمرکز میکنند.
*
و به سرعت اعتماد خود نسبت به قابلیتها و توانائیهای شخصیشان را از دست میدهند. (بندورا 1994).
منابع خود-کارآیی
خود-کارآیی چگونه به وجود میآید؟ شکلگیری این اعتقاد از اوایل دوران کودکی و زمانی که کودک با تجربیات، وظایف و شرایط مختلف برخورد میکند، شروع میشود. امّا رشد خود-کارآیی در دوران جوانی خاتمه نمییابد و تکامل آن در تمام طول زندگی، همچنان که افراد مهارتها، تجربیات و درک جدیدی به دست میآورند ادامه مییابد. (بندورا، 1992)
به گفته بندورا چهار منبع عمده برای خود-کارآیی وجود دارد:
*
تجربیات موفق
«موثرترین راه برای رشد یک حس قوی کارآیی، از طریق تجربیات موفق است.» (بندورا 1994).
انجام موفقیتآمیز یک کار، حس خود-کارآیی ما را تقویت میکند. از سوی دیگر، ناکامی در مواجهه با یک وظیفه یا چالش میتواند به تضعیف حس خود-کارآیی منجر گردد.
*
مدلسازی اجتماعی
مشاهده موفقیت دیگران در انجام یک کار، منبع مهم دیگری برای ایجاد حس خود-کارآیی است. به گفته بندورا: «مشاهده این که آدمهای مشابه خودمان با تلاش پیگیر به دستاوردهای موفقی نائل میشوند این اعتقاد را در مشاهدهگر تقویت میکند که او نیز دارای قابلیتهایی است که میتواند از عهده فعالیتهای مشابه به نحو موفقیتآمیزی برآید.» (1994)
*
ترغیب اجتماعی
بندورا اظهار میدارد که افراد از طریق ترغیب و تشویق دیگران نیز میتوانند متقاعد شوند که دارای مهارتها و قابلیتهای لازم برای موفقیت میباشند. زمانی را به یاد آورید که گفتههای مثبت و برانگیزاننده یک نفر به شما در دستیابی به هدفتان کمک کرده باشد. تشویق کلامی دیگران به فرد کمک میکند که شک و تردید نسبت به توانائیهای خود را کنار بگذارد و تمرکز خود را بر تلاش جهت انجام کار مورد نظر معطوف نماید.
*
واکنشهای روانی
واکنشهایی هیجانی و روانی ما نسبت به شرایط و وضعیتهای مختلف نیز نقش مهمی در خود-کارآیی ایفاء می کند. خلق و خو، حالتهای هیجانی، واکنشهای فیزیکی و سطح استرس، همگی میتوانند بر چگونگی حس یک فرد نسبت به توانائیهای شخصی خود در یک وضعیت خاص، تاثیر بگذارند. فردی که پیش از سخنرانی در جلوی جمع، به شدّت عصبی و ناآرام میشود، دارای حس ضعیف خود-کارآیی در این شرایط و وضعیت است. بندورا در این زمینه میگوید: «نه تنها شدّت واکنشهای هیجانی و فیزیکی بلکه چگونگی درک و تفسیر آن نیز اهمیت دارد.» (1994). با یادگیریِ به حداقل رساندن میزان استرس به هنگام مواجهه با وظایف دشوار و چالش برانگیز، میتوان حس خود-کارآیی را تقویت کرد.