|
|
|
|
علائم، ناشايع است و تنها ۱% ديورتيکولهاى تشخيص داده شده با راديوگرافى نياز به جراحى دارند. |
|
ديورتيکول فشارى دئودنوم، بيرونزدگى اکتسابى مخاط و زيرمخاط است که در ۹۰% موارد در سمت داخلى دئودنوم ديده مىشود. در زير سن ۴۰ سال نادر است. اغلب بهطور منفرد و در ۵/۲ سانتىمترى آمپول واتر قرار دارد. ميزان بروز سنگ کيسه صفرا در بيماران مبتلا به ديورتيکول ژوکستاپاپيلارى بالا است. ديورتيکول در قسمت اول دئودنوم ديده نمىشود و تصاوير ديورتيکولى در اين ناحيه مربوط به اسکار ناشى از زخم پپتيک يا کولهسيستيت است. |
|
تعداد کمى از بيماران درد مزمن شکمى پس از غذا يا سوءهاضمه ناشى از ديورتيکول دئودنوم دارند. درمان شامل آنتىاسيد و داروهاى آنتىکلىنرژيک است. |
|
عوارض جدى شامل خونريزى يا پرفوراسيون ناشى از التهاب، پانکراتيت و انسداد صفراوى است. |
|
درمان جراحى در صورت ايجاد عوارض يا بهندرت در صورت باقىماندن علائم لازم است. |
|
|
|
|
| انسداد دئودنوم ناشى از شريان مزانتريک فوقانى |
|
بهندرت در اثر تحت فشار قرار گرفتن قسمت سوم دئودنوم بين عروق مزانتريک فوقانى و آئورت، انسداد ايجاد مىشود. اين حالت اغلب بهدنبال کاهش وزن ناگهانى در اثر آسيبهائى مانند سوختگى ديده مىشود. بيمارانى که اندامهاى آنها در گچ قرار دارد بهخصوص مستعد اين وضعيت هستند. |
|
از بين رفتن ناگهانى چربى مزانتريک موجب مىشود که اين شريان به عقب بىافتد و مانند يک قيچى روده را به دام بىاندازد. |
|
در بالغينى که دچار کاهش وزن ناگهانى نشدهاند، شيوع اين حالت مورد ترديد است. اغلب بيماران مشکوک زنان لاغر و عصبى هستند که از سوءهاضمه و استفراغهاى گهگاهى که بيشتر زمينهٔ عملکردى دارد، شکايت دارند. در مواردىکه تابلوى بالينى بسيار مشخص است، احتمالاً پيچخوردگى روده ثانويه به باندهاى مادرزادى دئودنوم علت زمينهاى است. |
|
بيمار از نفخ اپىگاستر و درد کرامپى که با استفراغ برطرف مىشود شاکى است. علائم در وضعيت خوابيده به شکم بهبود پيدا مىکند. بىاشتهائى و درد پس از غذا موجب سوءتغذيه و کاهش وزن بيشتر مىشود. |
|
در راديوگرافىهاى دستگاه گوارش فوقاني، اتساع دئودنوم قبل از يک انسداد کاملاً مشخص در جائىکه شريان از روى قسمت سوم دئودنوم مىگذرد، ديده مىشود. وقتى بيمار در وضعيت سجده قرار مىگيرد، باريم بهطور ناگهانى عبور مىکند. تائيد بيشتر تشخيص با انجام آنژيوگرافى و نشان دادن زاويه ۲۵ درجه يا کمتر بين شريان مزانتريک فوقانى و آئورت صورت مىگيرد. |
|
درگيرى دئودنوم در اسکلرودرمى موجب اتساع و کمتحرکى دئودنوم مىشود که تصوير راديوگرافى و تابلوى بالينى آن بسيار شبيه سندرم شريان مزانتريک فوقانى است. در سندرم شريان مزانتريک فوقانى افزايش پريستالتيس در قسمت پروگزيمال محل انسداد ديده مىشود، در حالىکه مشخصهٔ اسکلرودرمى کاهش پريستالتيس است. بيماران مبتلا به اسکلرودرمى دئودنوم بهدليل گرفتارى همزمان مرى اغلب ديسفاژى دارند. |
|
پيچخوردگى دئودنوم بهعلت باندهاى مادرزادى و انسداد ناشى از آن بسيار شبيه اين سندرم است. |
|
درمان وضعيتى (Postural therapy) ممکن است کافى باشد. |
|
در انسداد مزمن ممکن است جدا کردن ليگامان آويزانکنندهٔ دئودنوم و افزايش قابليت حرکت آن با انجام يک دئودنوژژونوستومى يا باىپس (bypass) محل انسداد ضرورت پيدا کند. در بيمارانى که دچار انواع مختلف پيچخوردگى هستند، درمان شامل افزايش حرکت خم دئودنوژژونال مىباشد که موجب آزادشدن دئودنوم از دام باندهاى مادرزادى مىشود. |
|
|
|
|
| انتريت ناحيهاى معده و دوازدهه |
|
اکثر بيماران مبتلا به بيمارى کرون در معده يا دوازده، درگيرى ايلئوم نيز دارند. |
|
در بسيارى از موارد درد با آنتىاسيدها برطرف مىشود. استفراغ متناوب ناشى از تنگى دوازدهه يا انسداد پيلور نيز علامت شايعى است. وجود مخاط سنگفرشى يا استنوز در راديوگرافى در صورتىکه با تغييرات مشخصى در ايلئوم همراه باشد مطرحکنندهٔ انسداد خواهد بود. نماى اندوسکوپيک تاحدودى مشخصکننده خواهد بود، و در بيوپسى با وسيلهٔ مکش دهانى معمولاً نمونهٔ کافى براى تائيد بافتشناسى تشخيصى فراهم مىشود. |
|
درمان داروئى غيراختصاصى است و عمدتاً عبارت است از کورتيکواستروئيدهائى که براى تشديد علائم تجويز مىشوند. اگر بيمارى محدود به معده باشد، مىتوان معده را بهصورت نسبى برداشت. در درگيرى دوازدهه در اغلب موارد براى باىپسکردن انسداد بايد گاستروژژنوستومى انجام شود و براى جلوگيرى از بروز زخم در دهانه بايد واگوتومى نيز انجام شود. بيمارى کرون عودکننده، در محل آناستوموز از جمله عوارض احتمالى ديررس است، ولى معمولاً با عمل جراحى مجدد بهصورت موفقيتآميز درمان مىشود. |
|
|
تومورهاى دئودنوم نادر هستند. |
|
|
اکثر تومورهاى بدخيم دئودنوم شامل آدنوکارسينوم، ليوميوسارکوم يا لنفوم است. اين تومورها بيش از همه در قسمت نزولى دئودنوم ديده مىشوند. تظاهرات شامل درد، انسداد، خونريزي، زردى انسدادى و توده شکمى است. کارسينومهاى دئودنوم بهخصوص آنهائى که در قسمت سوم و چهارم دئودنوم قرار گرفتهاند، اغلب در راديوگرافى با باريم ديده نمىشوند. اگر معاينهکننده مشکوک شود و بتواند به ضايعه دسترسى پيدا کند، اندوسکوپى و بيوپسى اغلب تشخيصى است. |
|
در صورت امکان، آدنوکارسينومها و ليوميوسارکومها را بايد خارج کرد. اگر تومور لوکاليزه باشد، پانکراتيکودئودنکتومى اغلب لازم مىشود. تومورهاى غيرقابل رزکسيون را بايد با پرتودرمانى درمان نمود. درمان لنفوم شامل بيوپسى و پرتودرمانى است. |
|
با انجام رزکسيون درماني، ميزان بقاء ۵ ساله، ۳۰% است. ميزان بقاء ۵ ساله کلي، ۱۸% است. |
|
|
آدنوماهاى غدد برونر، ندولهاى زير مخاطى کوچکى هستند که بيشتر در ديواره خلفى دئودنوم در محل اتصال قسمت اول و دوم دئودنوم قرار دارند. به انواع مسطح و يا پايهدار ديده مىشود. علائم از خونريزى يا انسداد ناشى مىشوند. ليوميوم نيز ممکن است در دئودنوم يافت مىشود و بهطور معمول بدون علامت است. |
|
تومورهاى کارسينوئيد دئودنوم اغلب از لحاظ اندوکرين فعال هستند و گاسترين، سوماتواستاتين يا سروتونين توليد مىکنند. درمان انتخابي، برداشتن ساده اين غدد است. |
|
مخاط هتروتوپيک معده که بهصورت ندولهاى مخاطى کوچک متعدد ظاهر مىيابد، يک يافته اتفاقى در اندوسکوپى است که هيچ ارزشى بالينى ندارد. |
|
آدنوم ويلوس دئودنوم مىتواند منجر به خونريزى رودهاى يا انسداد آمپول واتر شود و زردى ايجاد کند. همانند کولون، در اينجا نيز خطر بدخيمى بالا است (حدود ۵۰%) آدنومهاى ويلوس پايهدار کوچک را مىتوان با اندوسکوپى خارج کرد اما تومورهاى مسطح را بايد از طريق لاپاراتومي، بهطور موضعى خارج نمود. در صورت وجود بافت بدخيم در داخل تومور بايد روش ويپل را انجام داد. |
|
|