• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

داستان زیبای اشرف مخلوقات

ناهید

متخصص بخش
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

به راستی که انسان، فراتر از تمام موجودات عالم آفریده شده. و روح خدا در انسان جاریست…



و خداوند با مهر به آدم های روی زمین نگاه میکرد. فرشته ای با ناراحتی رو به خدا کرد و گفت: “پروردگارا! در این آفریده ناسپاس گنه کار چه دیدی که چنین به او مهر می ورزی؟”

و خداوند فرمود: “من چیزی میدانم که تو نمیدانی”.



فرشته عرض کرد: “پروردگارا! اجازه بده تا به زمین بروم تا به انسان ها نشان دهم معنی بندگی و عبادت چیست”.


و خداوند به او اجازه داد تا به زمین رود اما به شرطی که در غالب آدمیزاده با همان غرایز با همان امیال و با همان اختیار.


بال هایش را کندند، قلبی به او دادند و تمام قدرت هایش را گرفتند و اختیارش دادند. اختیار انتخاب بین خیر و شر.


سال ها از آن ماجرا گذشت. روزی در قسمت مجهول الهویه های قبرستان مرد مفلوکی را به خاک سپردند که زندگی سخت و تیره ای را گذرانده بود. در


قسمت شرح حالش چنین آمده بود مرگ بر اثر بیماری؛ احتمال مصرف مواد و وجود دو زایده ناشناخته وعجیب در بالای کتف ها.



روزی که دوباره فرشته شد و به عرش باز گشت در نهایت بیچارگی از خداوند درخواست نمود تا پرونده سیاه زندگی آدمیت اش را از دید تمام فرشتگان


مخفی سازد.



و پس از آن خداوند دوباره مشغول مهر ورزی به مخلوقاتی شد که در نهایت اختیار او را برگزیده اند.


 
بالا