شهر طَبَس (يا طبس گلشن)، مرکز شهرستان طبس، يکي از شهرهاي حاشيه کوير است که در شمال شرقي استان يزد ايران و در شمال مشهد واقع است و پانصد کيلومتر با آن فاصله دارد. اين شهر پيشتر جزئي از استان خراسان بود.
از شمال به کوير لوت، از جنوب به کوير نمک، از شرق به شهر فردوس و گناباد و از غرب به يزد محدود ميشود. ارتفاع طبس از سطح دريا حدود هفتصد متر است و از لحاظ جغرافيايي در 59 درجه و 56 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 33 دقيقه عرض شمالي واقع شده است و گرمترين شهر منطقه خراسان است.
طبس به واقع يکي از زيباترين شهرهاي ايران است که چون گلي در شورهزار قرار دارد؛ زيبا، گرم و پر از نخلهاي سر به هوا کشيده، همراه با درختان پرتقال و نارنج با جويهاي پر از آب و باغها و کوچههاي پر پيچ و خم، که انتهايي ندارند و انتهاي يکي، ابتداي ديگرياست. کتاب «نزهة القلوب» از طبس چنين ياد ميکند:
طبس مسينان از اقليم سيم است. شهري کوچک است و گرمسير و نخلياتش فراوان بُوَد و آبش از کاريز.
ناصر خسرو قبادياني مروزي، که در سال 444 هجري قمري از طبس عبور کرده است، در سفرنامه خود از طبس چنين مينويسد:
طبس شهري انبوه است اگر چه به روستا نمايد. و آب اندک باشد و زراعت کمتر کنند. خرماستانها باشد و بساتين و چون از آنجا سوي شمال روند، نيشابور به چهل فرسنگ باشد و چون سوي جنوب، به خبيص روند، به راه بيابان چهل فرسنگ باشد و سوي مشرق کوهي محکم است. و در آن وقت ايمن و آسوده بودند مردم آنجا؛ چنانکه به شب درِ سرايها نبستندي و ستور در کويرها باشد با آنکه شهر را ديوار نباشد. و هيچ زن را زهره نباشد که با مرد بيگانه سخن گويد و اگر گفتي هر دو بکشتندي. همچنين دزد و خوني نبود از پاس و عدل او.
و از آنچه من در عرب و عجم ديدم از عدل و امن، به چهار موضع ديدم، يکي به طبس .
استخري گويد: «شهري است که در آن نخلستانهاي زياد دارد و دور آن حصار ميباشد، اعراب آن را باب خراسان نامند. در زمان خلافت عثمان بن عفان، اول فتحي که در خراسان کردند، طبس بود و فاتح طبس عبدالله بن بديل بن ورقاع در سال 29 قمري ميباشد.»
در معجم البلدان آمده است که طبس به فتح اول و دوم و سکون سيم، بلدهاي است دلنشين از مضافات خراسان از اقليم سوم. هوايش گرم و آبش از کاريز و چند بلوک معموره از مضافات او و مردمش همگي شيعه مذهب، حکامش طايفه عرب و در عدل و داد درجه عالي دارند و از فسق و فجور و ظلم و جور احتراز لازم کنند.
از زمان آل سيمجور، که از بازماندگان سامانيان بودند، و سپس آل بويه، غزنويان، سلجوقيان مغول، تيموري و صفوي و ازبکها، اين محل مورد تاخت و تاز و هجوم اقوام مختلط و طوايف گوناگون قرار گرفته است.
در کتاب راحة الصدور و کتاب تاريخ گزيده تأليف حمدالله مستوفي درباره محاصره طبس و بستن منجنيق و تسليم شدن مردم آن ذکري آمده است.
از قرن دوازدهم و اواخر دوران صفوي، در زمان حکومت نادر شاه افشار، حکومت طبس به طايفه شيباني داده شد که در عرب آباد ديهوک سکني داشتهاند و شغلشان دامپروري بوده است. زماني که نادر شاه پس از فتح هندوستان از طريق کرمان راهي خراسان بوده است، در کوير گم شده و سوارانش دچار بيآبي شديد ميشوند. نادر شاه به عدهاي دستور ميدهد که براي يافتن آب به اطراف بروند.
در کتاب گنج دانش چنين آمده است:
طبس در شمال یزد واقع است و از هر طرف آن دشتهاي بيآب و علف و بيابانهاي باير است؛ به نوعي که غالباً رسيدن لشکري گران به حدود آن متعسّر است.
از باستان طبس يادگارهاي بسياري مانده اما تنها اين نمونهها را برگزيدم:
الف ـ ارگ طبس داراي سنگ لوحي است. متن سنگ چنين است:
لي خمسة الفي بهم حرالوبا لخاطمه
المصطفي و المرتضي و ابناهما و الفاطمه
ب ـ «مدرسه دو منار» نيز از بناهاي قرن پنجم به شمار ميآيد و يکي از نادرترين بناهاي دوران سلجوقي و داراي دو منار است. طول اين منارهها از سطح زمين حدود هجده متر است و کاملاً جنبان هستند. بناي ياد شده دو طبقه و داراي غرفههايي است.
ج ـ مسجد جامع طبس و مناره آن: اين بنا نيز از مساجد دوران مير حسن خان شيباني است که در جنب منارهاي، که گفته ميشود مربوط به دوران صفاريان بوده، ساخته شده است. اين مناره حدود چهل متر ارتفاع داشته و به يکباره در سال 1325 واژگون شده است
روستاهاي تاريخي يزد
در استان يزد چندين روستاي تاريخي، با قدمتي بيشتر ازبسياري از شهرهاي پر رونق امروزي وجود دارد. اين روستاها از هزاران سال پيش تاکنونبافت خود را حفظ کرده اند.
هرفته: آبادي "هرفته" در ميان بيابان "فهرج" و "خويدک" قرار دارد و به علت خشکسالي هاي چند دهه پيش، به صورت نيمه متروک در آمدهاست. پژوهشگران معتقدند هرفته در زمان حمله اعراب، ميدان جنگ اعراب و ايرانيان بود. بديهي است اين روستا، در طول سده هاي گذشته بارها تخريب و بازسازي شده است. شهرتاين منطقه به خاطر آبادي اي است که تاريخ نگاران آن را، با نام هاي "فرافتر" يا "فرافر" ياد کرده اند. همچنين از آن، با نام "هرافت" نيز ياد شده است. "جعفري" نگارنده "تاريخ يزد" مي نويسد: "قباد ساساني بفرمرد که فهرج و هرافت را بساختند". اکنون تنها بناي ديدني اين روستا، قلعه خوش طرح آن است که قدمت آن چندان زياد نيست.
بندرآباد: اين ده – در تلفظ محلي به آن"بندروا" (bondorva) مي گويند- در سيو شش کيلومتري شهر يزد واقع و از آبادي هاي قديمي است. بناي آن را در تاريخ افسانهاي يزد به "بندار" از امراي پادشاهان عجم نسبت داده اند. اهميت تاريخي آن به واسطهمجموعه باستاني شامل مسجد، خانقاه و امامزاده نبدرآباد است.
توران پشت: ازآبادي هاي بسيار کهن و معتبر شهرستان يزد است. در تاريخ، بناي اين روستا را به "تورانداخت ساساني" نسبت داده اند. آثار تاريخي اين روستا عبارتنداز: سنگ هايقبرستان، قدمگاه و مسجد.
هفتادر: بناي اين روستا را به "قباد ساساني" نسبتمي دهند. تاريخ نگاران چنين اشاره کرده اند که قباد در راه فارس به يزد، در دهفرسنگي شهرستان "ميبد" آتشکده اي بنا کرد و فرمان داد تا هفت آتش از آتشگاه هايبزرگ آن زمان را، به اين مکان بياورند و در اطراف آن آتشکده، آبادي "هفت آذر" راساخت. اين نام، بعدها به "هفتادر" تغيير يافت. از آثار باستاني اين روستا امامزاده، دروازه قديم، مسجد جامع و مسجد چادک است.
بيداخويد: اين روستا در جاد هتفت. ابرکوه قرار دارد. شهرت آن به واسطه مجموعه اي از آثار باستاني نظير تل شهدا،خانقاه، مسجد، بقعه شيخ علي بنيمان و مسجد جامع بيدا خويد است.
خورميز: اينروستا از توابع شهرستان "مهريز" و يکي از آبادي هاي کهن ايران است. مولف "تاريخجعفري"، بناي آن را به "هرمز بن انوشيروان" نسبت مي دهد. قلعه خورميز از قلاع دورهساساني است.
زرجوع: اين روستا در نزديکي عقدا واقع شده است و زيارتگاه يکياز بانوان زر تشتي به نام "پارس بانو"- دختر "يزدگرد"- در اين آبادي قرار دارد. براي اين زيارتگاه نيز حکايتي مانند "پير سبز" يا "چک چک" روايت مي کنند. زرتشتيانهمه ساله اول تا پنجم تير ماه براي زيارت "پارس بانو" به اين روستا مي روند.
عقدا: اين روستا در جاده يزد – نايين قرار دارد و يکي از آبادي هاي بزرگ وتاريخي استان يزد است. بناي عقدا را به "عقدار" يکي از سرهنگ هاي "يزدگرد" نسبتداده اند. در قدمت اين آبادي همان بس که آن را معاصر با بناي شهر باستاني ميبددانسته اند. بناها و آثار تاريخي عقدا عبارتند از: رباط حاج ابوالقاسم رشتي، مسجدهلاکو، مسجد جامع، حمام نو، حصار خواجه نصير، قلعه سام و مسجد شمس.
خرانق: در گزارش به جاي مانده از يک هيربدان زرتشتي، در سال بيست و چهار هجري شمسي- مصادفبا سال دوازدهم سلطنت "يزدگرد"- از نقاطي نام برده شده که در زمره قديمي ترين آباديهاي منطقه است. يکي از اين آبادي ها، "خورنق" (خرانق) است.
قدمت قلعه و برجو باروي اين روستا به زمان ساسانيان مي رسد. صاحب کتاب "جامع مفيدي"، قدمت بناي اينروستا را به چهار هزار سال پيش نسبت مي دهد. آثار باستاني اين روستا عبارتند از: قلعه، مشهدک، مقبره باباخادم، کاروانسرا و مسجد جامع.
مهرجرد: روستاي "مهرجرد" از آبادي هاي تاريخي استان يزد است. در مورد وجه تسميه آبادي آمده است: "مهرنگار" دختر "انوشيروان ساساني"، اين آبادي را "مهرگرد" نام نهاد. معرب آنمهرجرد است. مهم ترين آثار تاريخي اين روستا عبارتنداز: قلعه کهن، مدرسه عتيق مربوطبه سده هشتم هـ. ق که بناي گنبدوار آن هنوز باقي است، مسجد جامع که تاريخ 778هـ. قرا بر سردر خود دارد و زيارتگاه خديجه خاتون که مورد احترام اهالي است.
ندوشن: از جمله آبادي هاي تاريخي است که روزگاري در کنار جاده ابريشم، درمحل گذر کاروان ها قرار داشت. قدمت آن بيش از هشتصد سال است.
شهرت اينآبادي بيشتر به واسطه آثار و ابنيه تاريخي آن است. آثاري مانند: قلعه سپيده،امامزاده مامانيک، خانه برج، خانه محمدابراهيم، مسجد جامع، مسجد سرپلک، رباط خرگوشيوغارنباتي.
فهرج: آبادي مشهور و بزرگي در راه شهرستان بافق است که در کتابهاي تاريخي يزد، بارهااز آن ياد شده است. شهرت اين روستا به واسطه وجود دو بنايبسيار ارزشمند آن، مسجد جامع و مزار شهدا است. بناي آبادي فهرج را به دوران ساسانينسبت داده اند.
از ديدني هاي اين مکان سروي تنومند با دور تنه بيش از پنجمتر بود که امروزه خشکيده است. ساکنان فهرج و اهالي اطراف معتقدند که چوب اين درختبوي خوش مي دهد.
از شمال به کوير لوت، از جنوب به کوير نمک، از شرق به شهر فردوس و گناباد و از غرب به يزد محدود ميشود. ارتفاع طبس از سطح دريا حدود هفتصد متر است و از لحاظ جغرافيايي در 59 درجه و 56 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 33 دقيقه عرض شمالي واقع شده است و گرمترين شهر منطقه خراسان است.
طبس به واقع يکي از زيباترين شهرهاي ايران است که چون گلي در شورهزار قرار دارد؛ زيبا، گرم و پر از نخلهاي سر به هوا کشيده، همراه با درختان پرتقال و نارنج با جويهاي پر از آب و باغها و کوچههاي پر پيچ و خم، که انتهايي ندارند و انتهاي يکي، ابتداي ديگرياست. کتاب «نزهة القلوب» از طبس چنين ياد ميکند:
طبس مسينان از اقليم سيم است. شهري کوچک است و گرمسير و نخلياتش فراوان بُوَد و آبش از کاريز.
ناصر خسرو قبادياني مروزي، که در سال 444 هجري قمري از طبس عبور کرده است، در سفرنامه خود از طبس چنين مينويسد:
طبس شهري انبوه است اگر چه به روستا نمايد. و آب اندک باشد و زراعت کمتر کنند. خرماستانها باشد و بساتين و چون از آنجا سوي شمال روند، نيشابور به چهل فرسنگ باشد و چون سوي جنوب، به خبيص روند، به راه بيابان چهل فرسنگ باشد و سوي مشرق کوهي محکم است. و در آن وقت ايمن و آسوده بودند مردم آنجا؛ چنانکه به شب درِ سرايها نبستندي و ستور در کويرها باشد با آنکه شهر را ديوار نباشد. و هيچ زن را زهره نباشد که با مرد بيگانه سخن گويد و اگر گفتي هر دو بکشتندي. همچنين دزد و خوني نبود از پاس و عدل او.
و از آنچه من در عرب و عجم ديدم از عدل و امن، به چهار موضع ديدم، يکي به طبس .
استخري گويد: «شهري است که در آن نخلستانهاي زياد دارد و دور آن حصار ميباشد، اعراب آن را باب خراسان نامند. در زمان خلافت عثمان بن عفان، اول فتحي که در خراسان کردند، طبس بود و فاتح طبس عبدالله بن بديل بن ورقاع در سال 29 قمري ميباشد.»
در معجم البلدان آمده است که طبس به فتح اول و دوم و سکون سيم، بلدهاي است دلنشين از مضافات خراسان از اقليم سوم. هوايش گرم و آبش از کاريز و چند بلوک معموره از مضافات او و مردمش همگي شيعه مذهب، حکامش طايفه عرب و در عدل و داد درجه عالي دارند و از فسق و فجور و ظلم و جور احتراز لازم کنند.
از زمان آل سيمجور، که از بازماندگان سامانيان بودند، و سپس آل بويه، غزنويان، سلجوقيان مغول، تيموري و صفوي و ازبکها، اين محل مورد تاخت و تاز و هجوم اقوام مختلط و طوايف گوناگون قرار گرفته است.
در کتاب راحة الصدور و کتاب تاريخ گزيده تأليف حمدالله مستوفي درباره محاصره طبس و بستن منجنيق و تسليم شدن مردم آن ذکري آمده است.
از قرن دوازدهم و اواخر دوران صفوي، در زمان حکومت نادر شاه افشار، حکومت طبس به طايفه شيباني داده شد که در عرب آباد ديهوک سکني داشتهاند و شغلشان دامپروري بوده است. زماني که نادر شاه پس از فتح هندوستان از طريق کرمان راهي خراسان بوده است، در کوير گم شده و سوارانش دچار بيآبي شديد ميشوند. نادر شاه به عدهاي دستور ميدهد که براي يافتن آب به اطراف بروند.
در کتاب گنج دانش چنين آمده است:
طبس در شمال یزد واقع است و از هر طرف آن دشتهاي بيآب و علف و بيابانهاي باير است؛ به نوعي که غالباً رسيدن لشکري گران به حدود آن متعسّر است.
از باستان طبس يادگارهاي بسياري مانده اما تنها اين نمونهها را برگزيدم:
الف ـ ارگ طبس داراي سنگ لوحي است. متن سنگ چنين است:
لي خمسة الفي بهم حرالوبا لخاطمه
المصطفي و المرتضي و ابناهما و الفاطمه
ب ـ «مدرسه دو منار» نيز از بناهاي قرن پنجم به شمار ميآيد و يکي از نادرترين بناهاي دوران سلجوقي و داراي دو منار است. طول اين منارهها از سطح زمين حدود هجده متر است و کاملاً جنبان هستند. بناي ياد شده دو طبقه و داراي غرفههايي است.
ج ـ مسجد جامع طبس و مناره آن: اين بنا نيز از مساجد دوران مير حسن خان شيباني است که در جنب منارهاي، که گفته ميشود مربوط به دوران صفاريان بوده، ساخته شده است. اين مناره حدود چهل متر ارتفاع داشته و به يکباره در سال 1325 واژگون شده است
روستاهاي تاريخي يزد
در استان يزد چندين روستاي تاريخي، با قدمتي بيشتر ازبسياري از شهرهاي پر رونق امروزي وجود دارد. اين روستاها از هزاران سال پيش تاکنونبافت خود را حفظ کرده اند.
هرفته: آبادي "هرفته" در ميان بيابان "فهرج" و "خويدک" قرار دارد و به علت خشکسالي هاي چند دهه پيش، به صورت نيمه متروک در آمدهاست. پژوهشگران معتقدند هرفته در زمان حمله اعراب، ميدان جنگ اعراب و ايرانيان بود. بديهي است اين روستا، در طول سده هاي گذشته بارها تخريب و بازسازي شده است. شهرتاين منطقه به خاطر آبادي اي است که تاريخ نگاران آن را، با نام هاي "فرافتر" يا "فرافر" ياد کرده اند. همچنين از آن، با نام "هرافت" نيز ياد شده است. "جعفري" نگارنده "تاريخ يزد" مي نويسد: "قباد ساساني بفرمرد که فهرج و هرافت را بساختند". اکنون تنها بناي ديدني اين روستا، قلعه خوش طرح آن است که قدمت آن چندان زياد نيست.
بندرآباد: اين ده – در تلفظ محلي به آن"بندروا" (bondorva) مي گويند- در سيو شش کيلومتري شهر يزد واقع و از آبادي هاي قديمي است. بناي آن را در تاريخ افسانهاي يزد به "بندار" از امراي پادشاهان عجم نسبت داده اند. اهميت تاريخي آن به واسطهمجموعه باستاني شامل مسجد، خانقاه و امامزاده نبدرآباد است.
توران پشت: ازآبادي هاي بسيار کهن و معتبر شهرستان يزد است. در تاريخ، بناي اين روستا را به "تورانداخت ساساني" نسبت داده اند. آثار تاريخي اين روستا عبارتنداز: سنگ هايقبرستان، قدمگاه و مسجد.
هفتادر: بناي اين روستا را به "قباد ساساني" نسبتمي دهند. تاريخ نگاران چنين اشاره کرده اند که قباد در راه فارس به يزد، در دهفرسنگي شهرستان "ميبد" آتشکده اي بنا کرد و فرمان داد تا هفت آتش از آتشگاه هايبزرگ آن زمان را، به اين مکان بياورند و در اطراف آن آتشکده، آبادي "هفت آذر" راساخت. اين نام، بعدها به "هفتادر" تغيير يافت. از آثار باستاني اين روستا امامزاده، دروازه قديم، مسجد جامع و مسجد چادک است.
بيداخويد: اين روستا در جاد هتفت. ابرکوه قرار دارد. شهرت آن به واسطه مجموعه اي از آثار باستاني نظير تل شهدا،خانقاه، مسجد، بقعه شيخ علي بنيمان و مسجد جامع بيدا خويد است.
خورميز: اينروستا از توابع شهرستان "مهريز" و يکي از آبادي هاي کهن ايران است. مولف "تاريخجعفري"، بناي آن را به "هرمز بن انوشيروان" نسبت مي دهد. قلعه خورميز از قلاع دورهساساني است.
زرجوع: اين روستا در نزديکي عقدا واقع شده است و زيارتگاه يکياز بانوان زر تشتي به نام "پارس بانو"- دختر "يزدگرد"- در اين آبادي قرار دارد. براي اين زيارتگاه نيز حکايتي مانند "پير سبز" يا "چک چک" روايت مي کنند. زرتشتيانهمه ساله اول تا پنجم تير ماه براي زيارت "پارس بانو" به اين روستا مي روند.
عقدا: اين روستا در جاده يزد – نايين قرار دارد و يکي از آبادي هاي بزرگ وتاريخي استان يزد است. بناي عقدا را به "عقدار" يکي از سرهنگ هاي "يزدگرد" نسبتداده اند. در قدمت اين آبادي همان بس که آن را معاصر با بناي شهر باستاني ميبددانسته اند. بناها و آثار تاريخي عقدا عبارتند از: رباط حاج ابوالقاسم رشتي، مسجدهلاکو، مسجد جامع، حمام نو، حصار خواجه نصير، قلعه سام و مسجد شمس.
خرانق: در گزارش به جاي مانده از يک هيربدان زرتشتي، در سال بيست و چهار هجري شمسي- مصادفبا سال دوازدهم سلطنت "يزدگرد"- از نقاطي نام برده شده که در زمره قديمي ترين آباديهاي منطقه است. يکي از اين آبادي ها، "خورنق" (خرانق) است.
قدمت قلعه و برجو باروي اين روستا به زمان ساسانيان مي رسد. صاحب کتاب "جامع مفيدي"، قدمت بناي اينروستا را به چهار هزار سال پيش نسبت مي دهد. آثار باستاني اين روستا عبارتند از: قلعه، مشهدک، مقبره باباخادم، کاروانسرا و مسجد جامع.
مهرجرد: روستاي "مهرجرد" از آبادي هاي تاريخي استان يزد است. در مورد وجه تسميه آبادي آمده است: "مهرنگار" دختر "انوشيروان ساساني"، اين آبادي را "مهرگرد" نام نهاد. معرب آنمهرجرد است. مهم ترين آثار تاريخي اين روستا عبارتنداز: قلعه کهن، مدرسه عتيق مربوطبه سده هشتم هـ. ق که بناي گنبدوار آن هنوز باقي است، مسجد جامع که تاريخ 778هـ. قرا بر سردر خود دارد و زيارتگاه خديجه خاتون که مورد احترام اهالي است.
ندوشن: از جمله آبادي هاي تاريخي است که روزگاري در کنار جاده ابريشم، درمحل گذر کاروان ها قرار داشت. قدمت آن بيش از هشتصد سال است.
شهرت اينآبادي بيشتر به واسطه آثار و ابنيه تاريخي آن است. آثاري مانند: قلعه سپيده،امامزاده مامانيک، خانه برج، خانه محمدابراهيم، مسجد جامع، مسجد سرپلک، رباط خرگوشيوغارنباتي.
فهرج: آبادي مشهور و بزرگي در راه شهرستان بافق است که در کتابهاي تاريخي يزد، بارهااز آن ياد شده است. شهرت اين روستا به واسطه وجود دو بنايبسيار ارزشمند آن، مسجد جامع و مزار شهدا است. بناي آبادي فهرج را به دوران ساسانينسبت داده اند.
از ديدني هاي اين مکان سروي تنومند با دور تنه بيش از پنجمتر بود که امروزه خشکيده است. ساکنان فهرج و اهالي اطراف معتقدند که چوب اين درختبوي خوش مي دهد.