• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

دلم شکست

aram1

کاربر ويژه


نه من کنار آمدم نه روزگار...
نه من گذر کردم ... نه او
اما من به راه خود رفتم و روزگار به راه خود...
من با خود دل بردم و روزگار او را برد ...
هیچکدام حاضر به شکست نشدیم
من ... دل دارم ... روزگار او را
برد با من است؛
من، دیوانه او می مانم ...
 

aram1

کاربر ويژه


خوش به حال فرهاد ، که
تلخ ترین خاطره اش
شیرین بود ...
 

aram1

کاربر ويژه


مهربانی ات را به دستی ببخش،
که میدانی با او خواهی ماند
وگرنه حسرتی می گذاری بر دلی که دوستَت دارد...



 

aram1

کاربر ويژه


او که می رود نمی فهمد!
اما او که بدرقه می کند خوب می داند
کاسه ی آب معجزه نمی کند...
 

aram1

کاربر ويژه


ای قطار، راهت را بگیر و برو ...
نه دیگر کوه ، توان ریزش کردن دارد
و نه ریزعلی، پیراهن اضافه..
"هیچ چیز" دیگر مثل سابق نیست!!!
 

aram1

کاربر ويژه


گفت : فرق رویا با آرزو چیست؟
گفتم : آرزو یک حقیقت نزدیک است
ولی رویا ، یک آرزوی شیرین ِ دست نیافتنی..
گفت : من رویایَم یا آرزو ؟
گفتم : رویایی که به حقیقت پیوستن ات
یک آرزوی شیرین است.
 

aram1

کاربر ويژه

حرف هایم را تعبیر می کنی..
سکوتم را تفسیر..
دیروزم را فراموش..
فردایم را پیشگویی..
به نبودنم مشکوکی..
در نبودم مردَّد..
از "هیچ" گلایه می سازی..
از "همه" چیز بهانه..
به راستی من کجای این نمایشم ؟!!

 

aram1

کاربر ويژه

باد به جست و جوی "تو"
دفتر مرا ورق می زند،
خوب به رفت و آمد نفس هایم نگاه کن،
در این هوای ســــرد
ای دل سنگــــِ من!
نســــــیمی می طلبم؛
در کجا می وزی که به من نمی رســـی...
 

aram1

کاربر ويژه


دلم همچو اسمان
پر از ابرهای بارانیست
ای کاش
دلم امشب بگرید
شاید که بغض عشق
در چشمانم بشکن
 

aram1

کاربر ويژه


خیال کردم که با من
هم دل و
هم کیش و
هم دردی
به مردی با تو پیوستم
ندانستم که نامردی
 

aram1

کاربر ويژه


وقتی با چشمانی مملو از اشک
به آن خیره می شوم .....
می رقصد...
عکست .!!


 

aram1

کاربر ويژه


باز هـــــم خیال تو
مـــــــــرا
"برداشـــــت"
کجا می‌‌برد نمیدانم!
آهــــای رفیق...
بازی ات که تمـــــــــام شد
مرا دوباره
با همین لباس بی‌ قــــــــراری دیدن دوباره ات
بر سر شعر‌هـــــــــــایم بنشان.....
 

aram1

کاربر ويژه

امشب در خلوت تنهایی ام آهسته بی تو گریستم
کاش صدای هق هق گریه ام را باد به تو می رساند…
تا بدانی که بی تو چه می کشم
کاش قاصدک به تو می گفت که در غیاب تو
رودی از اشک به راه انداخته ام….
و کاش پرنده ی سوخته بال عاشق از جانب من
به تو این پیغام را می رساند که:
امید و آرزوهایم بی تو آهسته آهسته
در حال فرو ریختن است


 

aram1

کاربر ويژه

تنها زیر باران قدم نزن…
می ترسم تو هم مثل من دق کنی…

 

aram1

کاربر ويژه


عشقبازی را ندانستم قماری مشکل است
تا نشستم روبروی یار ، خود را باختم !
فکر کردم بُرد با من بود ، چون دل باختم
 

aram1

کاربر ويژه

خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
بعد از تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست
حرف عشق تو رو من با کی بگم
همه حرفا که آخه گفتنی نیست
 

فرانک

کاربر ويژه
شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل با نگاهی سرد پرپر می شود با
خودم عهد بستم بار دیگر که تورا دیدم ... بگویم از تو دلگیرم ولی باز تو
را دیدم و گفتم : بی تو میمیرم

 

فرانک

کاربر ويژه
بریز ای اشك ناكامی ، بریز از بیسرانجامی ،
كه نفرین دلی،قلبی شكسته ، پس این بیسرانجامی نشسته
كه آه سینه سوز مهربونی سر راه مرا از پیش بسته ،
دلم رنجیده از زخم زبونها ،
به ظاهر مهربونی دیدن از نامهربونها ،
خیال كردم یكی دلسوزمونه
برای گریههام دل میسوزونه
خیال كردم یكی داره هوای كار مارو اگه موندیم تو این كار زمونه .
 

مهشید

کاربر ويژه
برای من از دل شکسته نگو
که دلی دارم شکسته تر از سکوت
شکسته از درد
شکسته از زخم
شکسته از عشق
شکسته از گناه
شکسته از تنهایی
بر خواهم داشت این تکه های تنهایی را
و لباسی خواهم دوخت سپید از این همه سیاهی
برای خودم توشه ای خواهم ساخت پر از محنت و رنج
شاید خدا مرا بخشید
شاید
 

مهشید

کاربر ويژه
دلم شکسته ترین شاخه ی درخت خداست

دل شکسته ی من نیز چون خدا تنهاست

به غربت دل من هیچ دل نمی سوزد
مباد هیچ کسی را دلی چنین که مراست

میان آینه ی چشمهای من قدری
بخند ! جلوه ی مهتاب نیم شب زیباست

به وقت فاصله، لبخند تو پلی ست عظیم
که بی گذشتن از این پل، عبور بی معناست

مگر که گام نهی در حریم کوچه ی ما
همیشه باز ، نگاه تمام پنجره هاست

نگاهت ، از سر من دست بر نمی دارد
چه فتنه ایست که در چشمهای تو پیداست ؟

سری به سینه بنه ، ژاله باش داغ مرا
که دل ، شقایق پژمرده ای در این صحراست



سهیل محمودی



 
بالا