• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

دهانه غلامان

Nicol

متخصص بخش گردشگری
این بار طوفان ِ شن ، پرده ای از رازی کهن برداشته و گوشه ای از تمدنی سترگ را در حوزه جنوب شرقی ایران پس از قرن ها از دل خاک بیرون کشیده است.
اینجا تپه های شنی، همه جا را در بر گرفته و اگر در همین لحظه طوفان ِ شن به پا خیزد ، هر جنبنده ای را در مسیر خود برای همیشه مدفون می کند. اینجا بخش سیستان، استان سیستان و بلوچستان است. جایی که مردم ِ محلی از آن با نام "دهانه غلامان" یاد می کنند. شهری در 44 کیلو متری شهرستان زابل که بیش از چهار دهه پیش به مدد "طوفان شن " عظیمی که در این ناحیه رخ داد، پس از قرن ها از زیر خروار ها شن سربرآورد.

گفته می شود محوطه باستانی دهانه غلامان یکی از مهمترین محوطه های باستانی دوران هخامنشی در نیمه شرقی ایران است و "دهانه غلامان" نام جدید این شهر است که از تنگه ای طبیعی با همین نام گرفته شده و وجه تسمیه آن به خوبی روشن نیست.

ظاهرا چون دهانه یا تنگه ی مزبور یکی از راه های ورودی به داخل فلات ایران به شمار می رفته، در دو سده گذشته، برده فروشان غلامان آفرقایی را برای فروش به بلوچان از طریق این تنگه به خاک ایران وارد می کرده اند و از این رو نام "تنگه غلامان" بر این شهر باقی مانده است.



1265914503.jpg
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
شهر از وسعتی یکصد هکتاری برخوردار بوده و ظاهرا هیچ شهری از دوره ی هخامنشی وجود ندارد که از نظر وسعت و تقسیم بندی و کاربری محله ها، خانه ها و ساختمان ها با آن برابری کند. به استناد مدارک موجود ، شهر "دهانه غلامان" در سال 1960 توسط باستان شناس ایتالیایی "امپرتوشراتو" کشف شد و سپس گروهی از باستان شناسان ایتالیایی در فاصله سال های 1962 تا 1965 آنجا را مورد حفاری قرار دادند.

با وجود چهار دهه از کشف و کاوش در شهر هخامنشی دهانه غلامان، این شهر اهمیت خود را در زمینه مطالعات باستان شناختی و تاریخ مذهبی ایران حفظ کرده و در مطالعات مربوط به دوران هخامنشی افق جدیدی را به روی محققان می گشاید.


این شهر در دوره حیات خود دارای محله های مسکونی، ساختمان های بزرگ عمومی، معبد، محله صنعتی،خزانه و ....بوده و ساختمان های آن در روی بلندی که از سطح زمین های قابل کشت اطراف چند متر ارتفاع دارد ساخته شده اند. می گویند این کار به دلیل دفاع از شهر در مقابل مسیل های ناگهانی و فصلی رود هیرمند که زمین های پست را تهدید می کرده، صورت گرفته است.


باستان شناسان معتقدند بدون تردید شهر اصلی، بسیار وسیع تر از آنی بوده که امروزه دیده می شود و بی شک بسیاری از آثار و خانه های آن بر اثر فرسایش ناشی از باد و طوفان های شن از بین رفته است.


امروز آثار باقی مانده از شهر باستانی دهانه غلامان در طول یک و نیم کیلومتر و پهنای بین 300 تا 800 متر پراکنده اند. طبق گفته ی دکتر سجادی، سرپرست گروه حفاری دهانه غلامان طی بررسی های سطحی، 27 ساختمان بر روی سطح زمین شناسایی شده اند که 1/4 آن را ساختمان های بسیار بزرگ با مساحت 2500 تا 3500 متر مربع تشکیل می دهند و از نظر ما ساختمان های اداری شهر محسوب می شوند.


در این ساختمان ها به طور متغیر بین 20 تا 60 اتاق وجود داشته و پیدا شدن برخی مواد فرهنگی از جمله مُهر و اثر مُهر نشان می دهد در این ساختمان ها نوعی کنترل اقتصادی صورت می گرفته است. در کنار هر ساختمان بزرگ نیز یک بنای کوچک وجود داشته که احتمالا محل زندگی سرایدار آن ساختمان بوده است.


1/4 دیگر، ساختمان هایی با اندازه متوسط (کمی بزرگتر از خانه معمولی و کمی کوچکتر از بنا های همگانی) هستند و بقیه بنا ها نیز ساختمان های مسکونی به شمار می روند. این ترکیب ساختمان کمابیش نشان می دهد که دهانه غلامان یک شهر اداری مذهبی و حتی یک شهر مقدس بوده که با هدف تمرکز بناهای دولتی و مذهبی ایجاد شده است.


ساختمان های این شهر بر اساس نقشه ای از پیش تعیین شده بنا شده و مهندسان شهرسازی دوره هخامنشی در ساخت بنا ها دقت زیادی به کار برده اند. به گونه ای که بنا ها در ردیف های نسبتا منظم ساخته شده و به هر دلیل وزش باد های 120 روزه که همواره از شمال غربی به جنوب شرقی می وزند، درهای ورودی کلیه ابنیه یا در ضلع جنوبی ساختمان ها قرار دارند و یا در مقابل آنها باد شکنی تعبیه شده است. همچنین دیوار های اصلی ساختمان ها با خشت های مستحکم بنا شده و اتاق ها نیز دارای سقف های هلالی و گنبدی شکل بوده اند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
نکته ی جالبی که توجه ما را به خود جلب می کند تفاوت مصالح بکار رفته در در این شهر با سایر شهر های دوره ی هخامنشی است به طوری که در ساخت بنا ها عمدتا از سنگ استفاده می شد و این در حالی است که در ساخت بنا های شهر دهانه غلامان "خشت" بکار رفته است.
این امر نشان می دهد با توجه به جرافیای منطقه سیستان، مردم آن زمان می دانستند استفاده از خشت به لحاظ شرایط آب و هوایی منطقه، خشت از سایر مصالح مقاوم تر می باشد.


از این رو در ساخت بیشتر خانه از خشت، چوب درختان منطقه،حصیر و ....استفاده شده است. نکته جالب در این بین، تداوم استفاده از خشت و کاهگل از هزاره چهارم پیش از میلاد تا به امروز است. دلیل دیگری که موجب می شود این اثر را مربوط به دوران هخامنشی بدانیم آن است که در صد سفال های مکشوفه از دهانه غلامان بر اساس تاریخ گذاری صورت گرفته، متعلق به دوره هخامنشی است. کشف سرپیکان های مفرغی دوره هخامنشی و نیز کشف قطعه ای گچ کاری تزیینی به شکل "اشک" که منحصرا در زمره آثار هنری دوره هخامنشی است از دیگر موارد می باشد.


همچنین وجود یک معبد یا بنای مقدس با 3 محراب متعلق به سه ایزد ایرانی(اهورا مزدا، آناهیتا و میترا) وجود آثار ستایش آتش و قربانی در این شهر با باور های مذهبی هخامنشیان مطابقت زیادی دارد.


با توجه به نبود آثار برجی و بارو و دیوارهای دفاعی و قلعه اشاره می کند و آثار منقول و یا غیر منقولی که بتوان آنها را به سده های پیش از پنجم و ششم میلادی و یا پس از آن نسبت داد نشان می دهد که عمر شهر کوتاه بوده است.


بر این اساس گفته می شود شهر دهانه غلامان عمری 200 ساله داشته و برای مدت کوتاهی مرکز سیاسی، اداری، اجتماعی و به بیان دیگر "پایتخت" بوده است.
از سوی دیگر با توجه به اندک آثار باقیمانده در شهر می توان نتیجه گیری کرد که شهر ، سریع اما با آرامش و نظم و ترتیب تخلیه شده و در متروک شدن آن عوامل خارجی چون جنگ و جدال و یا آتش سوزی دخالتی نداشته اند.


بر این اساس باستان شناسان سه عامل را در ترک شهر دخیل می دانند: 1- تصمیم سیاسی؛ 2- طوفان عظیم شن؛ 3- خشک شدن ناگهانی بستر رودخانه ای که به شهر آب می رسانده است.
دکتر سجادی در این باره می گوید: نخستین عامل یعنی عامل سیاسی مثل تصمیمی صادره از "مرکز" مبنی بر ترک شهر دلیلی سست و بی اساس به نظر می رسد. در حقیقت دلیلی وجود نداشته که در زمان اوج قدرت حکومت و در هنگامی که بیش از 150 تا 200 سال از شکل گیری شهر نمی گذشته، حکومت تصمیم گرفته باشد که شهری که پایتخت ایالت و یا مرکز ناحیه ای به شمار می رفته، متروک شود.


اما عامل دوم یعنی طوفان شن ناگهانی و عظیم، چندان قوی و متقاعد کننده نیست چرا که هیچ شی و اثر منقول جالب توجهی در کاوش های دهانه غلامان پیدا نشده و این به آن معناست که مردم شهر، زمان کافی در اختیار داشته اند تا اموال و اثاثیه خود را به جای دیگری منتقل کنند. طبعا طوفان شن در مقیاسی که بتواند مردم را وادار به ترک خانه خود کند باید خسارات مالی و جانی زیادی را نیز در پی داشته باشد که نشانه ای از اینگونه صدمات و خسارات مشاهده نشده است.
به اعتقاد این باستان شناس، سومین عامل یعنی خشک شدن ناگهانی بستر رودخانه معقول ترین و بهترین فرضیه به شمار میرود.
از این رو این امکان وجود دارد که بستر رودخانه هیرمند به طور ناگهانی به سبب جاری شدن ِ یکی از سیل های دوره ای و بزرگ این رودخانه، عوض شده و به این ترتیب موجب تعویض مسیر بستر شاخه ای از رود که آب دهانه غلامان را تامین می کرده است این واقعه پیشتر نیز در سیستان سابقه داشته و چندین بار در دوران اساطیری ، دوره آغاز تاریخی، دوره ی تاریخی و نیز دوران اخیر سبب جابجایی دلتای رود هیرمند و از بین رفتن استقرارگاه های انسانی و مهاجرت ساکنان آنها شده است.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
ظاهرا پس از آنکه ساکنان ِ اصلی و اولیه دهانه غلامان ، شهر را ترک می کنند، بیابانگردان و شبانان برای مدتی به صورت فصلی از آن استفاده کرده و در قسمت هایی از بنا تغییراتی به وجود آورده اند.

سپس شن های روان به ندریج ساختمان ها و بناهای آن را برای مدتی بیش از دو هزار سال از نظر ها پوشاندند و شهر در زیر توده های عظیم شن مدفون شد.


آیا در متون تاریخی، کتیبه ها و گِل نبشته ها از شهری با این مشخصات و ویژگی ها نام برده شده یا نه؟ دکتر سجادی اظهار می دارد که:
داریوش بزرگ در کتیبه بیستون ِ خود وقتی مراکز تحت امپراتوری خود را نام می برد از جایی به نام "زَرَنگکَ " (Zaranka) یاد می کند. مورخین یونانی نیز در متون خود از شهری به نام "زرین" که همان "زَرَنگکَ " است.


در مورد محل و موقعیت شهر "زَرَنگکَ " در بین مورخان اختلافاتی هست و این نام حداقل به سه محل مختلف اطلاق شده است:نادعلی ، دهانه غلامان و زاهدان کهنه.


نادعلی که در فاصله 25 کیلومتری دهانه غلامان قرار دارد امروزه جزو خاک افغانستان است و به استناد شواهد باستان شناختی، پیش از شکل گیری دهانه غلامان هم وجود داشته است. ظاهرا طوفان شن موجب مهاجرت مردم از نادعلی به داهانه غلامان می شود و بعد ها با متروک شدن دهانه غلامان، ساکنان این شهر، زندگی خود را در نقطه دیگری از سیستان به نام "شهرستان" از سر می گیرند. به این ترتیب می توان شهر "دهانه غلامان" را با "زَرَنگکَ " ، "زَرَنگکا " و "زرین" اشاره شده در نوشته های هخامنشی و یونانیان مطابقت داد چرا که چهار خصوصیت اصلی شهر دوران تاریخی یعنی نشانه هایی که از زندگی روزمره، مذهبی، اقتصادی، تولیدی واداری را داراست.


ساختمان های بزرگ عمومی، معبد یا ساختمان مقدس، مرکز بایگانی یا خزانه شهر، محله های مسکونی، خیابان ها، کوچه ها و آبراهه ها، محله صنعتی و .... که عناصر لازم برای بوجود آوردن شهر بوده اند. کم و بیش در دهانه غلامان وجود داشته اند و شهر "دهانه غلامان" واجد کلیه شرایط لازم برای زندگی شهری بوده است.


 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
در این شهر بنایی وجود دارد که به احتمال زیاد شریان فعالیت های مذهبی این شهر ِ 2500 ساله به شمار می رفته است.
این بنا با وسعت 2500 متر مربع به لحاظ معماری در دنیا نظیر ندارد. دور تا دور این بنای 4گوش، 36 اتاق شیب دار با یک حیاط مرکزی وجود دارد، 36 اتاق دراز که باریکی هر یک از آنها به طول 10 متر و عرض 3 متر می باشد و دیوارهایشان دارای شیبی به سمت خارج بنا هستند، به گونه ای که هرچه از مرکز به طرف خارج دور می شوند از ارتفاعشان کاسته می شود.
اتاق های این بنا که با شماره 15 نشانه گذاری شده به واقع تنگ، باریک و کم نور هستند. این اتاق ها باید این گونه باشند تا شرایط بهتری را برای حفاظت از مواد غذایی فراهم آورند. این ساختمان در اصل مکانی برای تولید موادی بوده که در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می گرفتند. به بیانی دیگر این مکان یک کارگاه صنعتی مذهبی بوده که کارگران و خدمتکاران آن را نیز کاهنان و روحانیون زمان تشکیل می داده اند. در داخل حیاط این بنا، چهار انبار به شکل اتاق های دراز و کم ارتفاع وجود دارد که تصور می شود به عنوان سرد خانه برای نگهداری مواد غذایی مورد استفاده قرار می گرفته اند. ارتفاع این سردخانه 160 سانتی متر است و از 4 راهروی 18 متری تشکیل شده است.
در تعدادی از این اتاق ها، تاسیسات مختلف از جمله پنج اسیاب، کوره، انبارهای کوچک برای نگهداری مواد اولیه، وسایل و ابزار کار مانند سنگ آسیاب، ابزار سایش و .... یافت شده است.گفته می شود از سنگ ساب برای نرم کردن و ساییدن دانه های روغنی استفاده می کرده اند و پس از اینکه روغن آن گرفته می شد مواد را داخل ظروف سفالی ریخته و در اتاق هایی که مجهز به کوره و اجاق بوده می پروراندند. سپس محصول نهایی را در لیوان های سفالی ریخته و در سرد خانه نگه می داشتند.
از یکی از اتاق های این بنا نیز سکو و یا محرابی به ارتفاع 7 سانتی متر از کف زمین کشف شده که به نظر می رسد محل تقدیس مواد تولید شده ای بوده که در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می گرفته اند.



1265864118.jpg


 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


همچنین باستان شناسان از اتاق های این ساختمان ، حدود یکصد لیوان سفالی کشف کردند که همگی دارای یک علامت یکسان هستند. پنج اثر مهر که منطبق با شکل موجود بر روی لیوان هاست نیز از این محل بدست آمده و احتمال می رود اثر موجود بر روی لیوان های سفالی مکشوفه ، نشان سازنده آنها باشد.
(گفتنی است تعداد کل سفال های پیدا شده در دهانه غلامان حدود 50هزار قطعه است که کثرت تولید اشیای سفالی حاکی از بالا بودن سطح اقتصادی و تولیدی جامعه ساکن در دهانه غلامان است) بر روی یکی از دیوار های اتاق بنای شماره 15 طرح کمرنگی وجود دارد که نخستین اثر نقاشی از دوره هخامنشی بر دیوار کاهگلی است. در جریان عملیات کاوش ، دو نمونه اثر نقاشی بی نظیر بر روی دیوار ها کشف شد. در نخستین شهر نقاشی ، صحنه ای از شکار به تصویر درآمده که طی آن یک نفر که احتمال می رود حاکم و یا امیری باشد بر کالسکه ای مکعب شکل که توسط یک اسب قوی هیکل کشیده می شود سوار است و با تیر کمان در حال تعقیب گراز بزرگی است. یک نیزه به پشت گراز اصابت کرده و تیری هم در نزدیکی محل نیز فرود آمده و سوار با تیر و کمان خود در حال رها کردن تیر بعدی است. این سوار دارای نوعی کلاه یا نوعی تاج قرمز رنگ است که به علت فرسودگی نقاشی کاملا مشخص نیست.(خاطر نشان می شود گراز ، حیوان بومی منطقه سیستان بوده و تا قرن گذشته گرازها در گله های یکصد تایی در این منطقه روءیت شده اند.)
به گفته این باستان شناس ، این نقاشی در ارتفاع حدود 90 سانتی متر از کف زمین و در ابعاد 120*35 سانتی متر با رنگ سیاه بر دیوارهای یکی از اتاق های این بنا نقش بسته و با نقاط سفید و رنگی نیز تزیین شده است.
به استناد شواهد موجود ، این اثر نقاشی شباهت زیادی به اثر مهر استوانه ای داریوش بزرگ در شهر "تب" (Tabes) در مصر دارد که هم اکنون این مهر استوانه ای در حوزه بریتانیا (British Museum) نگهداری می شود.
در دومین نمونه نقاشی مکشوفه نیز اثری به صورت کنده کاری شده بر بالای یک درگاهی و زیر سقف یک اتاق در ابعاد 40*50 سانتی متر نقش بسته است.
در این تصویر یک حیوان که به احتمال زیاد اسب است روبروی پلکانی ایستاده و به نظر می رسد قصد بالا رفتن از این پله ها را دارد. پلکان مذکور به ساختمان منتهی می شود که تصویر یک انسان در بالای آن نقش یسته و احتمال می رود یک شاه نشین باشد.
احتمال دارد فردی پس از مشاهده بنای تخت جمشید قصد توصیف آن را داشته و از این رو به ساده ترین شکل ممکن و با استفاده از یک قلم نوک تیز این صحنه را برروی دیوار کنده است.
گفته می شود در بخش های دیگری از اتاق های این ساختمان نیز آثار پراکنده ای از نقاشی به چشم می خورد که متاسفانه توسط موریانه ها از بین رفته است. پس از خروج از حیاط بنا دوباره با انبوه شن های نرم و روان که تا مچ پا می رسند مواجه خواهید شد.


به راستی چند شهر باستانی دیگر ممکن است در زیر لایه های شن این منطقه مدفون شده باشند؟!


 
بالا