• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

دوباره طفل دل من بهانه ی تو گرفت

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
دوباره طفل دل من بهانه ی تو گرفت
شبانه، گریه کنان راه خانه ی تو گرفت

به هر گلی که گذر کرد، عطر زلف تو خواست
ز برگ برگ درختان، نشانه ی تو گرفت

به گاه رفتن تو اشک من ز دیده چکید
لبم به نغمه ی غمگین ترانه ی تو گرفت

"دمید در شب تنهایی ام ستاره ی اشک
دوباره طفل دل من بهانه ی تو گرفت"








مهدی سهیلی


 

nafasss

کاربر ويژه
دختر ماه

رفت تنها آشنای بخت من


رفت و با غم ها مرا تنها گذاشت

چون نسیم تندپو از من گریخت

آهوانه سر به صحراها گذاشت .


ماه را گفتم که : ماهِ من کجاست ؟

گفت : هر شب روی در روی منست .

در دل شب هرکجا مهتاب هست، ماهِ تو بازو به بازوی منست.

باغ را گفتم که : او را دیده ای ؟

گفت : آری عطر این گلها از اوست .

لحظه ای در دامن گلها نشست ،نغمه ی جانبخش بلبل ها از اوست .


چشمه را گفتم : ازو داری نشان ؟

گفت : او سرمایه ی نوش منست .

نیمه شبها با تنی مهتابرنگ

تا سحرگاهان در آغوش منست .

از نسیم فرودینش خواستم

گفت : هر شب می خزم در کوی او

این همه عطری که در چنگ منست

نیست جز عطر سر گیسوی او

ای دمیده ! ای گریزان عشق من !

چشمه ای ؟ نوری؟ نسیمی؟چیستی؟

دختر ماهی ، عروس گلشنی

با همه هستی و با من نیستی ... !
 
بالا