دوست دارم روی زیبای تو این زیباترین را
خاصه گر بر رخ فشانی گیسوی نیلوفرین را
ازکدام آیینه سازی آمدی ای صاف روشن؟!
درکجا دادی تراش این بازوان مرمرین را؟
با عقیق سبز چشمت روشنی را میزبانی
برمگیر از خلوت سردم نگاه آذرین را
چشم را پنهان مکن درپشت ابر گیسوانت
درشب ما بر فروز ای ماه! این روشن ترین را
روح من چون کوه برفی، دیدنت خورشید بهمن
شعله ور کن ای همه آتش! دل خاکسترین را
در وداع خود درنگی کن مگر سیرت ببینم
لحظه ای بنشین و دریا کن نگاه آخرین را
نقش دیگر بر غزل باید زدن با رنگ دیگر
تا ز یاران بشنوی هر دم صدای آفرین را
خاصه گر بر رخ فشانی گیسوی نیلوفرین را
ازکدام آیینه سازی آمدی ای صاف روشن؟!
درکجا دادی تراش این بازوان مرمرین را؟
با عقیق سبز چشمت روشنی را میزبانی
برمگیر از خلوت سردم نگاه آذرین را
چشم را پنهان مکن درپشت ابر گیسوانت
درشب ما بر فروز ای ماه! این روشن ترین را
روح من چون کوه برفی، دیدنت خورشید بهمن
شعله ور کن ای همه آتش! دل خاکسترین را
در وداع خود درنگی کن مگر سیرت ببینم
لحظه ای بنشین و دریا کن نگاه آخرین را
نقش دیگر بر غزل باید زدن با رنگ دیگر
تا ز یاران بشنوی هر دم صدای آفرین را
مهدی سهیلی