• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

دو شعر از پل الوار

Maryam

متخصص بخش ادبیات

پل الوار (1952-1895) شاعر نامدار فرانسوی، سراینده‌ی عشق است با زبان زلالی که مسحور می‌کند. با مهربانی، نیرو و گرمایی که ویژه‌ی اوست، چشم‌اندازهای طبیعی را رویاروی خوانندگان شعرش می‌گشاید، آن‌ها را به دلخواه خود رنگ می‌زند و یا از اجزایی که دوست دارد، می‌انبارد. در زیر دو شعر از الوار را می‌خوانید:


معانی

چیزی نباشد مگر این روشنایی
روشنایی این صبحدم
که تو را بر زمین راهبر خواهد شد

روشنایی این صبحدم
سوزنی در اطلسی
دانه‌ای در تاریکی
چشمی گشوده بر گنجی

زیر برگ‌ها در کف دستانت
بازی به خاکستر نشانده است بخشش‌ها را
گرماگرم
خطر بزرگ امتناع‌ها
رنگ باخته

روی جاده‌ی اتفاق‌ها
دیواره‌ای سخت سنگ‌هایش را از دست خواهد داد




روشنایی این صبحگاه

پستان‌هایت جامه برکنده است رویاروی نگاه‌های من

همه‌ی رایحه‌ی دسته‌گلی
از اطلسی تا یاسمن
می‌گذرند از خورشید
می‌گذرند از اندیشه

صدای دریا صدای سنگریزه‌ها
خزه و عطر گل جنگلی
عسل عطر نان گرم
پشم و پر پرندگان نوپرواز

روشنایی این صبحدم
شعله‌ای که تو را زاد
شعله‌ای که آبی زاد و در علفزار مرد
نخستین نگاه نخستین خون

در دشتی سرشار از پیکره‌هایی غمبار
نخستین واژه‌های بهروزی
تب‌شان را فرو می‌نشانند
زیر پرده‌های شبنم
و آسمان روی لبان توست.
 
بالا