• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

دِ استیل، جنبشی انتزاع گرا

Silver Star

مدير ارشد تالار


هنرهای انتزاع گرایی در اوایل قرن بیستم، قالب کلی هنرهای مدرن را تشکیل می داد. جنبش "دِ استیل " یک از این قالب های هنر انتزاعی بود که در این مقاله می توانید با آن بیشتر آشنا شوید.






10413974239122173224522362381242038624651.jpg


دِ استیل، گروه هنری انتزاع گرایی از هلند بود که نام خود را از مجله ای به همین نام گرفت. این مجله را "تئووان دوزبورگ" به سال 1917م. پایه گذاری کرد.


این گروه هنری به نوعی از انتزاع هندسی با اشکال مکعب گونه عمودی و افقی تاکید می ورزیدند و به این وسیله به آثار هنری خود وجه معنوی و ارزش متعالی می دادند.

توجه نقاشان مدرن هلند به این وجه از انتزاع گرایی ِ شکل، بیانگر آن است که آنان از تحولات و پیشرفت های هنر مدرن در سایر کشورها آگاهی داشتند و اگرچه در دوران جنگ جهانی اول ارتباط هلند با سایر ملل به علل مختلف از هم گسیخته بود و خصوصا هنرمندان با تحولات هنری انتزاع گرایانه روسیه ارتباط کمی داشتند، ولی نظریه پردازان جنبش داستیل هلند، دوزبورگ و "پیت موندریان" از تحولات هنر مدرن آگاهی کاملی داشتند و ضرورت پرداختن به آن را احساس می کردند.

دوزبورگ نقاش و نظریه پرداز هنری دِ استیل بود که نقاشی انتزاع گرایانه او ریشه در کوبیسم داشت و آثارش را به صورت سطوحی عمودی و افقی که با رنگهای اصلی یا سیاه و سفید به صورت تخت پوشانده شده بود به اجرا در می آورد.

نقاشیهای دوزبورگ بیانی صریح و بی واسطه داشت و او توانست در بازی سطوح به ترکیب بندی های زیبا و متقنی دست یابد. او در آثار متاخر خود (1929-1931) از عناصر مورب نیز بهره گرفت. دوزبورگ توانست نظریات خود را در زمینه جنبش هنری دِ استیل به معماری و تزیینات داخلی نیز تعمیم دهد و بر جریان هنر انتزاعی دهه 1930م. تاثیر بگذارد. تصویر شماره 1 با عنوان "ترکیب بندی شماره 6" از سال 1925م. نمونه ای از آثار دوزبورگ به شیوه دِ استیل است.

موندریان نیز از هنرمندان شاخص دیگر مکتب داستیل است که به دلیل وفاداری بیش از حد خود به اصول داستیل باعث شده بیشتر وی را به عنوان اصلی ترین عضو این جنبش به حساب آورند. به دلیل وسعت کار موندریان در مقاله ای جداگانه به شرح و بسط فعالیتهای او می پردازیم.




توجه نقاشان مدرن هلند به این وجه از انتزاع گرایی ِ شکل، بیانگر آن است که آنان از تحولات و پیشرفت های هنر مدرن در سایر کشورها آگاهی داشتند و اگرچه در دوران جنگ جهانی اول ارتباط هلند با سایر ملل به علل مختلف از هم گسیخته بود و خصوصا هنرمندان با تحولات هنری انتزاع گرایانه روسیه ارتباط کمی داشتند، ولی نظریه پردازان جنبش داستیل هلند، دوزبورگ و "پیت موندریان" از تحولات هنر مدرن آگاهی کاملی داشتند و ضرورت پرداختن به آن را احساس می کردند.



در سال 1924م. دوزبورگ به استفاده از خطوط اریب در آثارش پرداخت. این امر باعث شد تا موندریان آن را خلاف نظریات خود بپندارد . موندریان که شدیدا مخالف هرگونه خطوط اریب در کار بود و براین اصل پای می فشرد که خطوط اریب، تعادل را از کادر تصویر خارج می سازد، به نقد و مخالفت با نظریات دوزبورگ پرداخت.

بر عکس موندریان ، دوزلورگ در ارتباط با استفاده از سطوح اریب بیانیه ای در مجله دِاستیل منتشر کرد و در آن به ناپایداری و پویایی سطح تابلو در استفاده از خطوط و سطوح اریب پرداخت و این حرکت هنری خویش را "المانتاریسم" نامید. آثار المانتاریستی دوزبورگ از 1926م. عمدتا بر ساختار اریبی تاکید می ورزند و به نظر می رسد تقابلی عمدی با نقاشیهای انتزاع گرایانه فرمهای عمودی و افقی موندریان دارند.

جنبش هنری دِاستیل توسط هنرمندان دیگری چون " هانس ریشتر" ، "ال لیسیت***" و " برانکوزی" دنبال شد ولی دوام چندانی نیاورد و با مرگ دوزبورگ از فعالیت هنری افتاد.
 
بالا