اگر زیر مجموعه ای با نام نادانسته ها بود آنجا قرار میدادم این تاپیک را ولی از آنجا که می تواند بارقه ای باشد جهت حرکت به سوی دانسته ها اینجا هم بد نیست!
از تلخکامیهای این روزگار این است که هرگز به نقطهای نمیرسی که بگویی آری همین برایم کافی است... همیشه میل به بیشتر و بیشتر داری... و جادهای بیانتها که آرامش و اضطراب تو بستگی به این دارد
که واقعا این جاده بیپایان باشد.
راستی به این موضوع فکر کردهای که جایی که در آن زندگی میکنیم در کل هستی فقط یک غبار است. من میترسم که خیلی خودم و جهان را جدی گرفته باشم. راستی این همه جنگ در همین غبار شکل گرفته،
این همه کشتار، این همه بیرحمی، این همه مهربانی، این همه قهرمان...
راستی در این غبار من چه هستم؟ سهم من چیست؟ راستی من برای این عالم چه هستم؟ یک مولکول؟ اتم؟ نوترون؟ پروتون؟ یا خیلی ریزتر از اینها؟
که واقعا این جاده بیپایان باشد.
راستی به این موضوع فکر کردهای که جایی که در آن زندگی میکنیم در کل هستی فقط یک غبار است. من میترسم که خیلی خودم و جهان را جدی گرفته باشم. راستی این همه جنگ در همین غبار شکل گرفته،
این همه کشتار، این همه بیرحمی، این همه مهربانی، این همه قهرمان...
راستی در این غبار من چه هستم؟ سهم من چیست؟ راستی من برای این عالم چه هستم؟ یک مولکول؟ اتم؟ نوترون؟ پروتون؟ یا خیلی ریزتر از اینها؟