محل استان رم در منطقه لاتزیو
رُم پایتخت کشور ایتالیا و همچنین مرکز استان لاتیوم ایتالیا است. رم در کنار رودخانه تیبر و در نزدیکی دریای مدیترانه قرار گرفته است. کشور واتیکان در درون شهر رم قرار گرفته است.
از استودیوهای معروف و تاریخی فیلم در رم چینهچیتا است و بقایای کولوسئوم، آمفیتئاتر معروف رومی نیز در همین شهر است.
تاریخ رم
تاریخ رم را معمولا از ۲۲ آوریل ۷۵۳ قم، تاریخ سنتی بنیانگذاری شهر رم (که در دورهای مبدأ تاریخ به حساب می آمده)- تا ۴ سپتامبر ۴۷۶، یعنی تاریخ برکناری رمولوس آگوستوس، آخرین امپراتور رم غربی در نظر می گیرند.
این دوازده قرن تاریخ را ادوارد گیبون، سیاستمدار انگلیسی قرن ۱۸ و مشهورترین مورخ تاریخ رم، در ۶ جلد جا کرده و ویل دورانت، یک جلد ۹۰۰ صفحه ای از تاریخ تمدناش را به آن اختصاص داده.
تاریخ رم با افسانه شروع میشود. انیید، یکی از بازماندگان شهر تروا در آن جنگ افسانهای، به سرزمین ایتالیای امروزی میآید. نوادگانش رموس و رمولوس، بنا به دستور پادشاهی که پسران را میکشته، به آب افکنده می شوند و از قضا، توسط ماده گرگی پرستاری و بزرگ میشوند. و بعدها این دو تن، شهر رم را بر روی هفت تپه نزدیک به رود تیبر بنیان میگذارند. این افسانه، خالی از حقیقت هم نیست. بنیانگذاران شهر رم، مردمانی غیر از ساکنان بومی سرزمین ایتالیا بودند که امروزه قوم و تمدن شان به نام اتروسکانی شناخته می شود. آن طور که محققان حدس میزنند، کسانی از بابل یا الهام گرفته از تمدن بابل بودند که به رم آمدند و شهرنشینی را به آن سرزمین آوردند.
تاریخ رم، سه دوره آغازین و جمهوری، امپراتوری، و افول و سقوط امپراتوری را شامل می شود. سنای رم، مجلسی که به تقلید از یونانی ها برپا شده بود، بازیگر ثابت هر سه دوره بود. در ابتدا، پس از منازعات فراوان، اختلاف طبقاتی بین اشراف و تودههای زیردست برداشته شد و جمهوری شکل گرفت. رمیها به خاطر ارتش منظم شان توانستند قلمرو خود را از دشت های اطراف رم (موسوم به لاتیوم، یعنی سرزمین مردم لاتین) به کل ایتالیا گسترش بدهند (۲۳۸ قم). بعد نوبت تسلط بر دریای مدیترانه بود. رمی ها بر سر تصرف جزیره سیسیل با دولت کارتاژ درگیر شدند و بعد از سه جنگ بزرگ، عاقبت (در ۱۴۹ قم) دولت کارتاژ که روزی بر تمامی ساحل دریای مدیترانه، از سیسیل تا اسپانیا تا آفریقا حکومت میکرد، به کلی نابود شد. یونان هم (در ۱۲۹ قم) به دست رمیها افتاد. امپراتوری شکل گرفته بود. با ظهور چهره قدرتمندی به نام ژولیوس سزار، اختلافات داخلی تمام شد و جایگاه امپراتور به عنوان بالاترین قدرت و مظهر اراده رم شکل گرفت. در دوره طلایی (۲۷ قم تا ۱۹۲م) آنها به همسایگی امپراتوری ایران رسیدند و رم از شهری آجری به شهری از مرمر تبدیل شد. تمام ادیبان و فیلسوفان مهم رم در این دوره زندگی می کردند و اکثر داستان های رم باستان، مربوط به این دوران است. پادشاهی کومودوس پایان عصر طلایی بود. بعد از او، دیگر هیچ چیز مثل قبل نبود. سرداران کشور را چند پاره کردند و اختلافات بین هواداران مسیح و کافران به کیش جدید هم به این چندپارگی افزود. کنستانتین، تنها امپراتور بزرگ بعد از عصر طلایی، کشور را متحد کرد، مسیحیت را آیین رسمی اعلام کرد و شهر کنستانتینوپل (استانبول) را به عنوان پایتخت جدید ساخت (۳۳۶م). با این کار البته میراث رم تا قرنها بعد در امپراتوری بیزانس حفظ شد، اما در واقع کنستانتین به شهر رمولوس خیانت کرد. با مرگ او، امپراتوری به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد (۳۹۵م). فاصله این دو پاره امپراتوری، مدام با هم بیشتر میشد. دیگر نه رم شرقی تاب مقابله با امپراتوری ایران را داشت و نه رم غربی می توانست مانع از هجوم هونها و وندالها و گوتها و سایر اقوام بیابانگرد بشود. آتیلا (در ۴۴۴م) رسما برای حمله نکردن به رم از امپراتوران غرامت میگرفت. اوضاع در داخل امپراتوری از این هم عجیبتر بود. یکی از آخرین امپراتورها، خودش هم از این که به مرگ طبیعی میمیرد و هیچ کس علیه اش توطئه نکرده در تعجب بود. آخرین امپراتور رم، پسربچهای بود. ادووآکر، پسر ادکون، وزیر ایتالیا با تهاجم به رم، به سادگی او را از سلطنت خلع کرد (۴۷۶م) و پایان امپراتوری رم را اعلام کرد. او دستور داد از آن به بعد، آن سرزمین را ایتالیا بخوانند.