الهه خورشید
متخصص بخش خانه و خانواده
[h=2]خداحافظی با رنجش[h=3]نفرت یعنی چی؟ یعنی منزجر بودن از کسی یا چیزی. اما این کافی نیست،هست؟ممکن است تو از شیرینی خامه ای متنفر باشی،اما بابت آن بی خواب نشوی.پس نفرت صرفا کافی نیست.نفرت به صورت عصبانیت بروز می کند.برای متنفر شدن لازم است چند ماده دیگر را به محتویاتت اضافه کنی[h=2]:قدرت[h=3]تنفر قوی است.تو نمی توانی از کسی یه کم نفرت داشته باشی.[h=2]احساس قوی:[h=3]آدم متنفر با احساسی سر و کار دارد که به اندازه ی عشق قوی و پر توقع است.[h=2]تهدید:[h=3]کسی که تو از او متنفری، به نظر می رسد تهدید عمده زندگی و تمام معیارها و موجودی زندگی توست و او به دلیل همین تهدید بد است.[h=2]زمان:[h=3]نفرت به مرور زمان شکل میگیرد،گاهی آهسته و گاهی سریع.به هر حال به محض اینکه شکل گرفت،دوام پیدا میکند و گاهی تا ابد به تو می چسبد.[h=2]ناتوانی در رها کردن:[h=3]نفرت مثل میهمان کسل کننده به آدم می چسبد ورها کردنش واقعا مشکل است،حتی وقتی بخواهی رهایش کنی.[h=2]علاقه به انتقام:[h=3]افراد متنفر احساس می کنند لطمه دیده اند و اغلب دلشان می خواهد که دیگران هم به اندازه ی آنها صدمه ببینند.[h=2]تداخل با زندگی عادی:[h=3]نفرت انرژی زیادی از آدم می کشد.تو نمی توانی فکر و ذکر دیگری داشته باشی،کارهایی میکنی که منطقی نیست.نفرت توست که کنترلت میکند.کسی که از او نفرت داری،مثل شبح گیرت انداخته است.نفرت مثل گرگی است که در ذهن تو زوزه میکشد.نفرت به صورت خشم بروز میکند.در مورد چیزی احساس ناراحتی می کنی،کسی را بابت ایجاد مساله ای سرزنش میکنی،و مشکل حل نمی شود.بعد تو عصبانی تر می شوی.از فکرش بیرون نمی روی.کم کم از دیگران هم دلخور می شوی.و دایم به فکر این هستی که می خواهند چه بلایی سرت بیاورند.جراحت وارد بر تو فراموش نشدنی است.رنجش به نفرت تبدیل میشود و کم کم ذهن را فرا می گیرد.رفتار تو در برابر طرف مقابل خشک می شود.هر کاری او بکند یا هر حرفی بزند، برایت علی السویه است.اوآدم بدی است و تو خوب هستی.به همین سادگی.[h=3]متاسفانه دلخوری خیلی راحت به سراغ افراد همیشه عصبانی میاید.نفرت راحت و بی دردسر عذر و بهانه ای برای عصبانی ماندن درست میکند که باعث می شود تو بتوانی تا ابد از کسی متنفر باشی،حتی بعد از اینکه بمیرد.تو همیشه می توانی دیگران را بابت مشکلات خودت سرزنش کنی.[h=3]"بعد از آن بلایی که سرم آورد،باید هم عصبانی باشم.هرگز اورا نمی بخشم،میدانی که تا روزیکه بمیرم،از دست او عصبانی هستم."[h=3]این حرفهای ملوین بود و جدی هم می گفت. حالا اصلا اهمیت نمیدهد چه لطمه ای به خودش می زند.[h=3]عده ای شاید با خودشان کلنجار بروند که از نفرت شان دست بردارند.آنها متوجه می شوند دلخوری شان بیش از هر کس خودشان را رنج می دهد.نفرت مثل علف هایی هرز است که عمیق ریشه دوانده باشد.به راحتی کنده نمی شود.و سریع هم جوانه می زند و پخش می شود،حتی اگر آنرا نادیده بگیری.نفرت که دیگر بدتر هم هست،چون احساسات دیگر را هم تحت الشعاع قرار می دهد.عشق یکی از آن احساسات است.که به دلیل وجود علف های هرز دلخوری و نفرت،خفه می شود و از بین می رود.[h=2]خلاصه[h=3]نفرت بهترین رویای فرد عصبانی و بدترین کابوس اوست.نفرت دلیلی موجه برای عصبانی ماندن به تو میدهد.نفرت دامی است که هرگز نمیتوانی از آن فرار کنی.[h=3]راه رهایی از نفرت،بخشش است و صبر و حوصله و اشتیاق واقعی به تغییر،که نیازمند زمان است.شاید باید خودت را هم مثل دیگران ببخشی.هدف التیام جراحات گذشته است تا بتوانی بر زندگی ات مسلط شوی.[h=3]