• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

روانشناسی تنوع طلبی در مردان

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
انسان بسیاری از خوی و خصلت خود را از نیاكان خود به ارث برده است.این نیاكان یا انسانهای اولیه هستند یا حیواناتی كه انسان از آنها تكامل یافته است.طبق قانون تنازع بقا همیشه موجوداتی قادرند نسل خود را ازخطر منقرض شدن محفوظ نگه دارند كه، زاد و ولد بیش از مرگ و میر در یك جمعیت باشد.



براي به نژادي حيوانات اهلي و اين موضوع كه ما جمعيت زيادي از آنها را يكجا نگهداري كنيم(جهت پروار،تخم گذاري يا استفاده هاي مختلف)، بايد نري انتخاب شود كه قدرت جنسي بالايي داشته باشد كه بتواند ماده هاي زيادي را بارور كند. نه اينكه نر هاي متعددي را براي باروري ماده ها استفاده كنيم.هم اكنون سواركاري را سراغ دارم كه اسب نري در اختيار دارد كه آن اسب ارزش فوق العاده زيادي دارد، چون نژاد اصيل است و بيشتر سوار كاران دوست دارند، از اين اسب، كره هايي داشته باشند،او براي آميزش اسبش با هر ماديان، پس از نوبت هاي چند ماهه، چهل ميليون ريال دريافت مي كند.يك ماديان در طول عمر خود تعداد محدود كره اسب متولد مي كند، وهر بار تنها مي تواند، اسپرم يك اسب نر را براي باردار شدن، دريافت كند،در حالي كه اسب نر پيوسته مي تواند با ماديان هاي متعدد جفت گيري كند وبا زاد و ولد جمعيت را بالا ببرد.اين واقعيت در جهان طبيعي نشان مي دهد كه، قدرت جنسي و تنوع طلبي جنس نر، ضامن بقاي نسل حيوانات مختلف است.اگر بر اساس نظريه تكامل كه از سوي كليه مراكز علمي و دانشگاه هاي معتبر جهان مورد تاييد واقع شده است،بخواهيم رفتارهاي انسان را مورد برسي قرار دهيم ناچاريم بپذيريم كه، بسياري از رفتار و صفات انسان كه عمدتاً در ناخودآگاه ما قرار دارد و در موارد خاص بروز مي كند،برگرفته از همان اجداد حيواني ما است.



شما اگر گله اي از حيواناتي در اختيار داشته باشيد كه در آن، فقط يك حيوان نر، وجود داشته باشد،همين يك حيوان نر، قادر است كليه ماده هاي اين گله را بارور كند.اما اگر تنها يك حيوان نر ديگر، به اين جمعيت اضافه كنيد،اين دو حيوان پيوسته بر سر تصاحب مادها با هم نزاع مي كنند.در يك جمعيت كه نرهاي متعدد وجود دارد،همواره نرها با هم نزاع مي كنند تا نري كه قوي تر است رياست جمعيت را بر عهده بگيرد و احتمالا با همه ماده ها آميزش كند.اگر چه خود حيوان فلسفه چنين رفتاري را نمي داند. اما ما مي دانيم، طبيعت اين روش را برگزيده تا نر قوي تر بتواند نسل بهتري را وارد جمعيت كند.همان گونه كه در كتاب "موسي و يكتاپرستي" زيگموند فرويد مي خوانيم:« بر طبق فرضیه آتكينسون بشر در اعصار اولیه زندگی خود بصورت گله های كوچكی زندگی می كرده است.هر یك از این گله ها تحت سیطره یك نر قوی و پر زور بودند. نر نیرومند ارباب و پدر تمام گله، خودسرانه و به نحوی خشن از یك نیروی نا محدود برخوردار بود.همه زنان و دختران گله خود و آنهایی كه از گله های دیگر ربوده شده بودند به پدر تعلق داشتند و سرنوشت پسران سخت و مشقت بار بود.وقتی حسادت و عصبانیت پدر را بر می انگیختند، مرگ ، اخته شدن و طرد از گله در انتطارشان بود.»



انسانهای نخستین هم، به تبع اجداد خود، در شرایطی كه انسان ضعیف ترین موجود بود و هيچ ابزاري نداشت تا بتواند در مقابل دشمنان و بلاياي طبيعي از خود دفاع كند.اگر مردان اين جمعيت قدرت بارور كردن زنان مختلف را نداشتند، به زودي نسل انسان منقرض مي گرديد .چرا كه همواره مردان بيش از زنان در خطر مرگ بودند، چرا كه مردان پيوسته مشغول شكار ، جنگ و نبرد وفعاليت هايي بودند كه جان خود را از دست مي دادند، به شكلي كه هميشه تعداد مردان در هر جامعه اي در اقليت بود.حال اگر تمدن بشري از ابتدا شكل گرفته بود و مردان را از آميزش با زنان متعدد منع مي كرد،يا مردان، اين نيروي غريزي تنوع طلبي جنسي را از موجودات پيش از خود به ارث نبرده بودند، اين جمعيت اندك، خيلي زود منقرض مي گرديد. بر طبق آخرين تحقيقاتي كه انجام شده جمعيت هموساپينس(اجداد انسان امروزي) بسيار محدود و در حد جمعيت سي هزار نفري بودند و هرگونه حادثه اي مانند شايع شدن بيماري، گرسنگي طولاني يا بلاياي طبيعي مي توانست اين جمعيت را به طور كلي نابود كند و مانع ازدياد و گسترش هموساپينس شود،در نتيجه امروز هيچ انساني بر روي كره زمين يافت نمي شد.



با گذشت زمان خصلت "قدرت باروری چند جنس ماده، توسط یك جنس نر" كه برای ادامه حیات یك ضرورت به حساب می آمد در انسان ها هم نهادینه شد. اما انسان صاحب هوش بالنده است.هم مي تواند تنوع طلبي جنسي را براي رفاه و آسايش زنان هم نوع خود، به كنترل در آورد و هم اينكه بي توجه به احساسات و عواطف زنان ديگر، در اين تنوع طلبي و هوس راني غرق شود. تنوع طلبی در طول تاريخ بشريت، در وجود مرد به حدی تقرب یافت كه پاره ای از ادیان برای تطمیع مردان، بهشتی را توصیف كردند كه مملو از زنان زیبا روی است.حتي بسیاری مردان، به شوق اسیر كردن زنان افسانه ای وارد جنگ می شدند.



مردان رفتار جنسي بي مقدمه و تهاجمي دارند و همواره ذهنشان آماده يا در گير مسائل جنسي است.و لذت حاصل از آن، آني و خيلي سريع قابل بازگشت است.زنان رفتار جنسي توام با احساسات دارند.تحريك جنسي آنها نياز به مقدمه دارد و مانند مردان ذهنشان همواره درگير نفس عمل جنسي نيست، بلكه ممكن است در گير تبعات مسائل جنسي، چون جلب توجه و نيازهاي احساسي و عاطفي باشد.لذتي كه آنها در يافت مي كنند آني و زودگذر نيست كه بتوانند به سرعت مردان، به رابطه ديگر جنسي بينديشند،چون آنها به تبادل عواطف و احساسات نياز دارند.اين يك حالت طبيعي است.اما ممكن است، زنان به دلايل متعدد ديگري چون، دلايل رواني،تفريح،عادت،انتقام،تنوع طلبي احساسي و رواني يامسائل اقتصادي به تنوع طلبي جنسي رو كنند.



همه اين تفاوت هاي نياز جنسي زن و مرد به دليل ساختار متفاوت مغزي و نوع و مقدار هورموني است كه طي تكامل بشر، موجب چنين تفاوت فاحشي شده است.ميزات ترشح هورمون جنسي تستوسترون در مردان بيش از 20برابر در زنان است كه به رفتار جنسي تهاجمي و لذت هاي آني مرد كمك زيادي مي كند.هورمون هايي چون، واسوپراسین، حس وابستگي را زياد مي كند و هورمون هاي مختلفي به دوام و ثبات لذت جنسي كمك مي كنند، ميزان ترشح آنها در زن و مرد بسيار متفاوت است.ضمن اينكه قسمت درك احساساسات مغز زنان، قوي تر از مغز مردان است.مجموعه اي از تفاوت ساختار فيزيولوژيك بدن زن و مرد،تفاوت مغز، ميزان و نوع هورمون ها كه طي تكامل بشر شكل گرفته اند،تنوع طلبي را در مردان نهادينه كرده است.



مدتي قبل، يكي از دانشجويان رشته روانشناسي مقاله تنوع طلبي مردان را، براي استاد خود ارائه داده بود و خواستار ابراز نظر وي شده بود،استاد در پاسخ گفته بود اينها تنها توجيهي براي هوسراني مردان است.جالب است كه همين آقاي استاد در جلساتي ديگر، در ضمن صحبت هايش مطرح كرده بود كه، همواره تحت كنترل همسرش مي باشد و از اينكه همسرش پيوسته گوشي همراه او را كنترل مي كند،نگران است.دانشجوي فوق، ضمن بيان رفتارهاي استاد با غير هم جنسانش،به اين نتيجه رسيد كه، بي جهت نيست همسر استاد نگران ارتباط هاي او است!



قدرت تنوع طلبي جنسي مردان در افراد پر نفوذ و صاحب موقعيت هاي خاص اجتماعي هم، قابل انكار نيست.اگر به خبرهاي روزانه جهان دقت كنيد، متوجه مي شويد كه، حتي، اين افراد پر مشغله و پر نفوذ كه،در معرض آبرو ريزي و ترس از دست دادن مقام هاي اجتماعي هستند، هم، از وسوسه تنوع طلبي جنسي در امان نيستند.تنوع طلبي جنسي در بين زمامداران ديني كه مدعي اخلاق مدار كردن بشر هستند هم،بطور گسترده شايع است. مرتضي مطهري در كتاب "نظام حقوق زن در اسلام" در توجيه تنوع طلبي مردان وتوجيه اين كه، چرا اسلام به تعدد زوجات(چند همسري) بها داده، مي نويسد:« حتما تعجب خواهید كرد اگر بشنوید عقیده رایج روانشناسان و فیلسوفان‏اجتماعى غرب بر این است كه مرد چند همسرى آفریده شده،تك همسرى بر خلاف‏طبیعت اوست."ویل دورانت" در "لذات فلسفه" صفحه 91 پس از آن كه شرحى درباره‏آشفتگیهاى اخلاقى امروز از نظر امور جنسى می‏دهد،مى‏گوید:"بى شك بسیارى از آن،نتیجه علاقه‏"اصلاح ناپذیرى"است كه به تنوع داریم وطبیعت‏به یك زن بسنده نمیكند."هم او می‏گوید:"مرد ذاتا طبیعت چند همسرى دارد و فقط نیرومندترین قیود اخلاقى،میزان‏مناسبى از فقر و كار سخت و نظارت دائمى زوجه مى‏تواند تك همسرى را به اوتحمیل كند."



در شماره 112 مجله زن روز تحت عنوان‏"آیا مرد طبیعتا خیانتكار است؟"نوشته‏است:« پروفسور اشمید آلمانى گفته است»:"…در طول تاریخ،مرد همیشه خیانتكار بوده وزن دنباله‏رو خیانت. زن بر خلاف مرد از تنوع‏جویى در عشق و لذت بیزار است.به همین‏دلیل بعضى اوقات از رفتار مرد سر در نمى‏آورد.ولى مرد تنوع جویى را نوعى‏ماجراجویى تلقى مى‏كند،آسان از راه بدر مى‏رود و به نظر او آنچه مهم است لذت‏جسمى است نه لذت عاطفى و روحى.تظاهر به تماس عاطفى و روحى در مرد قطعاً وقتى است كه فرصتى براى درك لذت جسمى پیش نیامده است.روزى پزشك‏مشهورى به من گفت:"پولیگام‏"بودن مرد(تنوع دوستى و تعدد خواهى)و"منوگام"بودن زن(انحصار خواهى و یكه شناسى)یك امر بدیهى است،زیرا در مردمیلیونها سلول‏"اسپرم‏"تولید می‏شود در حالى كه زن در دوران آمادگى جز یك‏تخم از تخمدان تولید نمى‏كند.صرف نظر از فرضیه كینزى،بد نیست از خودمان‏بپرسیم:آیا وفادار بودن براى مرد مشكل است؟"



هانرى دومنترلان فرانسوى در پاسخ این سؤال نوشته است:"وفادار بودن براى مردمشكل نیست‏بلكه غیر ممكن است.یك زن براى یك مرد آفریده شده است و یك‏مرد براى زندگى و همه زنها.مرد اگر به تاریكى مى‏پرد و به زنش خیانت مى‏كند تقصیر خودش نیست،تقصیر طبیعت ذاتیش است كه همه عوامل خیانت را در اوبه وجود آورده است."



در شماره 120 همین مجله تحت عنوان‏"عشق و ازدواج به سبك فرانسوى" چنین می‏نویسد: "زن و شوهر فرانسوى مساله بى‏وفایى را بین خودشان حل كرده و براى آن قاعده‏و قانون و حد و حدودى قائل شده‏اند.اگر مرد از مرز این قاعده و قانون تجاوز نكندپرش به تاریكی‏اش بی‏اهمیت است.آیا اصولا یك مرد بعد از دو سال زندگی‏زناشویى می‏تواند وفادار بماند؟به طور یقین نه،زیرا این خلاف طبیعتش است.امادر مورد زنان تا اندازه‏اى تفاوت مى‏كند و خوشبختانه آنها به این تفاوت واقفند.درفرانسه اگر شوهرى مرتكب خیانت‏شود زنش احساس نارضایى نمى‏كند یاعصبانى نمی‏شود،زیرا به خودش دلدارى مى‏دهد: او فقط جسمش را با خودش ‏نزد دیگرى برده نه روح و احساساتش را،روح و احساساتش مال من است."»



پذيرش تنوع طلبي مردان از سوي زنان،اگر چه هميشه غير قابل قبول است،اما شيوه تربيت و نوع فرهنگ ها در پذيرش زنان، نقش به سزايي دارد.در فرهنگ ايران زمين، تنوع طلبي جنسي هميشه عملي منفور است و در ديدگاه مردمان تنها افراد لا ابالي و هرزه به اين عمل تن در مي دهند اگر چه اين تنوع طلبي مشروع و قانوني باشد.اما زنان جامعه عرب، ديدگاه متفاوتي دارند و به خاطر تاكيد مذهب وفرهنگ به چند همسري، اين موضوع را تا حدي پذيرفته اند.اگرچه كثرت همسران مردان عرب،مانع از آن مي شود كه بتوانند از نظر عاطفي و جنسي به نياز آنها رسيدگي كنند، اما با اين حال مردان عرب، هنوز هم حريصانه در پي تنوع طلبي جنسي بيشتر هستند و تاريخ نشان داده كه عرب ها همواره سوداي دست يابي به زنان همسايه را داشته اند.اين واقعيت بيانگر آن است كه چاره درمان تنوع طلبي جنسي مردان، چند همسري نيست و لازم است در اين راستا فرهنگ سازي شود.



با متكامل تر شدن جوامع انسانی و از بین رفتن نیاز به زاد و ولد بیش از حد انسان ها، و متعادل شدن جمعیت زن و مرد و فرهنگ احیای ارزش حقیقی زن در جامعه، مردان خردگرا عزم خود را جزم كردند تا از خوی حیوانی نیاكان خود فاصله بگیرند و تنها به همبستری با زنی بیندیشند كه بتوانند رابطه ای آمیخته با عشق و محبت با او داشته باشند تا در این راه زنان هم به آرامش و اعتماد برسند.در حقیقت احترام به حقوق زن و پیشرفت فرهنگ جامعه، دو مقوله همسو هستند به شكلی كه جامعه اي كه در آن حق زن رعايت نشود،فرهنگ و اخلاق در آن جامعه به شدت نزول مي كند.اولين حركت براي احترام به حقوق زن، كمك به كنترل تنوع طلبي جنسي در مردان است.



اگر زنی از همسر خود لغزش عاطفي يا جنسي ببیند به شدت با او برخورد می كند و از او دل آزرده و نا امید می شود گاهی زنان به تصور اینكه عشق و زندگی آنها برای همیشه بر باد رفته است تصمیم به جدایی و طلاق می گیرند.چرا كه از نظر زنان رابطه جنسی به معنای عشق و زندگی است.پس در نظر آنها همسرشان عشق میان آن دو را با فردی دیگر عوض كرده است.پس از این ماجرا مردی كه عاشق همسر خود می باشد به سختی خود را ملامت می كند و از كرده خود پشیمان می شود.این پشیمانی به او كمك می كند تا خواسته های خود را تحت كنترل در آورد. اما این هرگز به ان معنا نیست كه حس تنوع طلبی در وجود او از بین رفته است بلكه این پشیمانی به او اراده ای داده تا از طغیان میل سركش خود جلوگیری كند.در حالی كه چنین میلی هنوز هم در وجود او زنده است.



اما نكته اساسی اینجاست كه مردان هنوز نتوانسته اند بطور كامل از حس غریزی تنوع طلبی خود فاصله بگیرند و هنوز هم نیرویی در مردان بیدار است كه میل زیاده خواهی را در وجود آنها تحریك می كند. چرا كه مكانیسم مغزی و ترشحات هورمون های مرد هنوز هم به میزان قابل توجهی مانند اجداد او ست.پس چاره چيست؟ زنان چگونه به شريك جنسي خود اعتماد كنند؟



اگر بخواهيم اين موضوع را به صورت ريشه اي حل كنيم،بايد نظام پرورشي بر سر كار باشد كه اول از همه مانع تفكيك جنسيتي پسران و دختران در مدارس و دانشگاه ها شود.قدم اول اين است كه دختر و پسر در كنار هم بزرگ شوند و همديگر را بهتر بشناسند،ياد بگيرند كه جنس مخالف تنها براي برقراري رابطه جنسي نيست.ما انسانيم و بايد بتوانيم در طول زندگي خود فارغ از افكار جنسي،با غير هم جنسان خود در ارتباط باشيم.مرحله بعد اين است كه مشاوران امور تربيتي بايد به روش هاي مخصوص به جوانان گوشزد كنند كه برقراري يك رابطه سالم بين دو غير همجنس مستلزم تعهد و وفاداري است و اگر بنگاه هاي مختلف ترويج پرنو، تلاش مي كنند به تنوع طلبي دامن بزنند اين به دليل نفس در آمد زايي اين بنگاه ها است،درست مانند قاچاقچيان مواد مخدر، كه، تلاش مي كنند عده بيشتري را اسير اعتياد كنند تا درآمد خود را بالا ببرند و ما نبايد به سادگي فريب اين نوع سيستم هاي ضد اخلاقي رابخوريم.قدم بعدي آموزش مختلف در مقاطع تحصيلي متفاوت براي جوانان است،همچنين برگزاري جلسات آموزشي براي پسران و دختران ،تا پسران راههاي مقابله با تنوع طلبي جنسي را بياموزند و در اين بحث دختران هم كار آزموده ومددكار باشندو در مواقع برخورد با چنين مشكلاتي به جاي دست زدن به كارها، و رفتار نا معقول،راهكار مناسبي را اتخاذ كنند. زنان برای اینكه بتوانند تنوع طلبی مردان را مهار كنند لازم است هنر و مهارت ارتباط با مرد مورد علاقه خود را فرا بگیرند چرا كه، كنترل های شدید، پرخاشگری و انتقام جوئی نه تنها مشكلی را حل نمی كند بلكه اصرار بش از حد در این موارد مرد را گستاخ و بی پروا می سازد.


تنوع طلبي جنسي هرگز به این معنا نیست كه مردان تصمیم دارند تا از زن مورد علاقه خود فاصله بگیرند.آنان هنوز هم با عشق و علاقه وافر به معشوق خود، مایلند تا لذت های بیشتر جنسی را تجربه كنند.اما باید بدانید كه معنای لذت جنسی همیشه مترادف با همبستری نیست.و هر فرد بسته به ذائقه و صفات درونی و فرهنگ اجتماعی خود به لذت های جنسی می اندیشد.فردی دوست دارد با غیر هم جنس خود صحبت كند.در حالی كه فردی دیگر از تماشای صورت و اندام غیر هم جنس خود لذت می برد. در كل تمایلات جنسی یعنی «مجموعه رفتارها و احساسات میان دو نفر كه می توانند عامل ایجاد احساسات ویژه ای از قبیل آرامش، هیجان ولذت گردند.» كه برای دریافت چنین آرامش و لذتی هر فرد یك نوع رابطه را انتخاب می كند.



این تمایل به غیر، و تنوع طلبی مردان موجب استرس و آزار و اذیت شدید زنان می شود.اما باید متذكر شد كه اگر چه نباید به تنوع طلبی مردان میدان داده شود چون ممكن است گرفتار بیماری "هوسبازی" شوند. ولی از سوی دیگر تنوع طلبی در مردان آنقدر هم خطرناك نیست كه لاجرم موجب نابودی زندگی خانوادگی او شود.بسیاری تصور می كنند مردانی كه صاحب زن بسیار زیبا هستند یا همسر خود را بسیار دوست دارند، میل به تنوع طلبی ندارند در حالی كه این میل ذاتی و بر اساس فرامین مغز و ترشح هورمون هاست اما خوشبختانه این حالت قابل كنترل است.




 
بالا