حکایت زندگی حضرت ابراهیم(ع) و نمرود
کتاب «دوستی»، یک داستان قرآنی است که ماجراهای آن به نمرود و حضرت ابراهیم اشاره دارد. وقتی نمرود از جادوگران میشنود پسر بچهای متولد خواهد شد که تاج و تخت او را نابود خواهد ساخت، دستور میدهد همه پسربچههای تازه متولد شده را بکشند و شکم زنانی که باردار هستند را هم با شمشیر بدرند. روزها میگذرد و این کار ادامه دارد تا اینکه روزی نمرود خسته شده و به گشت و گذار میرود. غاری را میبیند که بسیار تاریک است به درون غار میرود. در درون غار مادر و پسر بچه زیبایی را میبیند و میخواهد با خود ببرد. دستور میدهد که آن دو را به قصر ببرند ولی کسی جز نمرود آن پسر بچه را نمیبیند.
در ابتدای داستان نویسنده پاراگراف نخست را به مقدمهای از داستان نمرود اختصاص داده است که به نوعی در امتداد داستان اصلی کتاب قرار میگیرد. در سراسر کتاب مخاطب با ترجمه سوره های قران روبه رو است که نویسنده به فراخور داستان از آنها بهره گرفته که با نثری ساده و روان در طول داستان آمده، این تدبیر کمک زیادی به نویسنده در پرورش معانی بلند در لا به لای مطالب کرده است.
در ابتدای داستان خشم پنهانی نمرود در جایی که متوجه می شود حکومت پر از ظلم و جورش، توسط کودکی که هنوز به دنیا نیامده پایان می یابد بیان می شود که این خود از وعده های الهی است که در حدیث نبوی ذکر شده حکومت با کفر باقی می ماند ولی با ظلم نه. در طول داستان نویسنده به ظلمی که نمرود در برابر مردم و حتی همسر و زیر دستانش انجام می داد اشاره می کند و این ظلم را از کفری می داند که به آن گرفتار شده است.
در سطرهای اولیه اشاره داد که خداوند حتی از نمرود هم روی نگردانیده است، چرا که می خواهد او را به هر نحوی از راه تباهی که در آن قدم می گذارد نجات دهد. در جایی اشاره به رویایی می کند که نمرود در آن زوال خویش را دید در حالی که از آن عبرت نگرفت. در بخش دیگر به مرگ پدر نمرود اشاره دارد که آن را برای عبرت به خاطر آورد ولی باز هم تاثیری در او ندارد. با اشاره به این دو نکته می توان این گونه برداشت کرد که خداوند متعال در هر حال بندگان خود را هدایت می کند، حتی اگر بنده ای بسیار ناسپاس باشد و همچنان که خواندیم نشانه های هدایت بندگان بسیارند ولی اکثر آنها به درک این نکته نمی پردازند. چه بسا اگر نمرود در نشانه ها هدایت خود را می یافت به سرنوشتی که در انتظارش بود نمی رسید.
نویسنده داستان زندگی حضرت ابراهیم (ع) را به طور خلاصه بیان می کند و در پی آن است که اتفاقات مهمی که در طول زندگی پر فراز و نشیب ایشان بوده است را در قالب داستانی کم حجم بیان کند. شاید این اقدام به این دلیل است که در قسمت هایی از کتاب خواننده مقداری سر در گم می شود.
به نظر می رسد که با توضیحاتی اندک می توانست این نقیصه را رفع کند. همچنین به معجزاتی که از سوی خداوند صورت گرفته تا حضرت ابراهیم (ع) و مادر گرامی شان از گزند نمرود در امان باشند اشاره دارد که این مطلب هر چند به صورت کوتاه در این داستان به آن اشاره شده است اما در ذهن خوانندگان به راحتی نقش می بندد و بر جذابیت داستان می افزاید و به این سخن از پروردگار تاکید دارد که خداوند متعال هدایت کننده ستمکاران نیست و آنان راگمراه می سازد.
داستان دوستی هر چند اشاره ای مختصر در مورد ارتباط انسان با خداوند متعال دارد ولی اشارات آن ، چنان آموزنده است که هر چه را در تار و پود انسان نهفته است را تکان می دهد و خواننده را منقلب می کند. گاهی این تاثیرات مستقیم و آشکارا است. مانند جایی که ابلیس برای دور کردن حضرت ابراهیم (ع) به طرف ایشان سنگ پرتاب می کند ولی فرشتگان مسیر سن گها را منحرف می کنند تا به حضرت بر خورد نکنند. یا روابط اخلاقی و انسانی آن حضرت، که در مقابل کفر و وسوسه های شیطانی ایستادگی کرده و نمونه یک انسان واقی را نمایان می سازد که به نوعی درس عبرت آموزی از برخورد با دشمنان را نشان می دهد. این کتاب در حجم کم منتشرشده و از اضافه گویی در آن خبری نیست و نویسنده با توجه به اصل مطلب توانسته جان کلام را عرضه کند و این خود در موفقیت اثر نقش اساسی دارد.
برای آشنایی با زبان اثر و نثر انتخابی نویسنده، بخشی از کتاب«دوستی»میخوانیم:
ابراهیم گفت: «اگر او استراحت میکند ، چنان که شما ادعا میکنید، من از ایمانم به او دست خواهم کشید، زیرا خدای من باید خستگیناپذیر باشد، و او را حتی کسالت خواب فرانگیرد، چه رسد به آنکه بخوابد. راستی، چگونه میتواند بخوابد؟ آیا جهانی چنین عظیم را به خود وامیگذارد و میخوابد؟ اگر در آن لحظه که او خوابیده است، گناهی صورت پذیرد، که میپذیرد، چه؟ جزای آن با کیست؟ نه، به عدل خداوندی که من میپرستم، خواب راه نمییابد. اگر بخوابد، عادل نیست. و چون عادلست، نمیخوابد. و چون نمیخوابد، آگاه است، و چون آگاه است، پاداش میدهد یا کیفر میکند. اگر غیر از این بود، من از بودن در چنین جهانی در وحشت دائم به سر میبردم.»
ابلیس گفت:«آیا ما باید جشنی عظیم را واگذاریم و به آنچه دیوانهای میگوید، گوش فرا دهیم؟»
پیر گفت:«به او آب و نانی بدهید و روانهاش کنید.»
ابراهیم گفت:«به راستی که من کودکانم را شایستهتر از شما به مصاحبت خویش میبینم، آنان گمراه نیستند.»
ابلیس گفت:«آیا به کافری چنین نان و آب دادن، خورشید بزرگ را به خشم نمیآورد؟»
پیر گفت:«بیآب و نان روانهاش کنید.»
ابراهیم گفت:«خورشید آفریدهای است و چون ما و ماه و ستارگان به اراده خداوند قادر در گردش است تا روزی معلوم.»
چاپ دوم کتاب«دوستی» به قلم علی موذنی با شمارگان 2500 نسخه و با قیمت 1000 تومان توسط انتشارات سورهمهر به چاپ رسیده است.
منبع: خبرگزاری فارس
خواندن کتاب «دوستی» به عنوان یک داستان برگرفته از قصههای قرآنی در ایام ماه مبارک رمضان و به ویژه شبهای قدر که آمیخته به عطر و معنویت قرآن کریم است، مخاطبان را با حال و هوای قصههای قرآنی در این ایام بیشتر مأنوس و آشنا می کند.
در ابتدای داستان نویسنده پاراگراف نخست را به مقدمهای از داستان نمرود اختصاص داده است که به نوعی در امتداد داستان اصلی کتاب قرار میگیرد. در سراسر کتاب مخاطب با ترجمه سوره های قران روبه رو است که نویسنده به فراخور داستان از آنها بهره گرفته که با نثری ساده و روان در طول داستان آمده، این تدبیر کمک زیادی به نویسنده در پرورش معانی بلند در لا به لای مطالب کرده است.
در ابتدای داستان خشم پنهانی نمرود در جایی که متوجه می شود حکومت پر از ظلم و جورش، توسط کودکی که هنوز به دنیا نیامده پایان می یابد بیان می شود که این خود از وعده های الهی است که در حدیث نبوی ذکر شده حکومت با کفر باقی می ماند ولی با ظلم نه. در طول داستان نویسنده به ظلمی که نمرود در برابر مردم و حتی همسر و زیر دستانش انجام می داد اشاره می کند و این ظلم را از کفری می داند که به آن گرفتار شده است.
در سطرهای اولیه اشاره داد که خداوند حتی از نمرود هم روی نگردانیده است، چرا که می خواهد او را به هر نحوی از راه تباهی که در آن قدم می گذارد نجات دهد. در جایی اشاره به رویایی می کند که نمرود در آن زوال خویش را دید در حالی که از آن عبرت نگرفت. در بخش دیگر به مرگ پدر نمرود اشاره دارد که آن را برای عبرت به خاطر آورد ولی باز هم تاثیری در او ندارد. با اشاره به این دو نکته می توان این گونه برداشت کرد که خداوند متعال در هر حال بندگان خود را هدایت می کند، حتی اگر بنده ای بسیار ناسپاس باشد و همچنان که خواندیم نشانه های هدایت بندگان بسیارند ولی اکثر آنها به درک این نکته نمی پردازند. چه بسا اگر نمرود در نشانه ها هدایت خود را می یافت به سرنوشتی که در انتظارش بود نمی رسید.
نویسنده داستان زندگی حضرت ابراهیم (ع) را به طور خلاصه بیان می کند و در پی آن است که اتفاقات مهمی که در طول زندگی پر فراز و نشیب ایشان بوده است را در قالب داستانی کم حجم بیان کند. شاید این اقدام به این دلیل است که در قسمت هایی از کتاب خواننده مقداری سر در گم می شود.
داستان دوستی هر چند اشاره ای مختصر در مورد ارتباط انسان با خداوند متعال دارد ولی اشارات آن ، چنان آموزنده است که هر چه را در تار و پود انسان نهفته است را تکان می دهد و خواننده را منقلب می کند. گاهی این تاثیرات مستقیم و آشکارا است. مانند جایی که ابلیس برای دور کردن حضرت ابراهیم (ع) به طرف ایشان سنگ پرتاب می کند ولی فرشتگان مسیر سن گها را منحرف می کنند تا به حضرت بر خورد نکنند. یا روابط اخلاقی و انسانی آن حضرت، که در مقابل کفر و وسوسه های شیطانی ایستادگی کرده و نمونه یک انسان واقی را نمایان می سازد که به نوعی درس عبرت آموزی از برخورد با دشمنان را نشان می دهد. این کتاب در حجم کم منتشرشده و از اضافه گویی در آن خبری نیست و نویسنده با توجه به اصل مطلب توانسته جان کلام را عرضه کند و این خود در موفقیت اثر نقش اساسی دارد.
برای آشنایی با زبان اثر و نثر انتخابی نویسنده، بخشی از کتاب«دوستی»میخوانیم:
ابراهیم گفت: «اگر او استراحت میکند ، چنان که شما ادعا میکنید، من از ایمانم به او دست خواهم کشید، زیرا خدای من باید خستگیناپذیر باشد، و او را حتی کسالت خواب فرانگیرد، چه رسد به آنکه بخوابد. راستی، چگونه میتواند بخوابد؟ آیا جهانی چنین عظیم را به خود وامیگذارد و میخوابد؟ اگر در آن لحظه که او خوابیده است، گناهی صورت پذیرد، که میپذیرد، چه؟ جزای آن با کیست؟ نه، به عدل خداوندی که من میپرستم، خواب راه نمییابد. اگر بخوابد، عادل نیست. و چون عادلست، نمیخوابد. و چون نمیخوابد، آگاه است، و چون آگاه است، پاداش میدهد یا کیفر میکند. اگر غیر از این بود، من از بودن در چنین جهانی در وحشت دائم به سر میبردم.»
ابلیس گفت:«آیا ما باید جشنی عظیم را واگذاریم و به آنچه دیوانهای میگوید، گوش فرا دهیم؟»
پیر گفت:«به او آب و نانی بدهید و روانهاش کنید.»
ابراهیم گفت:«به راستی که من کودکانم را شایستهتر از شما به مصاحبت خویش میبینم، آنان گمراه نیستند.»
ابلیس گفت:«آیا به کافری چنین نان و آب دادن، خورشید بزرگ را به خشم نمیآورد؟»
پیر گفت:«بیآب و نان روانهاش کنید.»
ابراهیم گفت:«خورشید آفریدهای است و چون ما و ماه و ستارگان به اراده خداوند قادر در گردش است تا روزی معلوم.»
چاپ دوم کتاب«دوستی» به قلم علی موذنی با شمارگان 2500 نسخه و با قیمت 1000 تومان توسط انتشارات سورهمهر به چاپ رسیده است.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: خبرگزاری فارس