• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

روستای ماخونیک- خراسان جنوبی

Nicol

متخصص بخش گردشگری
روستای ماخونیك
جزء بخش مركزی شهرستان سربیشه و در فاصله 78 كیلومتری سربیشه و 143 كیلومتری شهر بییرجند قرار گرفته است . روستای ماخونیك در سمت شرقی سربیشه و سمت جنوب شرقی بیرجند و در 60 درجه و 24 دقیقه طول شرقی و در 32 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی قرار گرفته است .

منطقه ماخونیك متشكل از 12 آبادی است كه روستای ماخونیك بزرگترین آنها محسوب می شود . این روستا شامل : ماخونیك Maxonic ،كفاز Kefaz ، چاپنسر Japansar ، توتك Tutak ، سفال بند Sefalband ، سولابست Sulabest، لجونگ lejong ، ( سفلی و علیا ) ، كلاته بلوچ Kelate baluj ، دامدامه Damdame و میش نو Misnow ، خارستو Xayestu و جلارو Jelaro می باشد .

اهالی این روستاها از نظر مذهب ، معیشت ، شیوه زندگی و اوضاع اجتماعی با یكدیگر وجه اشتراك زیادی دارند ولی غالب این روستاها اصل و نسب خود را از روستای ماخونیك می دانند .

وجه تسمیه :

درباره وجه تسمیه روستا چندین قول وجود دارد كه به شرح ذیل می باشد :

الف ) گویند كه در گذشته عده ای مأموران دولتی به این روستا آمده و اهالی به گرمی از آنها استقبال نكرده اند و با آنها برخورد سردی داشته اند و آنها این نام را برای روستا انتخاب كرده اند ( یعنی كسانی كه در روابط با دیگران استانهای سرد و بی روحی اند ) .

ب ) بعلت سردی و خنكی بیش از حد هوا ماخونیك گفته شده است .

ج ) بدلیل وجود شكافی در كوه نزدیك روستا به آنجا ماده ماخونیك گفته می شده كه به مرور زمان به ماخونیك تغییر نام یافته است همچنین در برخی كتب درباره وجه تسمیه روستا چنین آمده است .

الف : در برخی اسناد قدیمی ( حجت ) كه تاریخ نگارش آنها به 300 سال قبل می رسد نام روستا مادخنیك ذكر شده است كه مركب از دو جزء (( ماد )) و (( دخنیك )) می باشد . ماد در زبان پهلوی و پارسی باستان به ماه تبدیل شده كه یكی از معانی آن شهر و مملكت است و مجموعاً بنام شهر ماخونیك می باشد .

ب : ماخونیك از سه جزء (( ما )) ،‌ (( خونی )) و (( ایك )) تشكیل شده كه خونی در عربی بمعنی چشمه است و ماخونیك شاید بمعنی چشمه ماد باشد .

ج : اهالی روستا (( ما )) را به معنی بزرگ می دانند و چون در بیرجند و اطراف آن روستاهای دیگری بنام خونیك وجود دارد این احتمال هست كه ماخونیك بمعنی خونیك بزرگ باشد . شاید هم ماخونیك بمعنی چشمه بزرگ باشد چرا كه در منطقه چشمه های فراوانی وجود داشته است .

پیشنیه روستا :

درباره سابقه روستا هیچ سابقه تاریخی مكتوب وجود ندارد و فقط كلنل چارلز ادوار دبیت در كتاب سفرنامه خراسان و سیستان در دوره ناصرالدین شاه به توصیف منطقه ماخونیك پرداخته است .

بر طبق شواهد چنین بر می آید كه ساكنان روستا در ابتدا دامدار و عشایر بوده اند و در دوره های بعد در منطقه ماخونیك و بویژه در روستای ماخونیك سكونت گزیده اند ، وجود سنگ نگاره ای در نزدیكی قنات ماخونیك كه نقش های چوپانی و بسیار قدیمی بر روی آن نقش بسته نیز گواهی بر قدمت سكونت در ماخونیك است .

از آثار تاریخی ماخونیك میتوان به سنگ سیاه (سنگ نگاره) ماخونیك ، بنای برج و قلعه ، برج گل انجیر ، منزل سرگردونی ، نادر مرده را میتوان ذكر كرد .

مذهب :

مذهب مردم منطقه ماخونیك سنی و از نوع حنفی می باشند . س

زبان :

زبان مردم روستا فارسی است كه با لهجه خاص محل تكلم می كنند .

شغل :

شغلی اصلی مردم روستا دامداری است و در كنار آن به كشاورزی نیز مشغول اند . علاوه بر این تعدادی از اهالی در معادن سنگ كار می كنند . علاوه بر این قالیبافی از عمده صنایع دستی روستا به شمار می رود . علاوه بر این در گذشته سفالگری نیز وجود داشته است .

كشاورزی :

امروز كشاورزی در روستا جزء مشاغل اصلی بحساب می آید . عمده محصولات كشاورزی منطقه شامل كاشت گندم ، سیر ، جو ، شلغم ، چغندر و زردك است و بمقدار كم به كشت گوجه فرنگی ، پیاز و زعفران ه می پردازند . كشاورزی در منطقه بصورت خرده مالكی و سنتی صورت می گیرد .

باغداری :

كاشت محصولات باغی در روستا چندان به چشم نمی خورد و فقط تعدادی درختان عناب ، توت ، انجیر ، انار ، سیب ، انگور و بادام در كنار جویهای آب و نزدیكی استخر كاشت شده است .

دامداری :

در گذشته شغل اصلی مردم روستا دامداری و عشایر بوده اند . مالكیت بر دام بصورت چكنه ای و شتی است . عمده دام در منطقه بز و پس از آن میش ، الاغ و پرورش مرغ و طیور می باشد .

مشاغل سنتی :

مشاغل سنتی روستا شامل قالیبافی ، ریسندگی ، توبافی ( پارچه بافی ) ، سفالگری ، جاروبافی ، جوراب بافی است كه هنوز نیز كم و بیش وجود دارد .

امكانات روستا :

راه روستا در سالهای اخیر ایجاد و آسفالت گردیده است . علاوه بر این روستا دارای آب شرب ، برق ، خانه بهداشت ، مدرسه ابتدایی ، مكتب خانه ، حمام و چندین مغازه از جمله خوار و بار فروشی ، قصابی ، نانوایی ، تعمیرگاه موتور ، جوشكاری می باشد .

مسكن :

یكی از عمده نشانه های فرهنگی روستای ماخونیك مسكن است كه در نوع خود جالب و قابل توجه است . بافت مسكونی روستا در دامنه تپه و خانه ها بطور فشرده بهم و در گودی زمین ساخته شده اند . كف خانه حدود یك متر از سطح زمین پائین تر است و دارای یك درب كوتاه كه توسط یك تكه چوب بر آن نهاده شده است . برای رفتن به داخل خانه باید دولا شده و به زحمت خود را داخل خانه كرد . اغلب یكی دو پله درگاهی را به كف خانه متصل می كند . از یك خانه چندین استفاده می شود . یك خانه هم اتاق نشینمن و هم اتاق خواب ، پذیرایی ، آشپزخانه و انباری نیز محسوب می شود. هر خانه دارای فضاهایی همچون كندیك Kandik ( مخزن نگهداری گندم و جو ) ، كرشك Koresk ( اجاق گلی برای طبخ غذا ) ، طاق و طاقچه است .

باید دانست عمده مصالح به كار رفته در مسكن روستا شامل سنگ ، چوب و هیزم است .

علاوه بر مسكن از جاذبه های فرهنگی دیگری همچون مراسم عروسی و نامزدی ، مراسم ماه رمضان و عیدفطر و عید قربان ، مراسم باران خواهی و همچنین خوراك و غذاهای سنتی و پوشاك محلی سمنطقه میتوان اشاره كرد .
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
روستاي ماخونيك به‌ دليل قد و قامت كوتاه ساكنان آن، به لي لي پوت ايران و سرزمين آدم كوتوله‌ها مشهور است.

در 142 كيلومتري شهرستان بيرجند واقع در استان خراسان جنوبي كه تا مرز افغانستان فقط حدود نيم ساعت فاصله دارد، روستايي شبيه سرزمين لي لي پوت داستان افسانه‌اي گاليور، وجود دارد.

خانه‌هاي روستاييان ماخونيك شكل هندسي خاصي ندارند و آداب و رسوم ساكنان آن از نحوه قضاوت تا شيوه كشاورزي و از چگونگي تقسيم ارث تا بازي‌ها همگي از گذشته‌هاي دور جريان داشته و بيش‌تر آن‌ها دست نخورده باقي مانده است.

43006_289.jpg


اهالي ماخونيك اصليت افغاني دارند و در حدود سه چهار قرن پيش به اين ناحيه آمده‌اند. ازدواج فاميلي ميان كوتاه قدها و نوع تغذيه سبب شده بود كه افراد اين روستا كوتاه قد باشند؛ ولي چند سالي مي‌شود، با تغيير وضعيت تغذيه‌ي اهالي و مصرف قرص و قطره آهن، نسل جديد بهتر شده‌اند.

مردم ماخونيك تا 50 سال پيش، چاي نمي‌نوشيدند، شكار نمي‌كردند و اصلاً گوشت نمي‌خوردند و هنوز سيگار نمي‌كشند، چون اين كارها را گناه مي‌دانستند. ورود تلويزيون به اين روستا به معناي ورود شيطان بود و اهالي تا همین چند سال پيش به تلويزيون مي‌گفتند؛ شيطان. آن‌ها هرگز اجازه نمي‌دادند كودكان پاي تلويزيون بنشينند و جادو شوند.
 
بالا