به نظر شما وقتی برای آشپزی کردن، هزاران جلد کتاب و مقاله برای روشها و نکتهها و شیوههای آشپزی و طبخ غذا وجود دارد، آیا نمیتوان برای روشها و اصول تستزنی سر جلسه کنکور یک صفحه مطلب طنز نوشت؟ جواب ما که مثبت است. بر همین اساس، محققان ما با صرف انرژی، وقت و هزینههای سرسامآور و بررسی میدانی روشهای تستزنی چندین هزار داوطلب، توانستند به این نتایج برسند: روش بچه مثبتی: در این روش، داوطلب که پسر یا دختر بسیار حرف گوشکن و بیحاشیهای است و تا به حال نه تنها برای درسخواندن بلکه حتی برای اس. ام . اس بازی یا دیدن برنامههای ورزشی تلویزیون یا مشاهده پخش مستقیم بازیهای حساس لیگ اروپا هم تا ساعت 2 نصفه شب بیدار نمانده، سر جلسه کنکور میرود. تستهایی را که بلد است جواب میدهد و تستهایی را که بلد نیست، جواب نمیدهد و در پایان پس از خوردن کیک و آبمیوهاش، دندانهایش را در آبخوری حوزه کنکورش مسواک میزند و زودتر به سمت خانه میرود تا شیری که مامان برای عصرانهاش گرم کرده، سرد نشود!
روش بچه شری: در این روش، داوطلب موردنظر که در روزهای معمولی از دیوار راست هم بالا میرفته و به همین خاطر معلومات درسی زیادی ندارد، یک ربعه به سه – چهار تا تستی که بلد است، جواب میدهد و به دلیل چند ساعت پشت نیمکت نشینی، دچار تجمع انرژی میشود و شروع میکند به تخلیه انرژی از یکی از این روشها: در آوردن کفش و پیچیدن بوی جوراب در سالن، خرت خرت خوردن بیسکویت و هُرت کشیدن آبمیوه با سر و صدای فراوان، عطسه کردن مداوم و درآوردن ادای کسی که آنفلولانزای خوکی (آن هم از نوع واگیردار شدیدش!) دارد و پرسیدن سؤالهای بیربط از مراقب جلسه، مثل اینکه: ببخشید درسته میگن این حوزه کنکوری روی گسل زلزله خیزه!
روش بچه مایهداری: در این روش، داوطلبی که پول آقاجونش از پارو بالا میرود با راننده شخصی و ماشین آخرین مدل سر جلسه کنکور میآید و وقتی میبیند امکان خرید تمام صندلیهای حوزه کنکور و قُرق آنجا برایش وجود ندارد، با اکراه پشت نیمکت مینشیند و با مدادش که در واقع مدل لئوناردو داوینچی بوده و آقا جونش آن را در یک حراجی، هزاران دلار برایش خریده، شروع به جواب دادن به تستها میکند و چون با وجود دهها معلم خصوصی که داشته، به زور جواب دو تا و نصفی از تستها را بلد است، به لاوازیه و مندل و اینشتین بد و بیراه میگوید و میرود خانه و به آقاجونش میگوید، برایش یک جزیره در اقیانوس آرام بخرد و آنجا یک دانشگاه بسازد و او برود آنجا استاد دانشگاه شود تا طراحان سؤالهای کنکور بفهمند باعث فرار چه مغز متفکری شدند و از شدت عذاب وجدان، زخم معده و اثنیعشر بگیرند!
روش شانسی یا اقبالی: اصولاً وقتی داوطلبی جواب بیشتر تستها را نمیداند، ولی خیلی میخواهد دکتر، مهندس، خلیبان، قاضی یا آرشیتکت شود، به این روش روی میآورد. البته هر داوطلبی بر اساس روحیاتش از روش خاصی استفاده میکند که در ادامه به دو روش از زیرمجموعههای روش شانس و یا اقبالی اشاره میشود:
الف) نشانهشناسی: در این روش داوطلب جواب صحیح را به صورت شانسی و پس از مشاهده یک علامت یا کد آشنا در یکی از چهار جواب، انتخاب میکند. مثلاً ممکن است داوطلبی که از این شیوه استفاده میکند، جواب یک تست ریاضی را گزینهای انتخاب میکند که جوابش 8531 است چون بر عکس سال تولد داداش بزرگترش (1358) میباشد که اتفاقاً در زندگی آدم خوششانسی است!
ب) روش وجبی: در این روش داوطلب به جای فاکتور کیفیت به کمیت هر گزینه جواب توجه میکند و از میان جوابهای هر تست، یکی در میان، کوتاهترین و بلندترین جواب را به عنوان پاسخ صحیح انتخاب میکند!
روش بچه شری: در این روش، داوطلب موردنظر که در روزهای معمولی از دیوار راست هم بالا میرفته و به همین خاطر معلومات درسی زیادی ندارد، یک ربعه به سه – چهار تا تستی که بلد است، جواب میدهد و به دلیل چند ساعت پشت نیمکت نشینی، دچار تجمع انرژی میشود و شروع میکند به تخلیه انرژی از یکی از این روشها: در آوردن کفش و پیچیدن بوی جوراب در سالن، خرت خرت خوردن بیسکویت و هُرت کشیدن آبمیوه با سر و صدای فراوان، عطسه کردن مداوم و درآوردن ادای کسی که آنفلولانزای خوکی (آن هم از نوع واگیردار شدیدش!) دارد و پرسیدن سؤالهای بیربط از مراقب جلسه، مثل اینکه: ببخشید درسته میگن این حوزه کنکوری روی گسل زلزله خیزه!
روش بچه مایهداری: در این روش، داوطلبی که پول آقاجونش از پارو بالا میرود با راننده شخصی و ماشین آخرین مدل سر جلسه کنکور میآید و وقتی میبیند امکان خرید تمام صندلیهای حوزه کنکور و قُرق آنجا برایش وجود ندارد، با اکراه پشت نیمکت مینشیند و با مدادش که در واقع مدل لئوناردو داوینچی بوده و آقا جونش آن را در یک حراجی، هزاران دلار برایش خریده، شروع به جواب دادن به تستها میکند و چون با وجود دهها معلم خصوصی که داشته، به زور جواب دو تا و نصفی از تستها را بلد است، به لاوازیه و مندل و اینشتین بد و بیراه میگوید و میرود خانه و به آقاجونش میگوید، برایش یک جزیره در اقیانوس آرام بخرد و آنجا یک دانشگاه بسازد و او برود آنجا استاد دانشگاه شود تا طراحان سؤالهای کنکور بفهمند باعث فرار چه مغز متفکری شدند و از شدت عذاب وجدان، زخم معده و اثنیعشر بگیرند!
روش شانسی یا اقبالی: اصولاً وقتی داوطلبی جواب بیشتر تستها را نمیداند، ولی خیلی میخواهد دکتر، مهندس، خلیبان، قاضی یا آرشیتکت شود، به این روش روی میآورد. البته هر داوطلبی بر اساس روحیاتش از روش خاصی استفاده میکند که در ادامه به دو روش از زیرمجموعههای روش شانس و یا اقبالی اشاره میشود:
الف) نشانهشناسی: در این روش داوطلب جواب صحیح را به صورت شانسی و پس از مشاهده یک علامت یا کد آشنا در یکی از چهار جواب، انتخاب میکند. مثلاً ممکن است داوطلبی که از این شیوه استفاده میکند، جواب یک تست ریاضی را گزینهای انتخاب میکند که جوابش 8531 است چون بر عکس سال تولد داداش بزرگترش (1358) میباشد که اتفاقاً در زندگی آدم خوششانسی است!
ب) روش وجبی: در این روش داوطلب به جای فاکتور کیفیت به کمیت هر گزینه جواب توجه میکند و از میان جوابهای هر تست، یکی در میان، کوتاهترین و بلندترین جواب را به عنوان پاسخ صحیح انتخاب میکند!