Maryam
متخصص بخش ادبیات
همه ما شکها و تردیدهای بزرگی در زندگی داریم که در ادوار مختلف به سراغمان می آید و سخت آزارمان می کند و حتی یارای گفتن آنها را نیز نداریم. سؤال بزرگ همه انسانها آیا خدایی هست؟
اگر هست چرا این همه آزار و بیماری و بدبختی برای انسان هست؟ و چرا هیچ یک از موجودات به اندازه انسان دچار درد و عذاب نمیشوند؟ و اگر نیست چرا ما خود را از بسیاری از لذائذ محروم کرده ایم ؟
این کتاب بی نظیر با داستانی پر از کشش و زیبایی این سوال بزرگ را مطرح می کند و پاسخهایی به آن می دهد که بسیار شیرین است و در پایان به این می رسیم که :
هر کسی از ظن خود شد یار من
هر کس روزنه های است به سوی خداوند اکر اندوهناک شود، اگر خیلی اندوهناک شود
گوشه ای از داستان :
می گویم هیچ وقت به این بدی نبوده ام بعد بدون هیچ مقدمه ای می پرسم: چرا این همه بیماره توی انسانها ریخته؟ از انواع سر درد مثل میگرن و سینوزیت تا بیماریهای چشمی و نارسایی قلبی و ... آخ چقدر بیماری!
علیرضا آهسته چیزی زیر لب می گوید که نمی شنوم و بعد می گوید: تو از کجا اسم این همه فرشته رو بلدی؟(منظورش اسم بیماریهایی است که گفتم ) شاید هم فرشته باشند اما فرشته های عذاب .
علی دقیقه ای سکوت می کند و می گوید: چه فرقی داره ؟ همه فرشته ها خوبند هم فرشته های رحمت و هم فرشته های عذاب . بی خودی می پرسم واقعا فرشته ها وجود دارند؟ واقعا دو تا فرشته روی شونه من نشسته که داره اعمال من رو یادداشت می کنه ؟ تو واقعا به این چیزا یقین داری؟
علیرضا به پشتی صندلی تکیه می دهد و میگوید: من آدمهایی رو می شناسم که وزن این فرشته ها رو هم حس می کنند ...
برگزیده جشنواره قلم زرین 81
نویسنده: مصطفی مستور
منبع: سایت IRANACTOR.COM
اگر هست چرا این همه آزار و بیماری و بدبختی برای انسان هست؟ و چرا هیچ یک از موجودات به اندازه انسان دچار درد و عذاب نمیشوند؟ و اگر نیست چرا ما خود را از بسیاری از لذائذ محروم کرده ایم ؟
این کتاب بی نظیر با داستانی پر از کشش و زیبایی این سوال بزرگ را مطرح می کند و پاسخهایی به آن می دهد که بسیار شیرین است و در پایان به این می رسیم که :
هر کسی از ظن خود شد یار من
هر کس روزنه های است به سوی خداوند اکر اندوهناک شود، اگر خیلی اندوهناک شود
گوشه ای از داستان :
می گویم هیچ وقت به این بدی نبوده ام بعد بدون هیچ مقدمه ای می پرسم: چرا این همه بیماره توی انسانها ریخته؟ از انواع سر درد مثل میگرن و سینوزیت تا بیماریهای چشمی و نارسایی قلبی و ... آخ چقدر بیماری!
علیرضا آهسته چیزی زیر لب می گوید که نمی شنوم و بعد می گوید: تو از کجا اسم این همه فرشته رو بلدی؟(منظورش اسم بیماریهایی است که گفتم ) شاید هم فرشته باشند اما فرشته های عذاب .
علی دقیقه ای سکوت می کند و می گوید: چه فرقی داره ؟ همه فرشته ها خوبند هم فرشته های رحمت و هم فرشته های عذاب . بی خودی می پرسم واقعا فرشته ها وجود دارند؟ واقعا دو تا فرشته روی شونه من نشسته که داره اعمال من رو یادداشت می کنه ؟ تو واقعا به این چیزا یقین داری؟
علیرضا به پشتی صندلی تکیه می دهد و میگوید: من آدمهایی رو می شناسم که وزن این فرشته ها رو هم حس می کنند ...
برگزیده جشنواره قلم زرین 81
نویسنده: مصطفی مستور
منبع: سایت IRANACTOR.COM