baroon
متخصص بخش ادبیات
ریشهی نام شهرها --- ف
فومن : پناهگاه اندیشه
ریشه نام فومَن ( پناهگاه اندیشه )
در زندگی نامه برخی نامداران این سرزمین از جمله شیخ علی فومنی ، این نام با «پ» آغاز می شود : اگر نام پومن را پیوند دو واژه « پو + من » بدانیم ، نامی خواهد بود پیوند یافته از« پوش» به معنی پناه دادن در اوستا و « مَن » به معنی اندیشیدن ، شناختن ، به یاد آوردن و دریافتن است و پومن یعنی پناهگاه اندیشه .
در گاتهای اوستا «پئو» یا « فو» به معنی فرا ، پیش ، در آغاز نیز آمده است . پس فومن یعنی آغاز اندیشه .
1- ساخت شهر فومن را برابر یک داستان به فام بن سام بن نوح که یکی از نوادگان حضرت نوح به شمار می آید نسبت می دهند که البته افسانه ای بیش نیست.
2- برخی گویند چند صد سال پیش بازرگانی روسی به نام فیامین که به این منطقه آمده بود، بعدها در این شهر ماندگار شد و حکومت این منطقه را به دست آورد و شهر به نام او نامیده شد . نام فیامین در هیچ یک از منابع تاریخی و جغرافیایی یافت نشده است و این سخن پذیرفته نیست.
3- برخی گویند : شاید فومن برگرفته از واژه « بهمن » باشد که در اوستا به صورت« وهومنا » و در زبان پهلوی به صورت « وهومن» آمده و کم کم فومن شده است. زرتشت کاویان پور در مقاله ای چنین آورده است : فومن یا نومن یا فومنا یا درست تر بگوییم نومنا که فنامن نیز خوانده می شود ، نسبت نزدیکی به واژه « بهمن » دارد که با گذر زمان بدین صورت درآمده است .
4- شادروان حاج علی کوکبی سردفتر پیشین اسناد رسمی شهر فومن به نقل از پدربزرگش چنین بازگو نموده که نام این ناحیه در ابتدا « بیه پس » بود .مردم تصمیم می گیرند نامی برای آن برگزینند از این رو به قرآن رجوع می کنند که آیه 61 سوره بقره {و فومها و عدسها و بَصَلها } می آید که واژه فومها برای نام این شهر برگزیده می شود که به مرور به فومن تبدیل می شود.
5- برخی نام فومن را برگرفته از واژه های اوستایی می داند. "پو" که بعدها به "فو" تبدیل شده در اوستا با معانی "در آغاز" و واژه "پوئی" در اوستا به معنی "پناه بخشیده" به کار رفته است. واژه "من" نیز به معنای " اندیشیدن"، است. بر این اساس نام فومن که همان پو+ من است به معنای "نخست اندیشه" و یا "پناه اندیشه" می باشد.
6- افشین پرتو در کتاب "تاریخ گیلان از آغاز تا برپایی جنبش مشروطه" می گوید : « فوم یا پوم یا بهتر بگویم پهومpehom واژه ای در زبان پهلوی شمالی است و در این زبان به سیر در گویش باختری اش پهوم و در گویش خاوری اش که زبان های گیلکی و دیلمی و تالشی و تاتی برگرفته از آنند فوم یا fhom می گویند و با افزوده شدن پسوند مکانی ان یا( ُن ) به انتهای آن معنی این واژه را جایی که در آن سیر می کارند کرده است. البته این بدان معنا نیست که در آن جا سیر ی کارند یا سیر زیاد است بلکه ارجمند بودن سیر به گونه ای که آن را در روی سفره هفت سین نیز می نهند سبب نهادن این نام بر آن شده است. »
القاب شهر فومن در گذر تاریخ
1- دارالاماره: دار به عربی خانه است و اِمارة یعنی فرماندهی. دارالإمارة یعنی مرکز فرماندهی .
2- فومن المبارک: بر بسیاری از سکه های قدیمی منسوب به دوره قاجار که در دارالضرب فومن ضرب گردیده چنین عنوانی دیده می شود.
3- شهر مجسّمه ها: این لقب تنها لقبی است که امروزه به کار می رود و از دهه پنجاه به این شهر داده شده است. مهم ترین مجسمه های شهر فومن عبارتند از مجسمه آناهیتا ( الهه آب و روشنایی ایران باستان ) مجسمه چهاردختران ( نشان دهنده محصولات شهر شامل برنج، توتون، چای و کلوچه ) و مجسمه شکاربانان. این مجسمه ها در زمان شهردار خوش ذوق گذشته این شهر "نصرت الله فرهی" و به دست پیکرتراش و نقّاش استاد غلامعلی ارژنگ در سال های 1353 تا 1355 ساخته شد.
آخرین ویرایش: