• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ریشه معروفترین ضرب المثل های فارسی کلاهش پس معرکه است

mario8344

متخصص بخش
این ضرب المثل ناظر برشخصی است که در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش وفعالیت خستگی ناپذیر به مقصود نرسد و از مساعی و زحمات خویش بهره نگیرد .
درچنین مورد گفته می شود : فلانی کلاهش پس معرکه است . یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمی رود .
در ازمنه گذشته معمول بود که دراویش وشعبده بازها در سر چهارراهها و معابرعمومی معرکه می گرفتند و چند چشمه بازی می کردند ، یعنی هنرها و شعبده بازیهای خود را ضمن اظهارمطالب مشروحی به تماشاچیان نشان می دادندو به فراخور اهمیت هنری که عرضه می کردند از تماشاچیان مبلغی پول به عنوان چراغ الله دریافت می داشتند .
دراویش معرکه گیر کارشان شعبده بازی ، مسئله گویی ، مارگیری ، مناقب خوانی و شرح معجزات رسول اکرم (ص) و اولیای دین ، عملیات پهلوانی ، قصه گویی و از این قبیل بوده است .
شکل و ترتیب معرکه گیری به این ترتیب بود که بدواً درویش یا شعبده باز در وسط چهارراه و معبر عمومی سفره ای پهن می کرد و با کمک معاون و دستیارش مشغول شعرخوانی و سوال و جواب می شد که آنرادر اصطلاح معرکه گیران شیداللهی می گفته اند .(آقای میرباقری در نمایش معرکه در معرکه گوشه هایی از این رسم را به نمایش گذاشتند ) اطراف این سفره تا مسافت و عمق یک الی دو متر کاملاً باز بود و جزء حریم درویش معرکه گیر محسوب می شد که هنگام انجام برنامه در آن تردد ورفت وآمد می کرده است .
خارج از این محوطه تماشاچیان مجاز بودند دایره وار بایستند و هنرنماییهای معرکه گیر را تماشا کنند . چنانچه بر تعداد تماشاچیان افزوده می شد درویش معرکه گیر دوایر صفوف اول ودوم و سوم را تکلیف می کرد بنشینند تا بقیه تماشاچیان که دیرتر رسیده و در عقب جمعیت ایستاده بودند بتوانند بساط معرکه گیری را ببینند و از نقالیها و عملیات و شیرینکاریهای معرکه گیراستفاده کنند .
گاهی اتفاق می افتاد یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا می کرد و یا رفتاری ازاو سرمی زد که موجب حواس پرتی معرکه گر و اختلال نظم می شد . در این موقع یکی ازتماشاچیان به منظور دفع شر، کلاه آن شخص مخل ومزاحم را که در صف اول نشسته بود بر می داشت و به خارج ازدایره یعنی پس معرکه پرتاب می کرد .
پیداست شخص مزاحم که کلاهش پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به صف اول بازگردد.
به طوریکه ملاحظه می شود عبارت : کلاهش پس معرکه است از این رهگذر وبساط معرکه گیری به صورت ضرب المثل درآمد و در موارد مشابه به آن استشهاد و تمثیل میکنند .
 
بالا