• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ریشه ی نام برخی شهرهای گيلان و مازندران

baroon

متخصص بخش ادبیات
ریشه ی نام برخی شهرهای گيلان و مازندران




گيلان
کادوسيان يا کاسپيان نام مردمان بومی بود که در گيلان امروز و بخش هايی از مازندران می زيستند. ديگر قوم ها, مثل آشوريها, يونانيها و مادها آنها را به نامهای کادوسيان, آمردان و گلان(گيلان) می ناميدند. همانطور که مثلا آلمانی ها به نامهای ژرمن, دويچ, توسک و آلمانی ناميده می شوند. به روايتی کادوسيان خود شامل سه قبيله خويشاوند: کادوسيان, آمردان و گلان بودند. باری نام سرزمين گيلان ماخوذ از نام قوم باستانی ساکن ساحل جنوبی دريای مازندران يعنی کادوسيان و يا گلان است.





مازندران
نام قديمی مازندران تپورستان (طبرستان شکل عربی آن) بود که برگرفته از قوم تپورها است. تپورها, آمردان, گلان و کادوسيان قوم های خويشاوندی بودند که در ساحل جنوبی دريای مازندران می زيستند. به گفته ابن اسفنديار نام مازندران بعدها جانشين تپورستان شد. درباره معنای آن چند روايت است که تنها به چهار روايت رايج تر اشاره می شود.
ريشه کلمه مازندران را از كلمه " ماز" به معنى" دژ" مى دانند. می دانيم که به فرمان مازيار بن قارن سردار معروف تبرستان، براى جلوگيرى از رخنه ی اعراب در نقاط حساس اين منطقه به احداث دژ پرداختند و مازندران را به صورت (ماز + اندرآن) به معنى " دژ درآن" مى شناختند. يکی از اين دژها که هنوز پابرجاست قلعه مازيار است که در شمال تهران بعد از قلعه توچال و مهرچال قرار دارد
به روايتی کلمه مازندران آميخته‌ای از ماز به معنی بزرگ و و اينديرا يعنی ديو و ان پسوند مکان است که معنی جايگاه ديو بزرگ يا ديو سپيد که همان دماوند باشد را مي دهد . ملک الشعراء بهار ميگويد: ای ديو سپيد پای در بند / ای گنبد گيتی ای دماوند
ابن اسفنديار معتقد است موز نام کوهی در منطقه بوده و مازندران يعنی جايی که کوه موز درآن (دران) واقع بوده و موزندران به تدريج به مازندران تبديل شده است.
سرانجام آقای جواد مفرد کهلان می نويسند: نام مازندران و مازنی اوستا را از ريشه مز (بزرگ)- زن می گيرم يعنی "سرزمين زن يا الهه بزرگ" يا "سرزمين مردم زن سالار" که اين به طوری که ازپرستش الهه آب ها و مقام نسبتاٌ والای زن در جامعهً مردم شمال ايران يعنی مازندران و گيلان پيداست با سنت های کهن اين ديار پيوند دارد.




دريای مازندران ، کاسپين ، خزر


همه جای دنيا و از جمله بيش تر کشورهای ساحلی اين درياچه زيبا , آن را به نام ايرانی کاسپين که بر گرفته از نام قوم ايرانی کاسپيان که در شمال ايران می زيستند می نامند, الا خودمان. روان شاد کريم کشاورز می نويسد: دريای خزر در دوران های گوناگون به نام های کرانه نشينان آن و يا قوم ها و قبیله هایی که گهگاه در کنار آن مسکن گزيده بودند ناميده می شده و همه يا بخشی از آن به نامی موسوم بوده, مانند: دريای خزران, دريای کاسپيان, دريای هيرکانيه(گرگان), دريای جرجان, دريای گيلان (يا بحرالجيل), دريای ديلم, دريای تبرستان, دريای مازندران. ياقوت حموی می گويد که ارستو اين دريا را هيرکانيه ناميده. عرب ها نخست اين دريا را بحر جرجان و سپس بحر خزر ناميدند. بتلميوس آن را دريای هيرکانيه می خواند. ابن خلدون آن را بحر تبرستان می نامد.




آمل
نام آمل از نام يک دختر زيبای مازندرانی به نام آمله گرفته شده است. می گويند پادشاه بلخ که عاشق آمله بود ، پس از سال ها کوشش سرانجام به وصال خود رسيد و در محل کنونی آمل قصر بزرگی برای وی ساخت که بعدها به شهر بزرگی تبديل شد. به روايتی ديگر نام آمل از نام قوم باستانی آمردان که در مازندران می زيستند گرفته شده است. نام آمل شانزده بار در شاهنامه آمده است. فردوسى بزرگ، آن گاه كه از بيداد سلطان محمود غزنوي، جلاى وطن كرد به آمل نزد پادشاهان آل باوند و آل زيار پناه برد.





آستارا
در گذشته چون در منطقه آستار مرداب ها و باتلاق های زيادی بود، کاروان هايی که از آن جا می گذشتند بسيار آهسته و با احتياط بايد از آن منطقه می گذشتند, و آن منطقه را آسته رو يا آهسته رو می خواندند, که کم کم به آستارا تبديل شد .






انزلی
چند روايت درباره نام انزلی:۱- انزلی برگرفته از کلمه انزليج يعنی اسکله ی پهلو گرفتن کشتی ها. ۲- برگرفته از نام قوم انزان که در گذشته در ساحل دريای مازندران می زيستند. ۳- انزل و يا انگر که به معنی لنگر است. ۴- چون کادوسيان, يعنی ساکنان بومی گيلان با پارسيان متحد شدند, به اين مناسبت اين محل را انشان يا انزان که خاستگاه پارسيان بود ناميدند. در سال ۱۳۱۴ نام شهر را به پهلوی تغيير دادند و در سال ۱۳۵۷ دوباره به انزلی تغيير يافت.





بابل
بابل در گذشته های دور به سبب وجود آتشکده ميترا "ما ميتر" و به گويش بومیان "مه ميترا" يعنی جايگاه ميترای بزرگ ناميده مي شد. عرب ها آن را مامطير می ناميدند. بابل به علت قرار داشتن در میان دو شهر بزرگ آمل و ساری و گسترش بازارها و روابط تجاری به بارفروش تغيير نام يافت. در سال ۱۳۱۰ خورشيدی به بابل تغيير نام يافت. که برگرفته از نام بابلرود است. نام بابل از دو بخش "با" يعنی آب يا مايعات و "بل" يعنی فراوان تشکيل می شود که در مجموع به معنای آب فراوان است.





بابلسر
نام قديم آن مشهدسر بوده است. اين نام از آن رو بر اين شهر نهاده شده بود که مردم گيلان و غرب مازندران برای سفر به مشهد از اين شهر می گذشتند. بعدها به دلیل نزديکی به شهر بابل و بابلرود به بابلسر تغيير نام يافت.






بهشهر
بهشهر نامی است که نزدیک به ٧۰ سال پيش به اين شهر داده شده است. در آغاز به علت فراوانی گورخر وحشی در این منطقه خرگوران ناميده می شد. مدتی هم ناميه، كبود جامه، و تميشه ناميده می شد. شاه عباس صفوی چون مادرش از بهشهر بود شهر را اشرف يا اشرف البلاد نام گذاری کرد.





تنکابن (شهسوار)
تنکا نام قلعه ای بود در منطقه و چون شهر در پای اين قلعه ساخته شد آنرا تنکابن (بن يعنی پای, زير) ناميدند. در سال ۱۳۱۰ نام شهر را به شهسوار تغيير دادند. پس از انقلاب دوباره به تنکابن تغيير يافت. تنکابن يا شهسوار شايد تنها شهر در ايران باشد که از هر دو تا نامش از سوی خود اهالی و يا ديگر ايرانيان استفاده می شود.





رامسر
نام قديم رامسر سخت سر بود. منطقه ی میان تنکابن (شهسوار) و رودسر که شهر رامسر بين آن ها قرار دارد از مناطقی است که هيچ کدام از مهاجمان بيگانه, از اسکندر گرفته تا عرب ها و ترک ها و مغول ها نتوانستند آن را به تصرف کامل خود درآورند. از این رو همه ی اين منطقه و مردمانش را که در مقابل زورگويان و مهاجمان مقاومت و سرسختی بسيار نشان می دادند سخت سر می ناميدند. بعدها به بزرگ ترين دهی که در منطقه بود (در محل رامسر کنونی) سخت سر می گفتند. در سال ۱۳۱۴ نام شهر از سخت سر به رامسر تغيير يافت.





رشت
نام قديم رشت دارالمرز بود.مشخص نیست که از چه زبانی به رشت تغيير يافت. روايتی است که چون اين شهر يکی از مراکز بزرگ ابريشم ريسی بود نام رشت که مشتق از ريسيدن و رشتن است روی آن گذاشته شد. به روايتی ديگر کلمه رشت از دوبخش "رش" يا وارش که به معنی باران ريز است و پسوند "ت" که تداوم را می رساند تشکيل شده است, و مجموع آن می شود شهر باران های هميشگی. به عقيده دهخدا کلمه رشت به حساب ابجد سال ۹۰۰ هجری می شود و چون شهر در اين سال ساخته شده است، آن را رشت ناميدند.





رودسر
رودسر از شهرهای باستانی ايران است و در دوران باستان کوتم ناميده می شد. عرب ها آن را هوسم می ناميدند. نزدیک به پانصد سال پيش نام شهر به رودسر (کنار رود) تغيير يافت.





ساری
به گفته ابن اسفنديار فرخان بزرگ که از اسپهبدان مازندران بود, و در سده ی نخست هجری می زيسته, اين شهر را به نام فرزندش سارويه ساخته است. ساری از شهرهای باستانی مازندران است. بناى شهر را به توس پسر نوذر نسبت می دهند. آرامگاه ايرج، سلم و تور، فرزندان فريدون را در ساری ياد کرده اند. منوچهر، شاه پيشدادی به خون خواهی پدر خود ايرج عموهايش سلم و تور را کشت و آنان را در کنار آرامگاه پدرش در ساری دفن کرد.





صومعه سرا
اسم اين شهر برگرفته از عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری شيخ عبدالله صومعه ای می دانند که امروزه مزارش در اول جاده صومعه سرا ـ فومن قرار گرفته است. برخی بر اين باورند که چون در گذشته های دور در اين منطقه گلی به نام (صومعه) وجود داشته و اسم آن از آن جا برگرفته شده است. از آن جا كه در زبان گيلكى صومعه سرا را " سوماسرا" تلفظ مى كنند، و با توجه به معنى كلمه "سوما" كه زاهد و بى ريا معنى مى دهد، گروهى اين مساله را دليل نام گذارى اين منطقه می دانند. و البته قرار گرفتن تعداد قابل توجهى امام زاده و مسجد در اين منطقه نيز از نكات قابل اشاره در نام گذارى اين شهرستان است.





لاهيجان
لاهيجان: يعنی شهر ابريشم . دکتر بهرام فره وشی استاد زبان های باستانی می نويسد : لاه در پارسی ميانه به ابريشم اطلاق می شده و در برهان قاطع لاه به معنی پارچه ابريشمی سرخ آمده است. لاهيگان که لاهيجان شده يعنی محلی که در آن جا ابريشم به دست می آيد.





لنگرود
لنگرود که در قديم بندری آباد بود و چون در رودخانه اش کشتی ها و قايق ها لنگر می انداختند، نام "لنگر رود" و بعدها لنگرود را به خود گرفت.



منبع : شمال نیوز
 
بالا