زبان بدن اصطلاحی جامع و كلی است كه اشاره به اشكال مختلف روش های برقراری ارتباط دارد كه در آن به جای استفاده از صدا، زبان كلام ، یا سایر صورت های ارتباطی ، از حركات بدن یا ژست استفاه می شود. این روش بخشی از فرازبان است كه تمام اشكال ارتباطات غیركلامی انسان را در بر می گیرد و بطور گسترده در روانشناسی عمومی مورد مطالعه قرار می گیرد. در روانشناسی عمومی این واژه اغلب به حركاتی اطلاق می شود كه بطور ناآگاهانه و غیرارادی انجام می شوند. هر چند كه تفاوت میان اعمال ارادی و غیرارادی در ارتباط غیركلامی اغلب بحث انگیز است . برای مثال لبخند زدن می تواند آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. از آنجایی كه انسان ، موجودی اجتماعی است ، نمی تواند بدون برقراری ارتباط با سایر افراد زندگی كند. به محض اینكه انسان در تماس با دیگران قرار می گیرد، شروع به برقراری ارتباط با آنها می كند. زبان گفتار و نوشتار ابزارهایی برای رسیدن به این هدف هستند. اما اغلب واژه ها به تنهایی كافی نیستند. برای نمونه ما به سادگی احساس خود را نسبت به دیگران بیان نمی كنیم . از این رو باید ابزارهای دیگری هم برای تبادل پیام وجود داشته باشد و اینجاست كه از زبان بدن و در واقع ارتباط غیركلامی استفاده می كنیم . این نوع از ارتباط می تواند اطلاعاتی درباره رابطه میان افراد به ما بدهد و بطور معمول حاوی پیام های مهمتری نسبت به سایر روش های ارتباطی است . اگر از كسی خوشمان نیاید، فهماندن این موضوع بطور مستقیم به وی كاری بس دشوار است . اما رساندن این پیام از طریق زبان بدن براحتی امكان پذیر است . عكس این مساله نیز صادق است . امكان دارد از طریق واژه ها بگوییم عصبانی هستیم ، در صورتی كه زبان بدن ما خلاف آن را ثابت كند. بنابراین زبان بدن گاه می تواند گیرنده پیام را گیج و سردرگم كند. در این صورت ارتباط ما پیامی دوگانه در بر دارد؛ یك پیام در قالب واژگان و پیامی متناقض با آن در قالب زبان بدن . می توان در شرایط مهم و تعیین كننده نظیر مصاحبه های شغلی نیز از زبان بدن بهره جست ، بنابراین آگاهی از این زبان و معانی گوناگون آن ضروری به نظر می رسد. اما باید به این نكته توجه كرد كه ارتباطات غیركلامی بویژه زبان بدن در فرهنگ های مختلف گاه دارای معانی متفاوتی است كه برداشت های مختلفی را در پی دارد و عدم توجه به این نكات می تواند موجبات سوءتعبیر را فراهم آورد و برای مردمان آن فرهنگ توهین آمیز تلقی شود. تجربه ارتباط غیركلامی در ایران آیا در جامعه یی چون ایران ، با فرهنگی بسیار كهن ، می توان انتظار داشت كه وسعت دریافت پیام به وسیله نشانه های غیركلامی بیش از آنچه باشد كه در تحقیقات . غربی ها دیده شده است ؟ علت اینكه در اینجا مساله فرهنگ بسیار كهن ایران را به عنوان یك استنباط درباره یك عامل موثر مطرح می كنیم ، محتوای اشعار فارسی است . شاید بتوان گفت كه صائب تبریزی یكی از قدیمی ترین كارشناسان ارتباطات غیركلامی در جهان باشد. مردی كه در نقطه یی از تاریخ ایران در جایی بیش از ۳۸۰ سال قبل و با میراثی در حدود یك صد و بیست هزار شعر ایستاده است : هزار نكته سربسته ، بی میانجی حرف زغنچه دهن تنگ یار می شنوم در حالی كه دهان یار صائب بسته است ، او هزار مضمون را در سكوت ، از لبان او می شنود. چون نای ، لب بسته سراپای زبانیم در ظاهر اگر نیست زبان در دهن ما نای به معنای یك نوع ساز موسیقی بادی كه انتهای آن بسته است . برگ خزان رسیده بود ترجمان باغ از رنگ چهره ، حال مرا می توان شنید صائب در اینجا نیز به جای فعل دیدن از فعل شنیدن استفاده كرده است . نامه سربسته را چون آب خواندن ، حق ماست كز سخن فهمان آن لب های خاموشیم ما هرچند نیست درد دل ما نوشتنی از اشك خود دو سطر به ایما نوشته ایم باور كه می كند كه از چشم سرمه دار آواز دور واش حیات می توان شنید هفتصدسال قبل سعدی چنین می گوید: رنگ رویم غم دل پیش كسان می گوید فاش كرد آنكه زبیگانه همی بنهفتم گر بگویم كه مرا بی تو پریشانی نیست رنگ رخساره خبر می دهد از سرش ضمیر مولوی نیز شعرهایی با محتوای ارتباط غیركلامی دارد: گرچه تفسیر زبان روشنگر است لیك عشق بی زبان روشن تر است رنگ رویم را نمی بینی چو زر؟ زاندرون ، خود می دهد رنگم خبر پس زبان محرمان خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است از دیگر شاعران نیز شواهدی در دست است : تو مو می بینی و من پیچش مو تو ابرو، من اشارت های ابرو و شاهدی از شاعری معاصر: نشود فاش كسی آنكه بیان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست گوش كن ، با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی كه زبان من و توست (هوشنگ ابتهاج ، ه.الف .سایه ) |