Maryam
متخصص بخش ادبیات
.
سيكوگناني معتقد است كه بررسي انتقادي زبان مهمترين راه کار براي مطالعه ماهيت فضاهاي مجازي است، به گفته او فضاي مجازي را صرفاً ميتوان به حسب ويژگيهاي زبانشناختي آن تعريف نمود.منظور از »زبان» چيست؟ چه عواملي بر ساختار، اشاعه و تفسير زبان در محيطهاي آنلاين تأثير ميگذارند؟ اين مقاله طيف معاني منسوب به واژه »زبان» را در ادبيات رايج مربوط به زبان فضاي مجازي بررسي ميكند و پژوهشهاي اخير مربوط به تنوع بافتهاي فرهنگي و اجتماعي، روابط، مهارتهاي زباني و هويتهايي را كه ممكن است در اينترنت و كاربرد زباني كامپيوتر مؤثر باشند را، نيز مورد بررسي قرار ميدهد.نظريات جديد ادبي و ارتباطشان با ارتباطات آنلاين ارائه ميشوند و البته با تأكيد بر اين مطلب كه اينترنت و فناوري هاي كامپيوتري همانند سيال عمل ميكنند و ابزارهاي فرهنگياي را ايجاد ميكنند كه افراد ميتوانند از آنها در راستاي برقراري ارتباط با يكديگر استفاده كنند.
زبان و ادبيات در اينترنت و ارتباطات كامپيوتري
مقدمه
در ميان مطالبي كه درخصوص قابلت اينترنت در راستای ارتباطات انساني منتشر ميشود، ويژگي مربوط به فناوريهاي ارتباطات اينترنتي همواره مورد غفلت قرار ميگيرد: و آن اينكه اينترنت و ارتباطات كامپيوتري، تا امروز، فضاهايي ارتباطي بودهاند كه از طريق زبان (و عمدتاً متن) ساخته شدهاند.بنابراين در فضاي مجازي، زبان نوشتاري واسطه رابطه انسان- كامپيوتر و همچنين انسان- انسان است.تسلط اينترنت و ارتباطات متني كامپيوتري به چه معناست؟
پيشينه
معاني چندگانه واژه «زبان»- هم آكادميك و هم محاورهاي- بيانگر پديدههاي چندگانه در چارچوبهاي تحليلي مختلف است، و هر پژوهش سادهاي را در خصوص ادبيات مربوط به زبان فضاي مجازي پيچيده ميكند.مقاله حاضر مطالب تجربي و عملي مربوط به ماهيت و معناي متن، زبان و ادبيات اينترنت و ارتباطات اينترنتي را بررسي ميكند، و رويكردهاي نظري مختلفي كه محققان در حال حاضر در اين خصوص اتخاذ ميكنند را نشان ميدهد.اين مقاله، خاصه بر پژوهشها و نظرياتي تأكيد دارد كه اينترنت را به مثابه سايت ارتباطات بينالمللي و بين فرهنگي- كه به اصطلاح دهكده جهاني نام دارد- در نظر گرفتهاند.مقاله حاضر اهميت پژوهش درخصوص زبان آنلاين مربوط به حوزه تعامل كامپيوتر ـ انسان را نيز مورد توجه قرار داده است.
ديدگاههاي مربوط به زبان فضاي مجازي
- زبان مجازي به مثابه متن ديجيتالي
به نظر ميرسد برخي نويسندگان با غلط جلوه دادن برداشت خود از ارتباطات اينترنتي به مثابه ارتباطی اساساً نوشتاري (ديدگاهي كه توسط برخي از پژوهشگران نظير مالون، كولت و بلمور(1) مورد بحث و بررسي قرار گرفته است)، بر ويژگيهاي متن ديجيتالي (و تأثير آن بر خوانندگان) به مثابه رويكردي جهت بررسي ارتباطات فضاي مجازي تأكيد كردهاند.يكي از حوزههاي خاص اينترنت فوق متن است كه ماهيت چندوجهي، طبقهبندي نشده، غيرزنجيرهاي و غير خطي (شامل تصاوير، صدا، سمبلها و متن)، و تضادي عيني با متنهاي چاپي سنتي دارد.فوق متن، پديده متني پسامدرن خوانده ميشود،(2) كه پراكندهگويي و پيچيدگي ارجاعات را ممكن و آسان ميكند.افزون بر اين، محققان معتقدند كه فوق متن به شدت ماهيت ادبيات را تغيير ميدهد و نويسنده را صرفاً «منبع» ميكند و شكل جديدي از مطالعه و انديشه پيوسته آزاد را پديد ميآورد.(3) كاپلان(4) يكي از اولين محققاني بود كه فوق متن را مورد بررسي قرارداد، وي تشريح كرد كه "چگونه فوق متن از طريق حوزه متني، چندين خط سير را در اختيار خوانندگان قرار ميدهد".[1].كاپلان ميگويد، "هر مسيري را كه خواننده در مواجه خود با متن انتخاب ميكند، در واقع، آن متن را توليد ميكند" و خاطرنشان ميكند كه برخي فوق متنها قابل چاپاند، در عين حال، بسياري از اشكال جديد [آن] صرفاً خاص فضاي مجازياند و قابل چاپ نيستند.از سوي ديگر، داگلاس(5) شيوههايي كه فوق متن را كه در قياس با متون نوشتاري كه به خوانندگان آزادي كمتري ميدهد را بررسي ميكند و هارپلد(6) از اين ديدگاه حمايت ميكند.او معتقد است كه متون ديجيتالي به لحاظ تجربي حساساند و اساساً غيرمنسجماند.(ص 129).تامن(7) به شدت از فوق متن انتقاد ميكند، به اعتقاد او، "فوق متن در بهترين وضعيت براي ذخيره و دسترسي به اطلاعات مختلف مناسب است و نه براي تحليل انتقادي و باثبات".
معاني فوق متن ويژه تعامل كامپيوتر-انسان كدامند؟ بروگا و باسناردو(8) معتقدند كه رسانههاي فوق متني ارتباطات چندوجهي را تقويت ميكنند، در عين حال، برخي طراحان (خاصه طراحان مبتدي) به اندازه كافي با اينگونه ارتباط آشنا نيستند چرا كه ادبياتشان ادبياتي شفاهي و متن محور است.به اعتقاد آنها، ايجاد فوق متن كارآمد، مستلزم رويكردهاي جديد و متفاوت به سازماندهي اطلاعات و طبقهبندي، بازشناسي چالشهاي صفحهخواني و هدايت مطالب و داشتن دركي از قواعد مربوط به بافتهاي الكترونيكي مختلف است(9) به نحوي كه از لحاظ الكترونيكي غني شده باشند تا انتظارات مختلف كاربران مبتدي را برآورده سازند.
- زبان مجازي به مثابه نظام نشانه شناختي
بخش قابل توجهي از مطالعات رايج مربوط به زبان آنلاين به نشانهشناسي اختصاص دارد: كاربران در طيفي از امكانات ارتباطات اينترنتي و كامپيوتري نظير: ايميل، بوردهاي مباحثه و فضاهاي »چت» همزمان ويژگيهاي تفضيلي و بعضاً ماشيني- نشانهها و سمبلها-نظامهاي زبانشناختي را بسط دادهاند.مقالات بسياري درخصوص شكلگيري قواعد مربوط به ارتباطات آنلاين يعني: ساختارها، گرامر و واژه نگاري نگاشته شده است.عمده ي اين مقالات، ارتباطات را در جايگاههاي مختلف و/يا با زبان نوشتاري يا گفتاري (كه تقريباً همواره انگليسي است) با يكديگر مقايسه ميكنند.آنها عموماً چنين نتيجه ميگيرند كه ارتباط آنلاين واسطهاي است بين گفتار و نوشتار، و برخي مطالعات كلت و بلمور(10) پا را از اين فراتر نهاده و بين ويژگيهاي متقارن (آنلاين) و ارتباطات همزمان ديجيتالي (آفلاين) تمايز ميگذارند.برخي مقالات به طور خاص به نظامهاي متني و گرافيكياي )نظير كاراكترهاي عادي( (11) ميپردازند كه كاربران به منظور اضافه كردن برخي ويژگيهاي متني فراموش شده به ارتباطات الكترونيكي از آنها در ارتباطات آنلاين استفاده ميكنند.(براي كسب ارجاعات مفصل به مسفادين(12) و ديگران 2004 رجوع كنيد).در اين ميان، باربولز،(13) فوق متن را به مثابه ويژگي كليدي متون ديجيتالي درنظر ميگيرد و برخي لينكهايي كه ميتوانند به عنوان ميان بر كاري بيش از وظيفه خود انجام دهند را تشريح ميكند: نشانههاي تفسيري براي خوانندگان، انتقال معاني مورد نظر نويسنده و راهنماي تنظيم ايدههاي جديد.
كرس و ون ليوون(14) معتقدند كه حركت به سمت چند منظوره بودن كه پيامد متون ديجيتالي است مستلزم نظريه جديدي در ارتباطات است كه صرفاً بر زبان مبتني نيست، بلكه نشانهشناسي و منابع چندگانه آن كه رسانههاي ديجيتالي در اختيار مينهند را نيز دربر دارد.اين منابع ويژگيهاي حائز اهميت ارتباطات آنلاين هستند.در عين حال، ما مراقب نتايج سادهانگارانه درخصوص مدلهاي ارتباطي كه نشانهها و سمبلها را به عنوان واسطههاي معنايي در ارتباطات اينترنتي و كامپيوتر در نظر ميگيرند هستيم، و همچنين مراقب تلاش بيش از حد در راستاي تعيين و مشخص نمودن مجموعه اي از سمبول ها و علائم »خاص فرهنگي» ويژه گروه هاي كاربران براساس مفاهيم اصلي فرهنگي نيز هستيم.(اين پديده و مشكلات مربوط به آن، در مسفادين(15) مفصل مورد بحث قرار گرفته است).
- ادبيات هاي جديد؟
در محيطي كه «متن» به نحو چشمگيري بر ارتباطات سايه افكنده است، مسلماً، «ادبيات» عامل مهمي در تعيين موفقيت تبادلات انسان- انسان و انسان- كامپيوتر است.اما چه نوع »ادبياتي» براي ارتباطات اينترنتي و كامپيوتري لازم است؟ در گذشته، محققان ادبيات را توانايي خواندن، نوشتن و برقراري ارتباط، معمولاً در محيطي متن محور، تعريف ميكردند.اما، در دهه گذشته، محققان حوزه مطالعات جديد ادبي(16) اين رويكرد را به چالش كشيدند و بر ادبياتي تأكيد كردند كه صبغه ي اجتماعي داشت و از الگوهاي ادبي فردي و شناخت محور گريزان بود.(17)بر اساس يك الگوي ادبي اجتماعي، زبان صرفاً بيانگر حقيقتي عيني نيست بلكه در عمل، عرضهكننده معنا در بافتی خاص است.براساس اين الگو، خواندن و نوشتن، راههايي هستند كه افراد از طريق آنها معنا را در بافت خاصي انتقال ميدهند.(18)
اكنون برخي نويسندگان با وارد كردن رويكردهاي مطالعات جديد ادبي به دنياي ارتباطات اينترنتي و كامپيوتري، با مفاهيم «عملياتي» ساده ادبيات الكترونيكي مواجهاند كه صرفاً بر تعامل با سيستمها، روشها، ابزارها و روشهاي زبانشناختي مربوط به تهيه يا تفسير متون ]ديجيتالي[ تأكيد دارند.(19) در عوض، آنها اهميت جوانب »انتقادي» و »فرهنگي» ادبيات مربوط به ارتباطات آنلاين را مورد بحث قرار ميدهند.(20) در اينگونه ارتباطات، جنبه »فرهنگي» بيانگر توانايي استفاده از مهارتهاي عملي در بافتهاي اجتماعي است و امكان مشاركت در گفتمانهاي اجتماعي را فراهم ميكند و جنبه »انتقادي» به سطح پيچيدهتري از ارتباط با گفتمانهاي الكترونيكي اشاره دارد:توانايي ارزيابي،انتقاد و بازسازي گفتمانها.چشماندازهاي نظري درخصوص"ادبيات ديداري"، "ادبيات ديجيتالي"، "ادبيات الكترونيكي" و "ادبيات كامپيوتري" به همت نويسندگاني همچون وارشور، استريت، جونز و ديگران، سيندر و ريچارد(21) افزايش يافتهاند. هولينگ(22) بحثهاي مربوط به اين حوزه را به طور مفصل بازبيني كرده است.نمونه ای از مقالات اخير نشان ميدهد كه اين بحثها به دو دسته مخالف تقسيم ميشوند:1 ـ آن دسته كه ادبيات الكترونيكي را تداوم همان ارتباطات انساني موجود ميدانند.2ـ آن دسته كه آنها را كاملاً »جديد» و پسامدرن ميانگارند.مجموعه اي از مقالههاي پژوهشي بر مهارتهاي جديد مورد نياز كاربران براي داشتن ارتباطات آنلاين موفق تأكيد كردهاند.به گفته تارستان(23) اين مهارتها "مركب از مهارتها و روشهاي فكري كاملاً نويني" هستند.(ص 75).گيبس(24) با بسط اين مطلب ميگويد "اشكال جديد ارتباط، در واقع اشكال جديد تفكر و ادراك را بوجود ميآورند".(ص23). كراماراي(25) از "ادبيات ديداري" در ارتباطات اينترنتي سخن ميگويد (ص 51)، در عين حال، عبدالله(26) بر تفاوتهاي سبكي و لحني بين گفتمان الكترونيكي و نثر علمي سنتي تأكيد ميكند.
از سوي ديگر، نويسندگاني نظير ريچارد(27) معتقدند كه الگوهاي غالب فوق رسانهاي ادبيات الكترونيكي به قدري محدود و متكي بر نظريات پسامدرني نمايش و الگوهاي پساساختارگرايانه هستند كه نگارش و گفتار را دو سيستم ارتباطي جدا از هم در نظر ميگيرند.باربولز(28) نيز آرايي را برميشمرد كه روشهاي خواندن مورد نياز (فوق متنها) به همراه سنتهاي ادبي كهن، گسستی پسامدرن را نشان ميدهند و اين مسأله را يادآوري ميكند كه بين اين پديده نوظهور و ديگر كنشهاي مربوط كه ما با آنها مأنوسيم نوعي تداوم وجود دارد (يعني اين پديده تداوم همان كنشهاي پيشين است).او در ادامه بر اهميت بافتها و روابط اجتماعياي كه خواندن در آنها اتفاق ميافتد تأكيد ميكند و با اين مسأله موافق است كه تفاوتهاي قابل توجه اين بافتها و روابط سبب تغيير در نحوه خواندن ميگردد.در عين حال، او اين تغيير را بيش از آنكه انقلاب بداند، تكامل درنظر ميگيرد.وارشور(29) با تأكيد بيشتر بر ارتباطات بين زبان، ادبيات و بافت فرهنگي- اجتماعي به عدم بهينگي و بهرهوري اين مدلهاي دوگانه ادبيات »جديد» در مقابل »قديم» اشاره ميكند و ميگويد"ريشههاي اصلي ادبيات، در برتري فرايندهايي نهفته است كه در جوامع، فرهنگها و بافتهاي خاص ارزش به شمار ميروند".(ص1).به همين دليل، او معتقد است حتي يك ادبيات الكترونيكي وجود نخواهد داشت درست همانگونه كه هيچ ادبيات چاپياي وجود ندارد، و در واقع، برخي مطالعات به تنوع فزاينده ادبيات نوين و مخلوط، اشاره دارند.به عنوان مثال كراني- فرانسيس(30) معتقد است كاربران به مجموعهاي از ادبياتها- قديمي و جديد- نياز دارند تا بتوانند ارتباط اينترنتي انتقادي داشته باشند.دادفيلد(30) اين مسأله را تأييد ميكند كه دانشجويان روز به روز در آنچه كه شليكو(32) به طور خاص به بررسي پيشزمينههاي ادبياتياي ميپردازند كه نوآموزان به منظور استفاده مؤثرتر از منابع درسي فوق متني به آنها نياز دارند.ويليامز و مرديس(33) در پژوهشي كوشيدند گسترش ادبيات الكترونيكي را در ميان كاربران جديد اينترنت درجهبندي كنند.
اين پژوهشها در مجموع، حاكي از تفكري است كه بر مبناي آن كاربران به مجموعهاي از مهارتها نياز دارند تا از ارتباط آنلاين مؤثرتري برخوردار باشند.اما قسمت ديگري از بحث بر مدعيات نظرياي متمركز است كه بر مبناي آنها فناوريهاي مختلف نيازمند ادبياتهاي مختلف است.از نگاه لي(34) و ديگران، اين ديدگاه بسيار جزمگرايانه است.ماري(35) نيز مدعيات مربوط به تحولات پارادايمي اجتماعي و فرهنگياي كه فناوري سبب پيدايش آنها بوده است را تشريح ميكند و ميگويد "فناوري شيوههاي ادبي و ارتباطي جديد را تحميل نميكند، بلكه صرفاً تغييرات فرهنگي و اجتماعي، نظير تغيير شيوههاي ادبي را تسهيل ميكند".
- بافتهاي فضاي مجازي، هويتها و گفتمانها
پژوهشهاي مربوط به رشتههاي ديگر شواهدي مبني بر تنوع عظيم بافتهاي فرهنگي و اجتماعي عرضه كردهاند.اين بافتها بر گفتمانهاي اينترنتي تأثير گذاشتهاند و آنها را بوجود مي آورند و از اين طريق ديدگاههاي نظرياي كه بر اهيمت بافتهاي اجتماعي و فرهنگي در ادبيات و ارتباطات تأكيد ميكنند را تأييد ميكنند.گالوين(36) به تشريح آنچه او آن را »گفتمان فرهنگ فناوري» مينامد ميپردازد، و ميكوشد تا آن را در بافتهاي سياسي و اجتماعي قرار دهد.گيبس(37) به بررسي طيفي از عوامل مؤثري كه محتوا، سبك اينترنتي و برآيندهاي اجتماعي پديده زبان مجازي را پديد آوردهاند، ميپردازد. مقاله آموزشي كينالي(38) درخصوص آيين معاشرت شبكه(39) را ميتوان نمونهاي از راههايي دانست كه در آن »قوانين» فرهنگ اينترنتي (مانند زبان و رفتار) هنجارمند شده و از طريق ارتباطات خاصي بروز مييابند. هانگ و وانگ(40) پديده عامل هاي پرخاشگري(40) را در ارتباطات آنلاين بررسي ميكنند و معتقدند كه اين رفتار سبب تقويت نرمهاي فرهنگ مجازي و نيز تقويت ارتباط نوشتاري ميگردد.كنراد(41) در دنياي آموزش آنلاين گزارشي درخصوص مجموعهاي از قواعد و هنجارهايي كه نوآموزان وضع ميكنند، ارائه ميدهد.به اعتقاد وي، اين »رفتارهاي زيباي» شكل گرفته در سايه ارتباطات متقابل به هارموني گروهي و جامعه كمك ميكند.جكوبسان(42) ساختار بافتها و پويايي ارتباطات بافتي و تعامل در فضاي مجازي را بررسي ميكند، در عين حال، گيبس و كرادو و دانكر(43) طيفي از سمبلهاي مورد استفاده در دنياي مجازي و ريشههاي فرهنگي آنها را مورد مطالعه قرار ميدهند.كلوت و بلمور(44) عناصري نظير اطلاعرساني، توصيف و تشريح را بررسي ميكنند.كچ و كندان(45) نيز به بررسي چارچوب كلي تصميمگيري و كاركردهاي متقابل نظير فوق زبان(46) و بازگويي ميپردازند و كريستال(47) نيز نسل جديدي از ارتباطات اينترنتي را مورد مطالعه قرار ميدهد.
زبان اينترنت نيز از طريق روابط و هويتهاي كاربران شكل ميگيرد.به عنوا مثال، گزارش ويسكونسكي(48) به نحوه تأثيرگذاري عوامل فرهنگياي نظير (پايگاه،موقعيت،طبقه) در "بسترسازي و تعيين قوانين مربوط" به ارتباطات اينترنتي پرداخته است، (ص 100) و پائوليلو(49) رابطهاي بسيار ساختارمند را بين متغيرهاي زبانشناختي و پايگاههاي اجتماعي كاربران در چت، توصيف ميكند.ساير مقالات نيز به تحليل موضوعات مهمي نظير تأثيرات مديريت، جنس و عوامل اجتماعي بر ارتباطات خصمانه درون اتاقهاي چت پرداختهاند(50) يا ساختار پيامهاي الكترونيكي زنانه-مردانه كه در فهرست ايميل هاي آكادميك آمدهاند را تشريح ميكنند.(51)
دي اوليويرا»(52) بيحرمتيهاي مؤدبانه» را در يك فهرست بحث زبان پرتغالي ارزيابي ميكند و نتيجه ميگيرد كه در اين بافت، مخاطبان مرد بر نقشهاي جنسيتي سنتي خود به مثابه "احكام مبادي ادب" خود تأكيد ميكنند.در مقابل، هرينگ و پانيامتيكول(53) از بررسي جنس و گردش تخصيصي در اتاق چت تايلندي نتيجه گرفتند كه زنان تايلندي در اين بافت نسبتاً قدرتمند شدهاند.ليو (54) جوانب عاطفي اجتماعي و وظيفهشناختي ارتباطات كامپيوتري را مدنظر قرار ميدهد، حال آنكه برگزيدههاي سال 1994 دری(55) شامل مقالاتي ميشود كه ارتباطات خرده فرهنگهاي مختلف فضاي مجازي و ماهيت و كاركرد فضاي مجازي را بررسي كردهاند.آخرين گروهي كه به پژوهش درخصوص زبان فضاي مجازي پرداختهاند، برآيندهاي چيرگي زبان انگليسي را بر فضاي مجازي و فرهنگ مجازي بررسي كردهاند.پس روز به روز آشكارتر ميشود كه بافتهاي ارتباطي و ساختارهاي فرهنگي- اجتماعي آنلاين و ارتباطات شبكهاي، فراوان و متنوعاند و نميتوان آنها را به آساني طبقهبندي نمود.
- گرايشهاي (روندهاي) آينده
مبادا تصور كنيم كه گستره ي فعلي ارتباطات اينترنتي و كامپيوتري متني- خواه ايميل و خواه فوق متن- ايستا است، لازم است به خاطر داشته باشيم كه فناوريهايي كه مفاهيم مربوط به زبان ادبيات آنلاين را به چالش ميكشند قريبالوقوعاند.تاكنون، خوانندگان مطالب اينترنتي مجال ايجاد يا توصيف متن آنلاين را نداشتهاند.در عين حال، تعداد محدودي از نويسندگان يا توليدكنندگان، تمام مطالب را كنترل ميكردهاند.اشكال جديد فوق متن نظير آنهايي كه ويكيس(56) (يك وب سايت يا يك مجموعه اسناد فوق متني ديگري كه به كاربر امكان اضافه كردن مطلب و نيز ويرايش آن توسط كاربر ديگر را ميدهد) قول عرضه شان را داده است، تمايزات آشكار بين نويسنده و خواننده، توليدكننده و مصرفكننده متن يا مطلب آنلاين را كمرنگ ميكند.(57) پيشتر دريافتيم كه خواندن كه با توليد معنا در ارتباط است و فناوريهاي جديدي كه دسترسي را آسان ميكنند به چندين خواننده و نويسنده امكان ميدهد تا تحليلها و تفاسير خود را از متن به طور مستقيم ثبت كنند و در فرايندي تفسيري پوياي معناساز شركت كنند.به گفته براگا و باسناردو(58) اين پيشرفت ها كه چالش جديدي را پيش روي كاربران قرارداده مهمتر و عميق تر از كنترل متون غير خطي است.خوانندگان روز به روز با متوني مواجه ميشوند كه توسط چند مؤلف نوشته شده و در شرايطي قرار گرفته كه دائماً در حال تغيير است، شرايطي كه عقايد فعلي ما را درخصوص نحوه توليد، ارزيابي و اشاعه علم به نحو بنياديني تغيير ميدهد.
نتيجهگيري
افراد به هنگام ساخت و تبادل معنا با يكديگر طيفي از عوامل ادبي و زباني را در ايجاد متون و ارتباطات چندجانبه به خدمت ميگيرند.اين فرايند خود تحت تأثير بافتهاي اجتماعي و فرهنگي و هويت افراد قرار ميگيرد.در ارتباطات اينترنتي و كامپيوتري، زبان، ادبيات و فناوري،همه را به گفته ويگوتسكي(59) ميتوان »ابزارهاي فرهنگي» ناميد كه افراد از آنها به منظور تأثير بر معنا و (نه الزاماً تعيين آن) استفاده ميكنند.اين مسأله بيانگر آن است كه هيچ رويكرد نظري معناداري به فهم زبان در اينترنت نبايد، فناوري را به ادبيات يا بالعكس ترجيح دهد، بلكه بايد هر دو را مكمل يكديگر بداند.لي(60) ضمن توجه به اين مطلب معتقد است كه نظريه فعاليت، نظريه شبكه عامل ومفهوم اجتماعات عملكردي ميتوانند چشماندازهاي مفيدي براي بررسي ادبيات ونحوه تأثير آن بر ارتباطات اينترنتي و كامپيوتري باشند.لي با ذكر نمونههايي از رويكردهاي جديدي كه اهميت آموزش، عامليت و اقتباس كاربر را نشان ميدهند، راسل(61) نظريه فعاليت را- كه بر انتقال دوباره معنا يا شيوههاي اقتباس ابزارهاي جديد توسط افراد به منظور برقراري ارتباط با ديگران تأكيد دارد- به مثابه چارچوبي كه امكان پژوهش و درك جديدي از استفاده انسانها از كامپيوتر به عنوان ابزارهاي فرهنگي جديد تعامل بين افراد را فراهم ميكند را مورد تأكيد قرار ميدهند و آن را برجسته ميكنند.
نويسنده: لي پي مسفادين
مترجم: كامبيز پارتازيان
منبع: باشگاه انديشه