• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

زمان یادگیری زبان دوم ( مانند زبان انگلیسی )

وضعیت
موضوع بسته شده است.

BLaDe

متخصص بخش زبان
18112.jpg


آنچه می‌خوانیم بررسی عوامل تأثیرگذار بر فراگیری زبان دوم در گروه‌های سنی پیش دبستانی و دبستان، جوانان و نوجوانان است.

عده ای از پژوهشگران، شاخص <<سن>> را یكی از عوامل مهم در پذیرش و به خاطر سپردن آموخته‌ها می‌دانند و معتقدند هر چه سن كمتر باشد، فراگیری او نیز بیشتر است و این شاخص به ویژه در آموزش‌هایی چون فراگیری زبان دوم و فعالیت‌های هنری تأثیر بیشتری دارد.
اما گروهی نیز بر این باورند كه علاوه بر شاخص سن، عوامل دیگری نیز در تسریع یا كند شدن روند آموزش- فراگیری مؤثر است و فراگیری زبان دوم و فعالیت‌هایی از این دست، تنها وابسته به سن نبوده و عوامل دیگری نیز در روند فراگیری دخیل هستند.
آنچه می‌خوانیم بررسی عوامل تأثیرگذار بر فراگیری زبان دوم در گروه‌های سنی پیش دبستانی و دبستان، جوانان و نوجوانان است.
نخستین گام در راه آموزش برای یافتن برنامه ای صحیح و آموزش بر مبنای آن لازم است تا پیش از هر اقدامی به سه پرسش مهم پاسخ داد

در حقیقت نخستین قدم، پاسخ به پرسش‌هایی است كه می‌تواند خط مشی درست آموزش زبان دوم را مشخص كرده و فرآیند آموزش- فراگیری را در مسیری درست هدایت كند:

۱- آغاز آموزش زبان دوم چه سنی است؟
۲- چه روش تدریسی برای آموزش انتخاب شود؟
۳- استعداد و توانایی لازم برای فراگیری زبان دوم چقدر است؟ از منظری دیگر چه میزان استعداد توانایی برای فراگیری زبان دوم كافی و لازم است؟


آیا آموزش زبان دوم باید از سن بسیار پایین آغاز شود؟

این نظریه كه كودكان به سرعت زبانی را كه اطرافیان به آن زبان صحبت می‌كنند، فرا می‌گیرند به اثبات رسیده است و به همین ترتیب زبان دوم را نیز سریع تر از بزرگسالان می‌آموزند، اما آیا آموزش زبان دوم الزاماً باید از سن بسیار پایین آغاز شود؟
مقایسه كودكان و دانش آموزان نشان می‌دهد توانایی كودكان در صحبت كردن، بیش از توانایی آنها در تلفظ صحیح كلمات- توجه كنیم كه گاه كودكان در تكلم به زبان مادری خویش نیز لغاتی را اشتباه تلفظ می‌كنند- استفاده درست از دستور زبان (گرامر) و به خاطر سپردن لغات است و این نشان می‌دهد كه فرآیند فراگیری زبان دوم در كودكان به سرعت آغاز می‌شود؛ اما با این همه نمی توان به طور قطع درباره فواید و اثرات آغاز آموزش زودهنگام زبان دوم نظری قطعی صادر كرد.
بسیاری از پژوهشگران آغاز آموزش زبان دوم را پیش از شروع مدرسه و بسیاری از دوره ابتدایی می‌دانند، چرا كه معتقدند جدا از سن، عوامل دیگری نیز در آموزش زبان دوم دخیل است. در حقیقت پاسخ قطعی به این پرسش كه <<بهترین سن شروع آموزش زبان دوم چه زمانی است؟>> منوط به آن است كه بدانیم هدف از آموزش زبان دوم چیست؟ به این معنی كه اگر هدف تنها اثبات قدرت فراگیری بالای كودكان نسبت به رده‌های سنی دیگر باشد، می‌توان سرعت فراگیری در دوره كودكی را با این روش به اثبات رساند، اما اگر هدف، بررسی میزان فراگیری واقعی كودكان باشد، بی شك باید نكات دیگری را نیز در نحوه فراگیری و میزان فراگیری آنها مؤثر دانست.
نتایج حاصل از پژوهش‌ها نشان می‌دهد هر چند الزامی به آغاز آموزش زبان دوم پیش از سن ۶ سالگی (آغاز مدرسه) نیست، اما كودكان در این دوره بیش از هر زمان دیگری فراگیری داشته و دروس آموزش داده شده را به سرعت به ذهن می‌سپارند.
بنابراین اگر معتقد باشیم كه آموزش زبان دوم از قانون <<شروع زود هنگام برابر با موفقیت حتمی>> پیروی می‌كند، باید به این نكات نیز توجه داشته باشیم:
- كودكان فراگیری زبان را با دریافت و به خاطر سپردن كلمات كه عموماً نیز برایشان نامفهوم و دشوار است، آغاز می‌كنند، بنابراین برای تسریع روند فراگیری برنامه منظم آموزشی و روش تدریس مناسب الزامی است تا ابهامات آنها برطرف شود. تدریس آسان و صحیح زبان نه تنها روند فراگیری كودكان را تسریع می‌بخشد، بلكه می‌تواند اشتیاق آنها را نیز برای فراگیری افزایش دهد. این نكته برای آموزش زبان به جوانان و نوجوانان نیز باید مدنظر قرار بگیرد.
- تاثیر سن روی آموزش و در نهایت مهارت و تسلط فرد در فراگیری صددرصد نیست. از نگاهی دیگر آموزش زبان به بعضی از كودكان تنها در حد فراگیری تلفظ صحیح كلمات یا لهجه خوب و فراگیری دستور زبان خلاصه می‌شود، اما در عده ای دیگر از بزرگسالان آموزش زبان به حدی كامل است كه آن را می‌توان در حد تسلط به زبان مادری دانست، بنابراین صرف نظر از سن، عوامل دیگری نیز در آموزش زبان دوم دخیل است.
- تفاوت فراگیری زبان دوم در كودكان و بزرگسالان به علایق این دو گروه بازمی گردد. در كودكان علاقه به فراگیری <<لهجه>> بیش از فراگیری لغات و دستور زبان (گرامر) است و به همین دلیل كودكان سریع تر از بزرگسالان از جهت <<لهجه>> پیشرفت كرده و می‌توانند مانند افراد بومی با لهجه زبان مورد نظر تكلم كنند، اما روند فراگیری لغات و دستور زبان در بزرگسالان سریع تر از كودكان است.
اگر <<مهارت>> در فراگیری هدف باشد، آموزش زبان دوم به كودكان، آموزشی وابسته به <<سن>> است و لازم است تا با استفاده از مربیان مجرب، آموزش زبان دوم انجام شود.

از این رو برنامه‌های آموزشی باید با پیروی از این الگوها اجرا شود:

- تكمیل آموزش زبان دوم با ادغام آموزش‌های پیشرفته و انتخاب بهترین شیوه آموزشی
- فرصت دادن به فراگیران برای درگیر شدن با مطالب آموزش داده شده از طریق مطالعه شخصی و تبادل نظر با همكلاسان و آموزگار
- ارتباط زبان آموزان با افرادی كه زبان آموزش داده شده، زبان مادری آنهاست تا به این ترتیب آموزش زبان دوم تكمیل شود
- و تمركز روی آموزش واقعی و آموزش دقیق مهارت‌ها و نیازهای آموزشی كودكان به دور از حذف آموزش‌های صحیح و دقیق به بهانه آسان كردن آموزش و فراگیری زبان دوم.

یكی از نكات مورد بحث و اختلاف، نگرانی والدین و آموزگاران از آموزش زبان دوم است؛ به این معنی كه معتقدند توجه بیش از حد به فراگیری زبان دوم، عاملی جهت به تعویق افتادن آموزش‌های دیگر، حتی زبان مادری است.
اما مطالعات نشان می‌دهد آموزش زبان دوم نه تنها باعث به تعویق افتادن فراگیری سایر درس‌ها نمی شود، بلكه دانش آموزانی كه زبان دوم را فرا می‌گیرند در درس ریاضی و درس‌های شفاهی نسبت به همسالان خود سرآمد هستند و مهارت آنها در حل مسائل ریاضی و به خاطر سپردن درس‌های حفظی بیش از كودكانی است كه به اصطلاح <<یك زبانه>> بوده و غیر از زبان مادری، زبان دیگری را فرانگرفته اند. از سوی دیگر قدرت تجزیه و تحلیل و توان شناخت و تشخیص كودكان دوزبانه، بالاتر از كودكان یك زبانه گزارش شده است.
با این همه نباید چشم بر نواقص برنامه‌های مختلف و شیوه‌های مختلف آموزشی زبان دوم به ویژه برنامه‌هایی كه از آنها به عنوان <<روش‌های برتر آموزش>> یاد می‌شود، بست، چرا كه مطالعات نشان می‌دهد تعدادی از برنامه‌های اجرا شده در <<كانادا>> برای آموزش زبان فرانسه به عنوان زبان دوم به كودكان انگلیسی زبان و یا آموزش زبان انگلیسی به كودكانی كه زبان مادری آنها غیر از زبان انگلیسی است، با شكست مواجه شده است.
بنابراین دقت در انتخاب برنامه و شیوه آموزشی یكی از نكات بسیار مهم، جدا از در نظر گرفتن سن زبان آموز است.

آموزش زبان دوم به پایه پیش دبستانی و دبستانی
<<جذابیت>> و ایجاد <<اشتیاق>> در دانش آموز و به طور كلی <<فراگیران>> اگر تنها راه مطمئن برای آموزش نباشد، اما بی تردید یكی از موثرترین شیوه‌های آموزشی است.

برای دانش آموزان بالاتر از پایه پیش دبستانی و دبستانی یا به عبارتی نوجوانان و جوانان، آموزش مؤثر عبارت است از:
- آموزش مستقیم زبان موردنظر
- آموزش منظم و برنامه ریزی شده قوانین و دستور زبان (گرامر)
- آموزش مكالمه زبان با صحبت كردن به زبان آموزشی در تمام طول مدت كلاس درس.

در واقع هدف از آموزش باید بر پایه فهماندن و فهمیدن دقیق مفاهیم درسی، به جای بیان كلیشه ای ساختارهای دستوری یا مكالمه ای زبان موردنظر استوار باشد.
تعادل در آموزش یكی از مهمترین نكات آموزشی است، چرا كه تمركز و تاكید بیش از حد روی مفاهیم درسی باعث از بین رفتن قدرت خلاقیت و نامتعادل شدن آموزش مفاهیم ساختاری می‌شود. از طرفی تمركز بیش از حد روی مورد ذكر شده باعث افت مهارت مكالمه شده و تمركز بیش از حد روی موارد ذكر شده، آموزش لغت را ناكام می‌كند.
از این رو لازم است آموزش به صورت هماهنگ و متعادل انجام شود، چرا كه تمركز روی هر بخش - مكالمه، دستور زبان یا آموزش لغت- باعث بی حوصلگی دانش آموز و افت شدید او می‌شود.
در یك برنامه آموزشی صحیح، اندكی تمركز روی اصول دستور زبان ساختارهای دستوری- مكالمه ای زبان موردنظر می‌تواند استعدادهای دانش آموز را شكوفا كرده و روند فراگیری او را تسریع بخشد؛ توجه كنیم تنها اندكی تمركز به دور از مكث و تمركز بیش از حد توصیه می‌شود.
پژوهشگران معتقدند برای آموزش بهتر زبان مورد نظر می‌توان از بازی با كلمات، جمله سازی، توجه به آوا و آهنگ كلمات و هر شیوه مناسبی كه می‌تواند اشتیاق زبان آموز را به فراگیری زبان بیشتر كند، استفاده كرد.
پژوهش‌های تكمیلی نشان می‌دهد برقراری تعادل بین ساختارهای پایه ای زبان مورد نظر و مفاهیم كلیدی می‌تواند بهترین شیوه جهت آموزش بهتر زبان دوم باشد و این نكته را نیز به خاطر بسپاریم كه تمركز بیش از حد روی هر یك از بخش‌های مكالمه، لغت و دستور زبان، افت شدید دانش آموزان را به دنبال دارد.

همه افراد می‌توانند زبان دوم را به خوبی فرابگیرند

نخستین شاخص جهت شناسایی توان فراگیری زبان دوم در افراد مختلف، استعداد هر فرد در فراگیری زبان دوم است. در میان جوانان و نوجوانان، <<استعداد>> همراه با <<اشتیاق و انگیزه>> دو شاخص مهم جهت فراگیری زبان دوم است.
<<استعداد>> دانش آموز برای فراگیری زبان دوم به راحتی و با استفاده از آزمون‌های ویژه قابل تشخیص است و نكته جالب این كه براساس پژوهش‌های انجام شده، پس از شاخص <<سن>> ، <<استعداد فرد>> دومین عامل مهم جهت فراگیری زبان دوم است.
به عقیده پژوهشگران مفهوم <<استعداد>> در فراگیری زبان دوم، تركیبی از چند شاخص شامل، حساسیت در تشخیص اصوات كه عامل مهمی جهت تلفظ صحیح كلمات است، حساسیت به شناخت و فراگیری ساختارهای زبان كه عاملی جهت فراگیری دستور زبان است و حافظه قوی برای فراگیری سریع آموزه‌ها به ویژه لغات جدید و كاربرد به جا و مجدد آن است كه مجموع این شاخص‌ها <<استعداد>> فرد برای فراگیری زبان دوم را نشان می‌دهد.
علاوه بر شاخص‌های ذكر شده - استعداد و اشتیاق- سه شاخص سن، قرار گرفتن در محیطی كه به زبان موردنظر صحبت می‌كنند و شناخت و شناسایی تفاوت‌های زبانی - لهجه متفاوت افراد با یكدیگر و تشخیص لهجه صحیح- عوامل مهم جهت فراگیری زبان دوم است.
در نهایت، استعداد - كه تعاریف متعددی برای آن ارائه می‌شود- مهمترین شاخص جهت فراگیری زبان دوم به ویژه در میان جوانان و نوجوانان است ، چرا كه كودكان اغلب به دلیل كنجكاوی، بكر بودن و محدود بودن آموخته‌هایشان - در صورتی كه تحت تعلیم صحیح قرار بگیرند- سریع تر از جوانان و نوجوانان زبان دوم را می‌آموزند و به همین دلیل بسیاری از پژوهشگران معتقدند سن كم كودكان خود عاملی تأثیرگذار برای آموزش بوده و نوعی استعداد موسوم به <<استعداد ناشی از پایین بودن سن>> را در آنها ایجاد می‌كند كه این استعداد متفاوت از استعداد جوانان و نوجوانان در فراگیری زبان دوم است.
سفر به كشورهای دیگر، قرار گرفتن در شرایط خاص مانند فراگیری زبان، دستیابی به هدفی خاص چون مطالعه كتاب، استفاده از اینترنت، تماشای فیلم یا كارتون مورد علاقه و... برقراری ارتباط با ملت‌های دیگر و... از مهمترین علل ایجاد علاقه و اشتیاق در جوانان و نوجوانان برای فراگیری زبان دوم است.

جمع بندی

انتخاب زبان دوم و تصمیم برای فراگیری زبان دوم به عوامل متعددی به این شرح بستگی دارد:
- سن شخص
- استعداد، انگیزه و اشتیاق او برای فراگیری
- زمان مناسب برای آموزش
- تفاوت بین توان فراگیری افراد- به ویژه تفاوت در فراگیری یك فرد بومی و غیربومی
- شیوه و برنامه آموزشی


در كودكان، شروع آموزش از سن كم می‌تواند باعث افزایش تسلط به زبان دوم- بدون تمركز بیش از حد برای درك و آموزش مفاهیم دشوار- شود كه البته ایجاد جذابیت برای آموزش یكی از نیازهای اصلی آموزش در این رده سنی است. انتخاب برنامه‌های آموزشی منظم، اما با ساعت‌های كم و محدود در طول هفته و تكمیل آموزش‌ها با استفاده از كتاب، فیلم، مجله، مسابقه‌ها و... بهترین شیوه آموزشی به كودكان است.
در جوانان و نوجوانان، علاوه بر توجه به نكات ذكر شده لازم است تا آموزش‌ها طبق برنامه ای منظم و تركیبی از تكرار و تمرین و برقراری ارتباط كلامی یا نوشتاری با افرادی كه زبان آموزش داده شده زبان مادری آنهاست، انجام شود.

فراموش نكنیم، آموزش مستقیم شامل پایه ای دستور زبان، فراگیری و به خاطر سپردن لغات جدید و آواشناسی زبان و حفظ تعادل در آموزش همه این نكات است و آموزش باید بر پایه آموزش متعادل مفاهیم و تكمیل آموزش‌ها با استفاده از تجهیزات كمك آموزشی چون فیلم، كتاب و... استوار باشد.
 
آخرین ویرایش:

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی
بهترین سن یادگیری زبان دوم...

بهترین سن یادگیری زبان دوم ۲۰ ماهگی تا سه سالگی است
آموزش - مهر نوشت:

دانشمندان آمریکایی در بررسیهای خود نشان دادند که انعطاف پذیری مغز کودکان دو زبانه بیشتر از انعطاف پذیری مغز کودکان تک زبانه است .

تاکنون تحقیقات بسیاری درمورد انعطاف پذیری مغز کودکان دو زبانه انجام شده است. به طوریکه در سال 2009 پژوهشگران فرانسوی دانشگاه "پاریس دسکارته" دریافتند که کودکان در 20 ماهگی شروع به توسعه فرایندهای شناختی مفید برای یادگیری زبان می کنند و به نظر می رسد که بیشترین آمادگی را برای آموختن یک زبان خارجی به دست می آورند، حتی اگر در این سن شناخت عمیقی از زبان مادری خود نداشته باشند.

این محققان به منظور دستیابی به این نتایج برای گروهی از کودکان فرانسوی یادگیری مختصر زبان انگلیسی را تجویز کردند. نتایج این تحقیقات نشان داد که کودکان بالای 20 ماه توانستند به همان روشی که فرانسوی را حرف می زدند به انگلیسی نیز مسلط شوند.

همچنین نتایج مطالعات دیگری که در سال 2009 توسط گروهی از دانشمندان عصب زبانشناسی مدرسه عالی بین المللی مطالعات پیشرفته در تریسته ایتالیا به سرپرستی "ژاک ملر" انجام و نتایج آن در مجله ساینس منتشر شد نشان داد که مغز کودکان دو زبانه فعالتر از کودکان عادی بوده و در نتیجه پدیده دوزبانه بودن یک امتیاز شناختی برای این کودکان محسوب می شود.

به گفته این محققان، بزرگ شدن در یک خانواده دو زبانه موجب می شود که نه تنها فرایندهای بنیادی کلامی در کودک افزایش یابد بلکه سبب می شود دقت کودک نسبت به مسائل مختلف نیز افزایش یابد.

درحقیقت، قبل از حرف زدن، کودک دو زبانه از لحظه تولد برای تشخیص و تمایز زبان مادری از زبان پدری خود آماده می شود و بنابراین نسبت به یک کودک تک زبانه سازگاریها و انعطاف پذیری زبانی بیشتری دارد اما این بدان معنی نیست که بچه های دو زبانه باهوشترند بلکه مغز آنها کارآزموده تر از مغز بچه های تک زبانه است.در واقع کودکی که قبل از رسیدن به بلوغ دو زبان را یاد می گیرد، همیشه راحت تر می تواند یک زبان دیگر را هم بیاموزد. در حقیقت مغز کودکان بسیار انعطاف پذیر است."

اکنون در تائید این مطلعات گذشته، گروهی از دانشمندان موسسه یادگیری و علوم مغز دانشگاه واشنگتن در بررسیهای جدیدی با تاکید بر اینکه کودکان توانایی ویژه در یادگیری زبان دوم دارند اما این توانایی از سن کمتر از یکسالگی آغاز می شود بار دیگر نشان دادند که انعطاف پذیری مغز کودکان دو زبانه بسیار بالاتر از انعطاف پذیری مغز کودکان تک زبانه است.

"پاتریسیا کوهل"، سرپرست این تیم که نتایج خود را در "ژورنال فونتیکس" منتشر کرده اند در این خصوص توضیح داد: "مغز افراد دو زبانه بسیار شگفت انگیز است چراکه بازتابی از تواناییهای انسان از یک ذهن انعطاف پذیر را نشان می دهد. کودک دوزبانه یاد می گیرد که اجسام و حوادث دنیا دو اسم دارند و می تواند به روشی انعطاف پذیر میان این دو برچسب در حرکت باشد که این برای مغز یک تمرین مناسب به شمار می رود."

بررسیهای پیشین تیم "کوهل" نشان می داد که کودکان تک زبانه بین 8 تا 10 ماهگی بیشترین توانایی را در تشخیص و تمایز آواهای زبان مادری خود به دست می آورند درحالی که در این سن، توانایی تمایز آواهای زبان خارجی در این کودکان تک زبانه کاهش می یابد.

برای مثال، در این دوره زمانی، کودکان انگلیسی زبان بیشترین توانایی را در تمایز میان دو آوای r و l به دست می آورند. درحالی که کودکان ژاپنی که می خواهند زبان انگلیسی بیاموزند این توانایی را از دست می دهند چراکه در زبان ژاپنی این آواها تمایز معنایی ندارند.

نتایج این بررسیهای جدید حداکثر انعطاف پذیری را در مغز کودکان دو زبانه حتی در دوره زمانی 10 تا 12 ماهگی نشان داد که به اعتقاد این دانشمندان علت این مسئله تنوع و گوناگونی بیشتر آواها در محیط خانوادگی است.

"ژوبین ابوطالبی" در تفسیر این تحقیق دانشمندان آمریکایی توضیح داد: "این حقیقت دارد که کودکان تا سن سه سالگی بدون هیچ مشکلی می توانند هر دو زبان را به طور کامل یاد بگیرند و به طور ثابت از یک زبان به زبان دوم جابجا شوند و به یک اندازه از هر دو استفاده کنند."

عصب زبانشناس ایرانی دانشگاه سن رافائله میلان افزود: "در این رابطه دو تحقیق دیگر نیز از ژاک ملر در مجله علمی ساینس منتشر شده است که نشان می دهند کودکان یکساله درصورتیکه دو زبانه باشند در بعضی از عملکردهای شناختی در سطحی بالاتر از کودکان تک زبانه همسن خود قرار دارند."


 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی
آیا آموزش زبان دوم ( مانند زبان انگلیسی ) باید از سن بسیار پایین آغاز شود؟

زمان يادگيري زبان دوم
33123215127116101220148198190123109576654.jpg


امروزه با پيشرفت روزافزون روابط بين الملل و ايجاد دهکده پهناور جهاني، نياز به يادگيري زبان دوم (مثلاً زبان انگليسي) براي برقراري ارتباط بيش از پيش احساس مي شود. دانستن بيش از يک زبان به معني دسترسي گسترده به انسان ها و منابع است. افرادي که بيشتر از يک زبان را صحبت مي کنند و مي خوانند، توانايي ارتباط با انسان هاي بيشتري را دارند، با فرهنگ هاي بيشتري آشنا مي شوند و بيشتر ياد مي گيرند. آشنا کردن دانش آموزان با زبان دوم و فرهنگ هاي ديگر، شناخت عميقي تري از تجربيات بشري و شانس شغلي بهتري را در اختيارشان قرار مي دهد. دانستن زبان دوم با موفقيت هاي دانشگاهي همراه است. پژوهش هاي انجام شده نشان مي دهد دانش آموزاني که در برنامه هاي سخت گيرانه مدرسه شامل 3 سال يادگيري زبان انگليسي شرکت داشتند بيشتر به کسب درجات بالا در دانشگاه و کمتر به ترک تحصيل تمايل داشتند.برخي از تحقيقات بيان مي دارند دانش آموزاني که ساختار زبان دوم را فرا مي گيرند نسبت به ديگران خلاق تر بوده و توانايي بيشتري براي حل مشکلات خود دارند.

چه زماني بايد يادگيري زبان دوم را شروع کرد؟يادگيري زبان در هر سني سودمند است. مطالعات نشان مي دهد که مغز انسان براي رشد زباني در طي سال هاي تولد و پيش از نوجواني بسيار آزاد است و کودکاني که زباني را قبل از آغاز نوجواني ياد مي گيرند، به احتمال زياد تلفظ شان در سطحي بالاتر قرار مي گيرد است. بيشتر متخصصان بر اين باورند زماني که يک کودک در سال هاي ابتدايي زندگي با زبان دوم آشنا مي شود، شانس او براي مهارت بيشتر در زبان مقصد بيشتر خواهد شد. اين يک واقعيت است که هر چه زودتر بهتر؛ به توصيه متخصصان سودمندترين زمان براي يادگيري زبان دوم بين 4 تا 13 سالگي است. اگرچه کودکاني که در فاصله دوران اوليه کودکي تا دوران اوليه نوجواني (13- 4 سالگي) آموزش مي بينند از کودکاني که از سن زودتري آموزش مي بينند در يادگيري اغلب سريع تر پيشرفت مي کنند. البته به اين معني نيست که زبان خارجي را نمي توان در سنين بالا ياد گرفت. بدون توجه به سن کودک، تجربه و محيط و اينکه زبان چطور آموزش و تمرين داده مي شود در فراگيري زبان نقش بسيار مهمي را ايفاء مي کند.
249592521241364225112413313188522521926720.jpg

بنابراين دانش آموزاني که زبان دوم را در سنين پايين تر ياد مي گيرند نسبت به ديگران تلفظ و مهارت بهتري در زبان دوم دارند و از لحاظ اجتماعي توانايي بيشتري براي پاسخگويي به مشکلات را دارند. اختصاص سال هاي بيشتري به يادگيري يک زبان، شانس بيشتري براي استفاده از آن در موقعيت هاي مختلف و کسب مهارت بيشتر را به همراه دارد. زماني که کودکان زبان دوم را ياد مي گيرند، مهارت هايي را پرورش مي دهند که به آنها شانس ساختن آينده بهتري را مي دهد. آنها براي هميشه توانايي ارتباط با ديگران را در شرايط گوناگون بدست مي آورند، به علاوه بدون توجه به سطح مهارت، يادگيري زبان دوم و يادگيري فرهنگ کشورهاي مختلف معمولا ديد کودک به زندگي را باز مي کند و همچنين شانس حرفه اي او را افزايش مي دهد.براي معلم يک يادگيرنده کوچک وظيفه بسيار مهم ايجاد انگيزه و علاقه در زبان جديد است تا بتوانند زبان جديد را ياد بگيرند و استفاده کنند.


چه چيز کودک را از يادگيري باز مي دارد؟هر چه سن کودک کمتر باشد علاقه او به يادگيري زبان خارجي کمتر است. کودک ممکن است نفهمد که يادگيري زبان خارجي به چه درد مي خورد و چرا آنها بايد آن را ياد بگيرند. براي بسياري از کودکان، دليل اصلي آنها براي علاقه به انگليسي در سنين پايين به خاطر فعاليت ها، داستان ها و آهنگ هاي موجود در طي يادگيري است، اين معلمان و والدين هستند که تصميم مي گيرند يک کودک بايد زبان انگليسي را ياد بگيرد. در مقابل جوانان دلايل بسيار روشني براي يادگيري انگليسي دارند، براي استفاده از اينترنت، براي حرفه شان، گوش دادن به موسيقي و... . پس براي معلم يک يادگيرنده کوچک وظيفه بسيار مهم ايجاد انگيزه و علاقه در زبان جديد است تا بتوانند زبان جديد را ياد بگيرند و استفاده کنند. انتخاب يک معلم مناسب نقش مهمي در يادگيري کودک شما دارد. چرا که اولين ديدار يا اولين جلسه شروع کلاس هرگز از ذهن او خارج نخواهد شد و تا سال ها در يادگيري زبان دوم او موثر خواهد بود. فکر نمي کنم که شما هرگز خاطره اولين روز مدرسه تان را فراموش کرده باشيد!
زهرا کهدوئي – کارشناس روانشناسي و مدرس زبان انگليسي /ماهنامه کودک
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
پاسخ : آیا آموزش زبان دوم ( مانند زبان انگلیسی ) باید از سن بسیار پایین آغاز شود؟

کودکان باید از مقطع ابتدایی زبان را بیاموزند

كارشناسان آموزش زبان: آموزش زبان از مقطع ابتدایی شروع شود

سیدعبدالله لاجوردی، فارغ التحصیل آموزش زبان از كشور آمریكا و مدرس زبان انگلیسی در طول صحبت های خود بارها بر موضوع آموزش در مقطع ابتدایی تاكید می كند: «هیچ سنی بعد از دوسالگی برای آموختن زبان دیر نیست ولی بهتر است آموزش و پرورش نیز از دوران ابتدایی به شكل جدی زبان دوم را آموزش دهد، تا بچه ها بتوانند خیلی زود با دنیای امروز ارتباط برقرار كنند.»اولین جشنواره ملی آموزش زبان با همكاری وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مدت سه روز در تهران برگزار شد و دیروز به كار خود پایان داد. به گفته تابعیان، مدیر اجرایی جشنواره همه گروه های سنی از برنامه ها استقبال كرده اند و در هر نیم روز بیش از دو هزار و 500 نفر از غرفه ها دیدن كردند.سید عبدالله لاجوردی، مدرس یكی از موسسات شركت كننده در جشنواره است. او معتقد است تجربه كاری معلمان در رشته آموزش زبان مانند سایر دروس اهمیت زیادی دارد: «به عنوان مثال من امسال در كلاس اول راهنمایی تدریس داشته ام، با توجه به رشد و گسترش اطلاعات در طول سال، من احتیاج به اطلاعات تازه تری دارم، معلمان باید با همفكری خود را آماده تدریس كنند»

او می گوید: «برای این كه مطلبی را به خاطر بسپاریم باید ازآن استفاده كنیم، برای یادگیری مكالمه باید از روش های مختلفی بهره گرفت. دانش آموزان خود بخشی از آموزش هستند. باید به شكلی آموزش داد كه دانش آموز به زبان دوم علاقه مند شود. نكته مهم دیگر ترجمه نكردن است، نباید ابتدا به فارسی فكر كنند سپس آن را در ذهن خود به انگلیسی برگردانند، لغت ها حاوی فرهنگ هستند و زبان زنده است و همواره لغات جدیدی به آن اضافه می شود.»

استفاده از فیلم و موسیقی و تصویر، ابزاری هستند كه این مدرس زبان به آن ها اشاره دارد: «معلمی شغل زیبایی است و معلم باید برای انتقال مطالب از هر ابزار و روشی بهره گیرد. موسیقی، نمایش، عكس و فیلم نمونه هایی از این وسیله ها هستند.»

لاجوردی تاكید می كند: «كودك می تواند حتی پیش از دبستان زبان آموزی را شروع كند، بچه ها در هفت سالگی مسایل را تجزیه و تحلیل می كند، كودك می تواند تا چهارسالگی به چند زبان دنیا صحبت كند. فراگیری زبان دوم لطمه ای به زبان مادری نمی زند.»

ثریا اسفندیاری دست در دست احسان، مقابل غرفه نشریات ایستاده است.

او می گوید:«اگر پسرم بخواهد در دنیا، فرد با سوادی باشد باید علاوه بر زبان مادری یك زبان دیگر هم بداند.

به همین جهت لازم دانستم كه او را از كلاس سوم ابتدایی به آموزشگاه زبان ببرم.احسان حالا 13 ساله است و مانند برادر بزرگترش به زبان انگلیسی علاقه مند شده و مطمئنا در مدرسه هم موفق خواهد بود.»

اسفندیار تصمیم گرفته از بچه ها عقب نماند: «آموزش زبان برای خودمان هم واجب است. سعی كردم پابه پای بچه ها بیاموزم و پیش بروم تا عقب نمانم و ارتباطمان قطع نشود.»

كاش مدارس هم به آموزش زبان توجه بیش تری می كردند تا بچه هایی كه از آموزشگاه ها محرومند هم بهره مند باشند.»

علی بخشی، مدیر مسوول اولین مجله هایی كه به زبان انگلیسی برای كودكان و نوجوانان منتشر می شود (تینیجر و لیدر) (Teenager-ladder) می گوید:«سال اول آموزش زبان دوم بسیار مهم است من به آموزشگاه زبان نرفته ام اما از معلم اول راهنمایی ام ممنونم كه آن قدر خوب به من درس داد كه به زبان انگلیسی علاقه مند شدم.»

به نظر این كارشناس بهره مندی تعدادی از دانش آموزان از آموزشگاه باعث می شود سطح كلاس های مدارس یك دست نباشد و معلم ها براساس توان دانش آموزان قوی تر تدریس كنند به این ترتیب بچه های ضعیف به سختی خود را تا مقطع دبیرستان بالا می كشند و در دانشگاه هم كم ترین نمره را در درس زبان به دست می آورند: «حتی مواردی دیده ام كه سطح زبان دانش آموز آن قدر پایین بوده كه برای كنكور زبان دوم را فرانسه انتخاب كرده تا وسوسه تست زدن نداشته باشد و به این صورت نمره منفی نگیرد.»او جشنواره ملی زبان را موفق ارزیابی می كند.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا