آنچه میخوانیم بررسی عوامل تأثیرگذار بر فراگیری زبان دوم در گروههای سنی پیش دبستانی و دبستان، جوانان و نوجوانان است.
عده ای از پژوهشگران، شاخص <<سن>> را یكی از عوامل مهم در پذیرش و به خاطر سپردن آموختهها میدانند و معتقدند هر چه سن كمتر باشد، فراگیری او نیز بیشتر است و این شاخص به ویژه در آموزشهایی چون فراگیری زبان دوم و فعالیتهای هنری تأثیر بیشتری دارد.
اما گروهی نیز بر این باورند كه علاوه بر شاخص سن، عوامل دیگری نیز در تسریع یا كند شدن روند آموزش- فراگیری مؤثر است و فراگیری زبان دوم و فعالیتهایی از این دست، تنها وابسته به سن نبوده و عوامل دیگری نیز در روند فراگیری دخیل هستند.
آنچه میخوانیم بررسی عوامل تأثیرگذار بر فراگیری زبان دوم در گروههای سنی پیش دبستانی و دبستان، جوانان و نوجوانان است.
نخستین گام در راه آموزش برای یافتن برنامه ای صحیح و آموزش بر مبنای آن لازم است تا پیش از هر اقدامی به سه پرسش مهم پاسخ داد
در حقیقت نخستین قدم، پاسخ به پرسشهایی است كه میتواند خط مشی درست آموزش زبان دوم را مشخص كرده و فرآیند آموزش- فراگیری را در مسیری درست هدایت كند:
۱- آغاز آموزش زبان دوم چه سنی است؟
۲- چه روش تدریسی برای آموزش انتخاب شود؟
۳- استعداد و توانایی لازم برای فراگیری زبان دوم چقدر است؟ از منظری دیگر چه میزان استعداد توانایی برای فراگیری زبان دوم كافی و لازم است؟
آیا آموزش زبان دوم باید از سن بسیار پایین آغاز شود؟
این نظریه كه كودكان به سرعت زبانی را كه اطرافیان به آن زبان صحبت میكنند، فرا میگیرند به اثبات رسیده است و به همین ترتیب زبان دوم را نیز سریع تر از بزرگسالان میآموزند، اما آیا آموزش زبان دوم الزاماً باید از سن بسیار پایین آغاز شود؟
مقایسه كودكان و دانش آموزان نشان میدهد توانایی كودكان در صحبت كردن، بیش از توانایی آنها در تلفظ صحیح كلمات- توجه كنیم كه گاه كودكان در تكلم به زبان مادری خویش نیز لغاتی را اشتباه تلفظ میكنند- استفاده درست از دستور زبان (گرامر) و به خاطر سپردن لغات است و این نشان میدهد كه فرآیند فراگیری زبان دوم در كودكان به سرعت آغاز میشود؛ اما با این همه نمی توان به طور قطع درباره فواید و اثرات آغاز آموزش زودهنگام زبان دوم نظری قطعی صادر كرد.
بسیاری از پژوهشگران آغاز آموزش زبان دوم را پیش از شروع مدرسه و بسیاری از دوره ابتدایی میدانند، چرا كه معتقدند جدا از سن، عوامل دیگری نیز در آموزش زبان دوم دخیل است. در حقیقت پاسخ قطعی به این پرسش كه <<بهترین سن شروع آموزش زبان دوم چه زمانی است؟>> منوط به آن است كه بدانیم هدف از آموزش زبان دوم چیست؟ به این معنی كه اگر هدف تنها اثبات قدرت فراگیری بالای كودكان نسبت به ردههای سنی دیگر باشد، میتوان سرعت فراگیری در دوره كودكی را با این روش به اثبات رساند، اما اگر هدف، بررسی میزان فراگیری واقعی كودكان باشد، بی شك باید نكات دیگری را نیز در نحوه فراگیری و میزان فراگیری آنها مؤثر دانست.
نتایج حاصل از پژوهشها نشان میدهد هر چند الزامی به آغاز آموزش زبان دوم پیش از سن ۶ سالگی (آغاز مدرسه) نیست، اما كودكان در این دوره بیش از هر زمان دیگری فراگیری داشته و دروس آموزش داده شده را به سرعت به ذهن میسپارند.
بنابراین اگر معتقد باشیم كه آموزش زبان دوم از قانون <<شروع زود هنگام برابر با موفقیت حتمی>> پیروی میكند، باید به این نكات نیز توجه داشته باشیم:
- كودكان فراگیری زبان را با دریافت و به خاطر سپردن كلمات كه عموماً نیز برایشان نامفهوم و دشوار است، آغاز میكنند، بنابراین برای تسریع روند فراگیری برنامه منظم آموزشی و روش تدریس مناسب الزامی است تا ابهامات آنها برطرف شود. تدریس آسان و صحیح زبان نه تنها روند فراگیری كودكان را تسریع میبخشد، بلكه میتواند اشتیاق آنها را نیز برای فراگیری افزایش دهد. این نكته برای آموزش زبان به جوانان و نوجوانان نیز باید مدنظر قرار بگیرد.
- تاثیر سن روی آموزش و در نهایت مهارت و تسلط فرد در فراگیری صددرصد نیست. از نگاهی دیگر آموزش زبان به بعضی از كودكان تنها در حد فراگیری تلفظ صحیح كلمات یا لهجه خوب و فراگیری دستور زبان خلاصه میشود، اما در عده ای دیگر از بزرگسالان آموزش زبان به حدی كامل است كه آن را میتوان در حد تسلط به زبان مادری دانست، بنابراین صرف نظر از سن، عوامل دیگری نیز در آموزش زبان دوم دخیل است.
- تفاوت فراگیری زبان دوم در كودكان و بزرگسالان به علایق این دو گروه بازمی گردد. در كودكان علاقه به فراگیری <<لهجه>> بیش از فراگیری لغات و دستور زبان (گرامر) است و به همین دلیل كودكان سریع تر از بزرگسالان از جهت <<لهجه>> پیشرفت كرده و میتوانند مانند افراد بومی با لهجه زبان مورد نظر تكلم كنند، اما روند فراگیری لغات و دستور زبان در بزرگسالان سریع تر از كودكان است.
اگر <<مهارت>> در فراگیری هدف باشد، آموزش زبان دوم به كودكان، آموزشی وابسته به <<سن>> است و لازم است تا با استفاده از مربیان مجرب، آموزش زبان دوم انجام شود.
از این رو برنامههای آموزشی باید با پیروی از این الگوها اجرا شود:
- تكمیل آموزش زبان دوم با ادغام آموزشهای پیشرفته و انتخاب بهترین شیوه آموزشی
- فرصت دادن به فراگیران برای درگیر شدن با مطالب آموزش داده شده از طریق مطالعه شخصی و تبادل نظر با همكلاسان و آموزگار
- ارتباط زبان آموزان با افرادی كه زبان آموزش داده شده، زبان مادری آنهاست تا به این ترتیب آموزش زبان دوم تكمیل شود
- و تمركز روی آموزش واقعی و آموزش دقیق مهارتها و نیازهای آموزشی كودكان به دور از حذف آموزشهای صحیح و دقیق به بهانه آسان كردن آموزش و فراگیری زبان دوم.
یكی از نكات مورد بحث و اختلاف، نگرانی والدین و آموزگاران از آموزش زبان دوم است؛ به این معنی كه معتقدند توجه بیش از حد به فراگیری زبان دوم، عاملی جهت به تعویق افتادن آموزشهای دیگر، حتی زبان مادری است.
اما مطالعات نشان میدهد آموزش زبان دوم نه تنها باعث به تعویق افتادن فراگیری سایر درسها نمی شود، بلكه دانش آموزانی كه زبان دوم را فرا میگیرند در درس ریاضی و درسهای شفاهی نسبت به همسالان خود سرآمد هستند و مهارت آنها در حل مسائل ریاضی و به خاطر سپردن درسهای حفظی بیش از كودكانی است كه به اصطلاح <<یك زبانه>> بوده و غیر از زبان مادری، زبان دیگری را فرانگرفته اند. از سوی دیگر قدرت تجزیه و تحلیل و توان شناخت و تشخیص كودكان دوزبانه، بالاتر از كودكان یك زبانه گزارش شده است.
با این همه نباید چشم بر نواقص برنامههای مختلف و شیوههای مختلف آموزشی زبان دوم به ویژه برنامههایی كه از آنها به عنوان <<روشهای برتر آموزش>> یاد میشود، بست، چرا كه مطالعات نشان میدهد تعدادی از برنامههای اجرا شده در <<كانادا>> برای آموزش زبان فرانسه به عنوان زبان دوم به كودكان انگلیسی زبان و یا آموزش زبان انگلیسی به كودكانی كه زبان مادری آنها غیر از زبان انگلیسی است، با شكست مواجه شده است.
بنابراین دقت در انتخاب برنامه و شیوه آموزشی یكی از نكات بسیار مهم، جدا از در نظر گرفتن سن زبان آموز است.
آموزش زبان دوم به پایه پیش دبستانی و دبستانی
<<جذابیت>> و ایجاد <<اشتیاق>> در دانش آموز و به طور كلی <<فراگیران>> اگر تنها راه مطمئن برای آموزش نباشد، اما بی تردید یكی از موثرترین شیوههای آموزشی است.
برای دانش آموزان بالاتر از پایه پیش دبستانی و دبستانی یا به عبارتی نوجوانان و جوانان، آموزش مؤثر عبارت است از:
- آموزش مستقیم زبان موردنظر
- آموزش منظم و برنامه ریزی شده قوانین و دستور زبان (گرامر)
- آموزش مكالمه زبان با صحبت كردن به زبان آموزشی در تمام طول مدت كلاس درس.
در واقع هدف از آموزش باید بر پایه فهماندن و فهمیدن دقیق مفاهیم درسی، به جای بیان كلیشه ای ساختارهای دستوری یا مكالمه ای زبان موردنظر استوار باشد.
تعادل در آموزش یكی از مهمترین نكات آموزشی است، چرا كه تمركز و تاكید بیش از حد روی مفاهیم درسی باعث از بین رفتن قدرت خلاقیت و نامتعادل شدن آموزش مفاهیم ساختاری میشود. از طرفی تمركز بیش از حد روی مورد ذكر شده باعث افت مهارت مكالمه شده و تمركز بیش از حد روی موارد ذكر شده، آموزش لغت را ناكام میكند.
از این رو لازم است آموزش به صورت هماهنگ و متعادل انجام شود، چرا كه تمركز روی هر بخش - مكالمه، دستور زبان یا آموزش لغت- باعث بی حوصلگی دانش آموز و افت شدید او میشود.
در یك برنامه آموزشی صحیح، اندكی تمركز روی اصول دستور زبان ساختارهای دستوری- مكالمه ای زبان موردنظر میتواند استعدادهای دانش آموز را شكوفا كرده و روند فراگیری او را تسریع بخشد؛ توجه كنیم تنها اندكی تمركز به دور از مكث و تمركز بیش از حد توصیه میشود.
پژوهشگران معتقدند برای آموزش بهتر زبان مورد نظر میتوان از بازی با كلمات، جمله سازی، توجه به آوا و آهنگ كلمات و هر شیوه مناسبی كه میتواند اشتیاق زبان آموز را به فراگیری زبان بیشتر كند، استفاده كرد.
پژوهشهای تكمیلی نشان میدهد برقراری تعادل بین ساختارهای پایه ای زبان مورد نظر و مفاهیم كلیدی میتواند بهترین شیوه جهت آموزش بهتر زبان دوم باشد و این نكته را نیز به خاطر بسپاریم كه تمركز بیش از حد روی هر یك از بخشهای مكالمه، لغت و دستور زبان، افت شدید دانش آموزان را به دنبال دارد.
همه افراد میتوانند زبان دوم را به خوبی فرابگیرند
نخستین شاخص جهت شناسایی توان فراگیری زبان دوم در افراد مختلف، استعداد هر فرد در فراگیری زبان دوم است. در میان جوانان و نوجوانان، <<استعداد>> همراه با <<اشتیاق و انگیزه>> دو شاخص مهم جهت فراگیری زبان دوم است.
<<استعداد>> دانش آموز برای فراگیری زبان دوم به راحتی و با استفاده از آزمونهای ویژه قابل تشخیص است و نكته جالب این كه براساس پژوهشهای انجام شده، پس از شاخص <<سن>> ، <<استعداد فرد>> دومین عامل مهم جهت فراگیری زبان دوم است.
به عقیده پژوهشگران مفهوم <<استعداد>> در فراگیری زبان دوم، تركیبی از چند شاخص شامل، حساسیت در تشخیص اصوات كه عامل مهمی جهت تلفظ صحیح كلمات است، حساسیت به شناخت و فراگیری ساختارهای زبان كه عاملی جهت فراگیری دستور زبان است و حافظه قوی برای فراگیری سریع آموزهها به ویژه لغات جدید و كاربرد به جا و مجدد آن است كه مجموع این شاخصها <<استعداد>> فرد برای فراگیری زبان دوم را نشان میدهد.
علاوه بر شاخصهای ذكر شده - استعداد و اشتیاق- سه شاخص سن، قرار گرفتن در محیطی كه به زبان موردنظر صحبت میكنند و شناخت و شناسایی تفاوتهای زبانی - لهجه متفاوت افراد با یكدیگر و تشخیص لهجه صحیح- عوامل مهم جهت فراگیری زبان دوم است.
در نهایت، استعداد - كه تعاریف متعددی برای آن ارائه میشود- مهمترین شاخص جهت فراگیری زبان دوم به ویژه در میان جوانان و نوجوانان است ، چرا كه كودكان اغلب به دلیل كنجكاوی، بكر بودن و محدود بودن آموختههایشان - در صورتی كه تحت تعلیم صحیح قرار بگیرند- سریع تر از جوانان و نوجوانان زبان دوم را میآموزند و به همین دلیل بسیاری از پژوهشگران معتقدند سن كم كودكان خود عاملی تأثیرگذار برای آموزش بوده و نوعی استعداد موسوم به <<استعداد ناشی از پایین بودن سن>> را در آنها ایجاد میكند كه این استعداد متفاوت از استعداد جوانان و نوجوانان در فراگیری زبان دوم است.
سفر به كشورهای دیگر، قرار گرفتن در شرایط خاص مانند فراگیری زبان، دستیابی به هدفی خاص چون مطالعه كتاب، استفاده از اینترنت، تماشای فیلم یا كارتون مورد علاقه و... برقراری ارتباط با ملتهای دیگر و... از مهمترین علل ایجاد علاقه و اشتیاق در جوانان و نوجوانان برای فراگیری زبان دوم است.
جمع بندی
انتخاب زبان دوم و تصمیم برای فراگیری زبان دوم به عوامل متعددی به این شرح بستگی دارد:
- سن شخص
- استعداد، انگیزه و اشتیاق او برای فراگیری
- زمان مناسب برای آموزش
- تفاوت بین توان فراگیری افراد- به ویژه تفاوت در فراگیری یك فرد بومی و غیربومی
- شیوه و برنامه آموزشی
در كودكان، شروع آموزش از سن كم میتواند باعث افزایش تسلط به زبان دوم- بدون تمركز بیش از حد برای درك و آموزش مفاهیم دشوار- شود كه البته ایجاد جذابیت برای آموزش یكی از نیازهای اصلی آموزش در این رده سنی است. انتخاب برنامههای آموزشی منظم، اما با ساعتهای كم و محدود در طول هفته و تكمیل آموزشها با استفاده از كتاب، فیلم، مجله، مسابقهها و... بهترین شیوه آموزشی به كودكان است.
در جوانان و نوجوانان، علاوه بر توجه به نكات ذكر شده لازم است تا آموزشها طبق برنامه ای منظم و تركیبی از تكرار و تمرین و برقراری ارتباط كلامی یا نوشتاری با افرادی كه زبان آموزش داده شده زبان مادری آنهاست، انجام شود.
فراموش نكنیم، آموزش مستقیم شامل پایه ای دستور زبان، فراگیری و به خاطر سپردن لغات جدید و آواشناسی زبان و حفظ تعادل در آموزش همه این نكات است و آموزش باید بر پایه آموزش متعادل مفاهیم و تكمیل آموزشها با استفاده از تجهیزات كمك آموزشی چون فیلم، كتاب و... استوار باشد.
آخرین ویرایش: