الهه خورشید
متخصص بخش خانه و خانواده
اگر مجبور نبودم هرگز تنهایی زندگی نمی كردم. هر بار كه می خواهم آپارتمان خود را تغییر دهم با برخوردهای نامتعارف مواجه می شوم و با مشکلات بسیاری دست به گریبان هستم.
کارش تمام شده بود؛ ولی انگار هیچ انگیزهای برای رفتن به خانه نداشت. چند سالی می شود که از خانه پدری جدا شده و برای تحصیل و کار به تهران آمده است. کلید را با بی حوصلگی در قفل میچرخاند و خوب می داند که کسی منتظرش نیست تا به او خوش آمد بگوید. خانه مثل همیشه ساکت است. نه صدایی هست و نه بوی غذایی به مشام میرسد. دلش پر می کشد برای سر و صدا و شلوغی خانه، حتی برای غُرغُر کردن های مادر و غیرت بازی های برادر کوچک ترش. از آپارتمان روبرو صدای خنده دختر بچه همسایه و قربان صدقه های پدر و مادرش شنیده می شود. انگار دلش نمی خواهد این صدا را بشنود تلویزیون را روشن می کند. همه زندگیش شده کار و مهمانی های دوستانه؛ اما امشب انگار دلش برای همه چیز تنگ است، حس ندارد شام درست کند، از این همه تنهایی خسته شده ولی امروز در آستانه چهل سالگی به راحتی نمی تواند همدم مطلوبی برای خود پیدا کند و این فکر هر شب قبل از خواب به سراغش می آید. برق را خاموش می کند تا خوابش ببرد ولی همچنان از آن طرف دیوار صدای خنده دختر همسایه به گوشش می رسد و تنهایی بیشتر آزارش می دهد.
به گزارش مهرخانه، پس از اعلام نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 90، با افزایش 2 درصدی خانه های مجردی در طول پنج سال اخیر روبرو شدیم و این قضیه به عنوان یکی از آسیب های نوپدید شناخته شد و هر یک از مسئولین نگرانی خود را از این بابت اعلام کردند. بر طبق نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰، 7.1 درصد خانواده های ایرانی به صورت مستقل و تک نفره زندگی می کنند. به این افراد «خانوادههای مستقل» گفته می شود؛ یعنی افرادی که بنا به تعریف آماری، ازدواج نکردهاند و طلاق هم نگرفتهاند.
توجه به موضوع زندگی در خانه های مجردی و افزایش میل به تجرد از سوی جوانان، اولین بار در سال 87 با صحبت های مجید امیدی، مدیر وقت حوزه فرهنگی اجتماعی سازمان ملی جوانان و ارائه آمار افزایش 27 درصدی خانه مجردی در کشور آغاز شد. این خبر همان زمان واکنشه ای بسیاری را میان مسئولان برانگیخت، ولی پس از مدتی مسکوت ماند. همچنین بر مبنای گزارش سال 89 سازمان ملی جوانان که حالا به وزارت ورزش و جوانان تبدیل شده است، ۳۰ درصد از جوانان شش کلان شهر تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز و اهواز، زندگی مجردی دارند.
بالا رفتن سن ازدواج؛ زنگ خطری برای افزایش تجرد زیستی
آخرین بررسی ها در یک دهه اخیر، نشان از بالا رفتن سن ازدواج در میان جوانان دارد. براساس نتایج آخرین سرشماری در سال90 سن ازدواج دختران به طور میانگین از 19.6 در سال 1355 به 23.5 سال و در مورد پسران از میانگین 24 به 27 سال رسید.
ناظمی اردکانی رئیس سازمان ثبت احوال کشور نیز بر طبق سرشماری اخیر، میزان مردان هرگز ازدواج نکرده را ۴۶ درصد و زنان را ۴۸ درصد عنوان کرد و از افزایش خطر تجرد قطعی خبر داد.
افزایش سن ازدواج منجر به افزایش تجرد و زندگی مجردی شده است و اکثر جامعه شناسان و کارشناسان معتقدند برای برون رفت از این بحران باید به دنبال راه حلی مناسب بود و اقدامات پیشگیرانه را به عنوان اولین گام معرفی می کنند و خواستار بررسی بیشتر پدیده تجرد زیستی هستند.
تغییر در سبک زندگی جوانان؛ حلقه فراموش شده تجرد زیستی
شاید تا ده سال گذشته حرف از زندگی مجردی جوانان بازخورد خوبی در خانواده نداشت، ولی امروز به دنبال استقلال مالی و بالارفتن سطح تحصیلات دختران و افزایش سن ازدواج، شرایطی به وجود آمده تا دختران و پسران در موقعیتی قرار گیرند که احساس کنند سربار جامعه و خانواده هستند و زندگی مجردی را انتخاب کنند. البته این تنها یک روی سکه است.
شهلا اعزازی جامعهشناس و استاد دانشگاه، تغییر در نگرش جوانان را به عنوان مهم ترین عامل علاقه مندی آنان به زندگی مجردی می داند و معتقد است: این موضوع در مورد دختران و پسرانی که تجرد را انتخاب کردند، یکسان است. تا 15 سال پیش عمومیت در ازدواج را داشتیم و همه زنان و مردان ازدواج می کردند، اما حالا عمومیت ازدواج کم شده است. هر چند این کم شدن آنقدر زیاد نیست که هراسان بشویم، ولی به نظر می رسد نگرش تغییر کرده؛ یعنی جوانان می خواهند فردی را پیدا کنند که از همه نظر بتوانند با یکدیگر مشارکت کنند و اگر شخص موردنظر خود را پیدا نکردند هم چندان برایشان مهم نیست.
به گفته این جامعه شناس، ازدواج از جنبه فیزیکی یعنی یک مرد سرپرستی یک زن را قبول کند بدون اینکه احساسی در میان باشد، خارج شده است و امروز زوج ها بیشتر بر جنبه های احساسی و همدلی توجه دارند. در واقع دخترها و پسرها برای پیدا کردن بهترین گزینه صبر میکنند و این موضوع باعث می شود که سن افزایش یابد و ممکن است تجرد دائمی نیز به وجود آید.
براساس آمار موجود دخترها و پسرها به یک اندازه به تک زیستی روی می آورند
افسر افشار نادری جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز در این خصوص به مهرخانه می گوید: براساس آمار موجود دخترها و پسرها به یک اندازه به زندگی تک زیستی روی می آورند. دخترها می خواهند به جای تن دادن به ازدواج، به زندگی کامل و آزادانه ای دست یابند و در مقابل پسرها هم تحت شرایط دشوار امروزی، حاضر به ازدواج نیستند. بنابراین به استقبال از روش های تک زیستی در جامعه می روند.
محمد توحیدی کارشناس مسائل اجتماعی نیز به استقلال مالی دختران اشاره کرده و می گوید: جامعه در حال گذار است و اقتضائات و شرایط خاص خود را دارد. در چنین جامعه ای میل افراد به رقابت، تحصیل و سرمایه گذاری به شدت دیده می شود و برای همین افراد تلاش می کنند، بیشتر به دنبال تحصیل و کسب مهارت ها بروند و برای نیل به این مقاصد، زندگی به شکل مجردی را تجربه کنند.
وی در ادامه خاطرنشان ساخت: ادامه تحصیل و استقلال مالی باعث می شود که دختران به سادگی تن به ازدواج ندهند. حضور روزافزون دختران در ادارات و شرکت ها توقع دختران را افزایش داده و ترس پسران از تشکیل خانواده را به دنبال دارد. بنابراین دختران برای مستقل شدن و آقابالاسر نداشتن تن به زندگی مجردی می دهند و پسران نیز به دلیل فرار از ازدواج و تعهدات آن به زندگی مجردی در کنار دوستانشان روی می آورند.
مهدی محمودی کارشناس مسائل اجتماعی نیز بر اشتغال زنان به عنوان یکی از علل گرایش آنان به زندگی مجردی تأکید می کند و می گوید: یکی از علت های تک زیستی دخترها افزایش اشتغال و استقلال مالی آنهاست.
نگرش جوانان به زندگی تغییر کرده است
غلامرضا علیزاده، جامعهشناس نیز بر دو موضوع ازدواج دیرهنگام و تغییر تفکر جوانان تأیید می کند و میگوید: اولین علت علاقه جوانان به خانه های مجردی، ازدواج دیرهنگام است. بسیاری از دختران و پسران، به لحاظ شغلی و تحصیلی، در جایی قرار دارند که ترجیح می دهند مستقل زندگی کنند.
وی معتقد است: تفکر مردم عوض شده است؛ یعنی هم دختران و هم پسران به سن خاصی که می رسند، تمایل به ترک خانه و زندگی مجردی دارند؛ بنابراین، دید فرهنگی افراد در جامعه نیز تغییر کرده است. ما باید متوجه این موضوع باشیم که جوان، به هر اندازه که بزرگ تر می شود، میل به استقلال نیز در او بیشتر می شود.
فارغ از بحث تغییر در سبک زندگی و مشکلات بر سر راه ازدواج جوانان و استقلال مالی دختران، می توان دلایل دیگری را نیز برای تمایل جوانان به زندگی مجردی برشمرد.
تجردزیستی و اختلافات فرهنگی میان والدین و فرزندان
مسلم بهادری متخصص آسیب شناسی در گفتگو با مهرخانه اختلافات فرهنگی میان والدین و فرزندان را عامل مهمی در افزایش تک زیستی جوانان دانسته و می گوید: اختلاف فرهنگی و شکاف نسلی میان والدین و فرزندان منجر به افزایش زندگی مجردی در ایران شده است.
وی ادامه می دهد: افزایش شکاف نسلی و سرد بودن روابط میان اعضاء خانواده، عدم درک متقابل والدین و فرزندان و یافتن استقلال مالی و علاقه جوانان به زندگی مجردی باعث شده که هر سال تعداد جوانانی که به تک زیستی روی می آورند، بیشتر شود که نتیجه آن بروز و تعمیق گسست نسلی است.
مهاجرت؛ یکی دیگر از دلایل تک زیستی
یکی دیگر از دلایل افزایش زندگی تک زیستی در میان دخترها و پسرها، گسترش پذیرش آنها در دانشگاه ها و مراکز علمی و اشتغال آنها در سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی است که باعث افزایش زندگی مجردی شان شده است. برخی معتقدند شروع زندگی مجردی در جوانان از دوران دانشجویی آغاز می شود و از آنجا که این نوع زندگی تمرین مستقیم تنها زیستن است، به این نوع زندگی عادت می کنند و اکثر آنها حتی بعد از پایان تحصیلات نیز به آن ادامه می دهند.
شهلا کاظمی پور، معاون پژوهشی و عضو هیئت علمی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، علت اساسی جدا شدن دختران از خانواده را تحقق اهداف تحصیلی و کاری آنها عنوان می کند و می گوید: زنانی که در برخی شهرهای ایران به صورت مجردی زندگی می کنند، اغلب به دلیل مشغله های کاری و تحصیلی و دور بودن از خانواده پدری به این زندگی روی آورده اند.
وی تصریح می کند: بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه و خانواده های ایرانی به شکلی است که جوانان تا هر سنی حتی تا بالای 30 سالگی همچنان با خانواده پدری زندگی می کنند و تنها با ازدواج است که از والدین جدا می شوند. تنها در برخی از شهرهای بزرگ و تعداد محدودی از خانواده های طبقات مرفه اجتماعی این رویه وجود دارد که احتمال فراگیری آن در میان دختران بقیه شهرها و اقشار جامعه نیست.
کمرنگ شدن ارزش های دینی و مذهبی منجر به افزایش تک زیستی شده است
کاهش انگيزه ازدواج و افزايش شمار دختران و پسران مجرد بيش از هر چيز به دلیل پررنگ شدن ارزش هاي جهان مدرن يعني فردگرايي و اجتناب از ارزش هاي ريشه دار گذشته همچون تعهد و همراهي است.
افشار نادری بر ویژگی افرادی که زندگی تک زیستی را انتخاب می کنند، تأکید کرده و می گوید: اغلب کسانی که به صورت تک زیستی زندگی می کنند از قشرهایی هستند که باورهای مذهبی و سنتی در آنها ضعیف است. آنها طرفدار جامعه مدرن و پای بند ارزش ها و اصول حاکم بر آن هستند و تلاش می کنند، از خود فردی بسازند که در یک جامعه مدرن زندگی می کند.
وی می افزاید: شبکه های ماهواره ای نیز در سست شدن باورهای دینی و تقویت ارزش های مدرن دخیل هستند. آنها با نمایش زندگی افراد جوامع دیگر که به صورت مجردی زندگی می کنند، به تبلیغ مزایا و مواهبی که این شیوه زندگی دارد، می پردازند. متأسفانه افرادی که شناخت درستی نسبت به فرهنگ خود ندارند، از آن استقبال کرده و تصور می کنند آنها هم می توانند به این صورت زندگی کنند.
افزایش آمار طلاق؛ افزایش تک زیستی
باید در نظر داشته باشیم گاه شرایطی پیش می آید كه جوانان مجبور هستند این نوع زندگی را انتخاب كنند. طلاق یکی از همان موارد است که منجر به گرایش جوانان به زندگی مجردی می شود.
محمودی پژوهشگر مسائل اجتماعی، طلاق را یکی از مسائل اجتماعی که فرد را مجبور به تک زیستی می کند دانسته و می گوید: برخی از تک زیست ها مجبور هستند این شیوه زندگی را انتخاب کنند. مثلاً فردی که طلاق گرفته دیگر سبک زندگی اش تغییر کرده است و نمی تواند به همان سبک زندگی که پیش از ازدواج داشته، بر گردد؛ بنابراین تحت فشارهای بیرونی مجبور می شود از خانواده جدا شده و مستقل و به تنهایی زندگی کند.
گلایه های دختران مجرد از زندگی مجردی
عدم تمایل به تشکیل خانواده و محدود شدن آزادی از جمله دلایلی است که امروزه در فکر برخی جوانان نفوذ کرده است و باعث شده آنها تجرد را به ازدواج ترجیح دهند. جوانان در ابتدای جدایی از خانه به استقلال فکر می کنند و خوشحالند که پس از سالیان سال طعم شیرینی آزادی را چشیده اند ولی باید دید که این روزهای خوش تا چه اندازه می تواند بر احساس تنهایی دختران و پسرانی که زندگی مجرد را انتخاب کرده اند، سرپوش بگذارد؟
به گفته بسیاری از دخترانی که تنها زندگی می کنند، سختی های زندگی مجردی، بیشتر از خوشی هایش است. نسرین، دختر 34 ساله ای است که 5 سال پیش به دنبال قبولی در دانشگاه و پیدا کردن کار، از خانواده اش در شیراز جدا شده و اکنون به تنهایی زندگی می کند. او درباره زندگی مجردی میگوید: «ابتدا که از خانه جدا شدم، بسیار خوشحال بودم؛ چون فکر میکردم به استقلال رسیده ام و در آزادی کامل به کارهایم می رسم، اما در روند زندگی مجردی با مشکلات بسیاری مواجه شدم.»
وی ادامه می دهد: «مشکلات اقتصادی واقعاً کمرشکن است. بعضی وقت ها هزینه ها آن قدر زیاد می شود که نمی توانم مثل سابق به کارهایی که با آزادی در خانه پدری انجام می دادم، ادامه دهم. از طرف دیگر، نگاه اجتماع به دختری که تنها زندگی می کند، خوب نیست. همه فکر می کنند چون این دختر تنها زندگی می کند، پس می خواهد در خانه اش خلاف کند. حتی صاحبخانه تمام رفتارت را کنترل می کند. برای گرفتن خانه باید با هزار نفر رو به رو شوی و آنان را مطمئن کنی که می خواهی سالم زندگی کنی. هر صاحب خانه ای خانه اش را به امثال ما اجاره نمی دهد.»
مینا 37 ساله كه پس از جدا شدن از همسرش، تحمل سختی ها و مشکلات زندگی مجردی را به زندگی با خانواده اش ترجیح داده است، نیز در این باره می گوید: «اگر مجبور نبودم هرگز تنهایی زندگی نمی كردم. هر بار كه می خواهم آپارتمان خود را تغییر دهم با برخوردهای نامتعارف مواجه می شوم و با مشکلات بسیاری دست به گریبان هستم.»
ولی با تمام این حرف ها هنوز هم دختران و پسران بسیاری هستند که به دلیل رهایی از كنترل خانواده به زندگی مجردی روی می آورند و برای رسیدن به استقلال، تمام مشکلات این نوع زندگی را به جان می خرند.
زندگی مجردی خوب یا بد؟
روند روبه تزايد تک زيستی جوانان براي جامعه ايران که همواره ارزش ها و هنجارهاي خاص خود را دارد و خانواده مهم ترين نهاد زندگي اجتماعي است، مي تواند مخاطره آميز باشد. اکثر کسانی که زندگی مجردی را انتخاب کرده اند، تمایلی به تشکیل خانواده و داشتن فرزند نخواهند داشت و اگر فکری برای رفع این مشکل نشود، در آینده «کیان خانواده» با مشکل روبهرو خواهد شد.
تک زیستی فردگرایی و خودمحوری را در جامعه افزایش می دهد و باعث کاهش روحیه تعاون و همکاری اجتماعی و گروهی می شود. از طرفی وقتي جواني به تنهايي يا با دوستان خود زندگي مي کند، به فردي منزوي، افسرده و بي تفاوت تبديل شده و در درازمدت ممکن است گرفتار پدیده هایی چون اعتیاد، خودکشی و روابط نامشروع و انواع و اقسام بی بند و باری شود؛ زیرا از خانواده به عنوان یکی از ابزارهای کنترل اجتماعی دورند. آسیب فردی، آسیب اجتماعی ایجاد می کند و منجر به ناامنی جامعه می گردد.
از طرف دیگر با افزایش بی بند و باری ها و روابط نامشروع، زمینه مساعدی برای خیانت فراهم می شود و بنیان خانواده ها در معرض تهدید قرار می گیرد. علاوه بر آن زندگی مجردی می تواند به افزایش هزینه های زندگی و تحمیل هزینه ها به جامعه منجر شود.
با ادامه روند تجردزیستی، در آینده با جامعه ای رو به رو خواهیم شد که در آن خانواده از بین می رود و فروپاشی نهاد خانواده چیزی جز فروپاشی جامعه نخواهد بود.
برای خروج از بحران تجردزیستی به سبک زندگی جوانان توجه شود
همانطور که آمارها نشان می دهد در سال 91 با کاهش 9.7 درصدی آمار ازدواج مواجه شدیم و بر اساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال در سال جاری 726 هزار و 390 واقعه ازدواج رخ داده درحالیکه سال گذشته این آمار 804 هزار 789 بوده است، کاهش آمار ازدواج زنگ خطری برای افزایش زندگی مجردی در کشورمان است. مسئولان باید به آسیب های بر سر راه های تجردزیستی توجه بیشتری کنند؛ چراکه با از بین رفتن نهاد خانواده، جامعه دچار آسیب می شود.
کارش تمام شده بود؛ ولی انگار هیچ انگیزهای برای رفتن به خانه نداشت. چند سالی می شود که از خانه پدری جدا شده و برای تحصیل و کار به تهران آمده است. کلید را با بی حوصلگی در قفل میچرخاند و خوب می داند که کسی منتظرش نیست تا به او خوش آمد بگوید. خانه مثل همیشه ساکت است. نه صدایی هست و نه بوی غذایی به مشام میرسد. دلش پر می کشد برای سر و صدا و شلوغی خانه، حتی برای غُرغُر کردن های مادر و غیرت بازی های برادر کوچک ترش. از آپارتمان روبرو صدای خنده دختر بچه همسایه و قربان صدقه های پدر و مادرش شنیده می شود. انگار دلش نمی خواهد این صدا را بشنود تلویزیون را روشن می کند. همه زندگیش شده کار و مهمانی های دوستانه؛ اما امشب انگار دلش برای همه چیز تنگ است، حس ندارد شام درست کند، از این همه تنهایی خسته شده ولی امروز در آستانه چهل سالگی به راحتی نمی تواند همدم مطلوبی برای خود پیدا کند و این فکر هر شب قبل از خواب به سراغش می آید. برق را خاموش می کند تا خوابش ببرد ولی همچنان از آن طرف دیوار صدای خنده دختر همسایه به گوشش می رسد و تنهایی بیشتر آزارش می دهد.
به گزارش مهرخانه، پس از اعلام نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 90، با افزایش 2 درصدی خانه های مجردی در طول پنج سال اخیر روبرو شدیم و این قضیه به عنوان یکی از آسیب های نوپدید شناخته شد و هر یک از مسئولین نگرانی خود را از این بابت اعلام کردند. بر طبق نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰، 7.1 درصد خانواده های ایرانی به صورت مستقل و تک نفره زندگی می کنند. به این افراد «خانوادههای مستقل» گفته می شود؛ یعنی افرادی که بنا به تعریف آماری، ازدواج نکردهاند و طلاق هم نگرفتهاند.
توجه به موضوع زندگی در خانه های مجردی و افزایش میل به تجرد از سوی جوانان، اولین بار در سال 87 با صحبت های مجید امیدی، مدیر وقت حوزه فرهنگی اجتماعی سازمان ملی جوانان و ارائه آمار افزایش 27 درصدی خانه مجردی در کشور آغاز شد. این خبر همان زمان واکنشه ای بسیاری را میان مسئولان برانگیخت، ولی پس از مدتی مسکوت ماند. همچنین بر مبنای گزارش سال 89 سازمان ملی جوانان که حالا به وزارت ورزش و جوانان تبدیل شده است، ۳۰ درصد از جوانان شش کلان شهر تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز و اهواز، زندگی مجردی دارند.
بالا رفتن سن ازدواج؛ زنگ خطری برای افزایش تجرد زیستی
آخرین بررسی ها در یک دهه اخیر، نشان از بالا رفتن سن ازدواج در میان جوانان دارد. براساس نتایج آخرین سرشماری در سال90 سن ازدواج دختران به طور میانگین از 19.6 در سال 1355 به 23.5 سال و در مورد پسران از میانگین 24 به 27 سال رسید.
ناظمی اردکانی رئیس سازمان ثبت احوال کشور نیز بر طبق سرشماری اخیر، میزان مردان هرگز ازدواج نکرده را ۴۶ درصد و زنان را ۴۸ درصد عنوان کرد و از افزایش خطر تجرد قطعی خبر داد.
افزایش سن ازدواج منجر به افزایش تجرد و زندگی مجردی شده است و اکثر جامعه شناسان و کارشناسان معتقدند برای برون رفت از این بحران باید به دنبال راه حلی مناسب بود و اقدامات پیشگیرانه را به عنوان اولین گام معرفی می کنند و خواستار بررسی بیشتر پدیده تجرد زیستی هستند.
تغییر در سبک زندگی جوانان؛ حلقه فراموش شده تجرد زیستی
شاید تا ده سال گذشته حرف از زندگی مجردی جوانان بازخورد خوبی در خانواده نداشت، ولی امروز به دنبال استقلال مالی و بالارفتن سطح تحصیلات دختران و افزایش سن ازدواج، شرایطی به وجود آمده تا دختران و پسران در موقعیتی قرار گیرند که احساس کنند سربار جامعه و خانواده هستند و زندگی مجردی را انتخاب کنند. البته این تنها یک روی سکه است.
شهلا اعزازی جامعهشناس و استاد دانشگاه، تغییر در نگرش جوانان را به عنوان مهم ترین عامل علاقه مندی آنان به زندگی مجردی می داند و معتقد است: این موضوع در مورد دختران و پسرانی که تجرد را انتخاب کردند، یکسان است. تا 15 سال پیش عمومیت در ازدواج را داشتیم و همه زنان و مردان ازدواج می کردند، اما حالا عمومیت ازدواج کم شده است. هر چند این کم شدن آنقدر زیاد نیست که هراسان بشویم، ولی به نظر می رسد نگرش تغییر کرده؛ یعنی جوانان می خواهند فردی را پیدا کنند که از همه نظر بتوانند با یکدیگر مشارکت کنند و اگر شخص موردنظر خود را پیدا نکردند هم چندان برایشان مهم نیست.
به گفته این جامعه شناس، ازدواج از جنبه فیزیکی یعنی یک مرد سرپرستی یک زن را قبول کند بدون اینکه احساسی در میان باشد، خارج شده است و امروز زوج ها بیشتر بر جنبه های احساسی و همدلی توجه دارند. در واقع دخترها و پسرها برای پیدا کردن بهترین گزینه صبر میکنند و این موضوع باعث می شود که سن افزایش یابد و ممکن است تجرد دائمی نیز به وجود آید.
براساس آمار موجود دخترها و پسرها به یک اندازه به تک زیستی روی می آورند
افسر افشار نادری جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز در این خصوص به مهرخانه می گوید: براساس آمار موجود دخترها و پسرها به یک اندازه به زندگی تک زیستی روی می آورند. دخترها می خواهند به جای تن دادن به ازدواج، به زندگی کامل و آزادانه ای دست یابند و در مقابل پسرها هم تحت شرایط دشوار امروزی، حاضر به ازدواج نیستند. بنابراین به استقبال از روش های تک زیستی در جامعه می روند.
محمد توحیدی کارشناس مسائل اجتماعی نیز به استقلال مالی دختران اشاره کرده و می گوید: جامعه در حال گذار است و اقتضائات و شرایط خاص خود را دارد. در چنین جامعه ای میل افراد به رقابت، تحصیل و سرمایه گذاری به شدت دیده می شود و برای همین افراد تلاش می کنند، بیشتر به دنبال تحصیل و کسب مهارت ها بروند و برای نیل به این مقاصد، زندگی به شکل مجردی را تجربه کنند.
وی در ادامه خاطرنشان ساخت: ادامه تحصیل و استقلال مالی باعث می شود که دختران به سادگی تن به ازدواج ندهند. حضور روزافزون دختران در ادارات و شرکت ها توقع دختران را افزایش داده و ترس پسران از تشکیل خانواده را به دنبال دارد. بنابراین دختران برای مستقل شدن و آقابالاسر نداشتن تن به زندگی مجردی می دهند و پسران نیز به دلیل فرار از ازدواج و تعهدات آن به زندگی مجردی در کنار دوستانشان روی می آورند.
مهدی محمودی کارشناس مسائل اجتماعی نیز بر اشتغال زنان به عنوان یکی از علل گرایش آنان به زندگی مجردی تأکید می کند و می گوید: یکی از علت های تک زیستی دخترها افزایش اشتغال و استقلال مالی آنهاست.
نگرش جوانان به زندگی تغییر کرده است
غلامرضا علیزاده، جامعهشناس نیز بر دو موضوع ازدواج دیرهنگام و تغییر تفکر جوانان تأیید می کند و میگوید: اولین علت علاقه جوانان به خانه های مجردی، ازدواج دیرهنگام است. بسیاری از دختران و پسران، به لحاظ شغلی و تحصیلی، در جایی قرار دارند که ترجیح می دهند مستقل زندگی کنند.
وی معتقد است: تفکر مردم عوض شده است؛ یعنی هم دختران و هم پسران به سن خاصی که می رسند، تمایل به ترک خانه و زندگی مجردی دارند؛ بنابراین، دید فرهنگی افراد در جامعه نیز تغییر کرده است. ما باید متوجه این موضوع باشیم که جوان، به هر اندازه که بزرگ تر می شود، میل به استقلال نیز در او بیشتر می شود.
فارغ از بحث تغییر در سبک زندگی و مشکلات بر سر راه ازدواج جوانان و استقلال مالی دختران، می توان دلایل دیگری را نیز برای تمایل جوانان به زندگی مجردی برشمرد.
تجردزیستی و اختلافات فرهنگی میان والدین و فرزندان
مسلم بهادری متخصص آسیب شناسی در گفتگو با مهرخانه اختلافات فرهنگی میان والدین و فرزندان را عامل مهمی در افزایش تک زیستی جوانان دانسته و می گوید: اختلاف فرهنگی و شکاف نسلی میان والدین و فرزندان منجر به افزایش زندگی مجردی در ایران شده است.
وی ادامه می دهد: افزایش شکاف نسلی و سرد بودن روابط میان اعضاء خانواده، عدم درک متقابل والدین و فرزندان و یافتن استقلال مالی و علاقه جوانان به زندگی مجردی باعث شده که هر سال تعداد جوانانی که به تک زیستی روی می آورند، بیشتر شود که نتیجه آن بروز و تعمیق گسست نسلی است.
مهاجرت؛ یکی دیگر از دلایل تک زیستی
یکی دیگر از دلایل افزایش زندگی تک زیستی در میان دخترها و پسرها، گسترش پذیرش آنها در دانشگاه ها و مراکز علمی و اشتغال آنها در سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی است که باعث افزایش زندگی مجردی شان شده است. برخی معتقدند شروع زندگی مجردی در جوانان از دوران دانشجویی آغاز می شود و از آنجا که این نوع زندگی تمرین مستقیم تنها زیستن است، به این نوع زندگی عادت می کنند و اکثر آنها حتی بعد از پایان تحصیلات نیز به آن ادامه می دهند.
شهلا کاظمی پور، معاون پژوهشی و عضو هیئت علمی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، علت اساسی جدا شدن دختران از خانواده را تحقق اهداف تحصیلی و کاری آنها عنوان می کند و می گوید: زنانی که در برخی شهرهای ایران به صورت مجردی زندگی می کنند، اغلب به دلیل مشغله های کاری و تحصیلی و دور بودن از خانواده پدری به این زندگی روی آورده اند.
وی تصریح می کند: بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه و خانواده های ایرانی به شکلی است که جوانان تا هر سنی حتی تا بالای 30 سالگی همچنان با خانواده پدری زندگی می کنند و تنها با ازدواج است که از والدین جدا می شوند. تنها در برخی از شهرهای بزرگ و تعداد محدودی از خانواده های طبقات مرفه اجتماعی این رویه وجود دارد که احتمال فراگیری آن در میان دختران بقیه شهرها و اقشار جامعه نیست.
کمرنگ شدن ارزش های دینی و مذهبی منجر به افزایش تک زیستی شده است
کاهش انگيزه ازدواج و افزايش شمار دختران و پسران مجرد بيش از هر چيز به دلیل پررنگ شدن ارزش هاي جهان مدرن يعني فردگرايي و اجتناب از ارزش هاي ريشه دار گذشته همچون تعهد و همراهي است.
افشار نادری بر ویژگی افرادی که زندگی تک زیستی را انتخاب می کنند، تأکید کرده و می گوید: اغلب کسانی که به صورت تک زیستی زندگی می کنند از قشرهایی هستند که باورهای مذهبی و سنتی در آنها ضعیف است. آنها طرفدار جامعه مدرن و پای بند ارزش ها و اصول حاکم بر آن هستند و تلاش می کنند، از خود فردی بسازند که در یک جامعه مدرن زندگی می کند.
وی می افزاید: شبکه های ماهواره ای نیز در سست شدن باورهای دینی و تقویت ارزش های مدرن دخیل هستند. آنها با نمایش زندگی افراد جوامع دیگر که به صورت مجردی زندگی می کنند، به تبلیغ مزایا و مواهبی که این شیوه زندگی دارد، می پردازند. متأسفانه افرادی که شناخت درستی نسبت به فرهنگ خود ندارند، از آن استقبال کرده و تصور می کنند آنها هم می توانند به این صورت زندگی کنند.
افزایش آمار طلاق؛ افزایش تک زیستی
باید در نظر داشته باشیم گاه شرایطی پیش می آید كه جوانان مجبور هستند این نوع زندگی را انتخاب كنند. طلاق یکی از همان موارد است که منجر به گرایش جوانان به زندگی مجردی می شود.
محمودی پژوهشگر مسائل اجتماعی، طلاق را یکی از مسائل اجتماعی که فرد را مجبور به تک زیستی می کند دانسته و می گوید: برخی از تک زیست ها مجبور هستند این شیوه زندگی را انتخاب کنند. مثلاً فردی که طلاق گرفته دیگر سبک زندگی اش تغییر کرده است و نمی تواند به همان سبک زندگی که پیش از ازدواج داشته، بر گردد؛ بنابراین تحت فشارهای بیرونی مجبور می شود از خانواده جدا شده و مستقل و به تنهایی زندگی کند.
گلایه های دختران مجرد از زندگی مجردی
عدم تمایل به تشکیل خانواده و محدود شدن آزادی از جمله دلایلی است که امروزه در فکر برخی جوانان نفوذ کرده است و باعث شده آنها تجرد را به ازدواج ترجیح دهند. جوانان در ابتدای جدایی از خانه به استقلال فکر می کنند و خوشحالند که پس از سالیان سال طعم شیرینی آزادی را چشیده اند ولی باید دید که این روزهای خوش تا چه اندازه می تواند بر احساس تنهایی دختران و پسرانی که زندگی مجرد را انتخاب کرده اند، سرپوش بگذارد؟
به گفته بسیاری از دخترانی که تنها زندگی می کنند، سختی های زندگی مجردی، بیشتر از خوشی هایش است. نسرین، دختر 34 ساله ای است که 5 سال پیش به دنبال قبولی در دانشگاه و پیدا کردن کار، از خانواده اش در شیراز جدا شده و اکنون به تنهایی زندگی می کند. او درباره زندگی مجردی میگوید: «ابتدا که از خانه جدا شدم، بسیار خوشحال بودم؛ چون فکر میکردم به استقلال رسیده ام و در آزادی کامل به کارهایم می رسم، اما در روند زندگی مجردی با مشکلات بسیاری مواجه شدم.»
وی ادامه می دهد: «مشکلات اقتصادی واقعاً کمرشکن است. بعضی وقت ها هزینه ها آن قدر زیاد می شود که نمی توانم مثل سابق به کارهایی که با آزادی در خانه پدری انجام می دادم، ادامه دهم. از طرف دیگر، نگاه اجتماع به دختری که تنها زندگی می کند، خوب نیست. همه فکر می کنند چون این دختر تنها زندگی می کند، پس می خواهد در خانه اش خلاف کند. حتی صاحبخانه تمام رفتارت را کنترل می کند. برای گرفتن خانه باید با هزار نفر رو به رو شوی و آنان را مطمئن کنی که می خواهی سالم زندگی کنی. هر صاحب خانه ای خانه اش را به امثال ما اجاره نمی دهد.»
مینا 37 ساله كه پس از جدا شدن از همسرش، تحمل سختی ها و مشکلات زندگی مجردی را به زندگی با خانواده اش ترجیح داده است، نیز در این باره می گوید: «اگر مجبور نبودم هرگز تنهایی زندگی نمی كردم. هر بار كه می خواهم آپارتمان خود را تغییر دهم با برخوردهای نامتعارف مواجه می شوم و با مشکلات بسیاری دست به گریبان هستم.»
ولی با تمام این حرف ها هنوز هم دختران و پسران بسیاری هستند که به دلیل رهایی از كنترل خانواده به زندگی مجردی روی می آورند و برای رسیدن به استقلال، تمام مشکلات این نوع زندگی را به جان می خرند.
زندگی مجردی خوب یا بد؟
روند روبه تزايد تک زيستی جوانان براي جامعه ايران که همواره ارزش ها و هنجارهاي خاص خود را دارد و خانواده مهم ترين نهاد زندگي اجتماعي است، مي تواند مخاطره آميز باشد. اکثر کسانی که زندگی مجردی را انتخاب کرده اند، تمایلی به تشکیل خانواده و داشتن فرزند نخواهند داشت و اگر فکری برای رفع این مشکل نشود، در آینده «کیان خانواده» با مشکل روبهرو خواهد شد.
تک زیستی فردگرایی و خودمحوری را در جامعه افزایش می دهد و باعث کاهش روحیه تعاون و همکاری اجتماعی و گروهی می شود. از طرفی وقتي جواني به تنهايي يا با دوستان خود زندگي مي کند، به فردي منزوي، افسرده و بي تفاوت تبديل شده و در درازمدت ممکن است گرفتار پدیده هایی چون اعتیاد، خودکشی و روابط نامشروع و انواع و اقسام بی بند و باری شود؛ زیرا از خانواده به عنوان یکی از ابزارهای کنترل اجتماعی دورند. آسیب فردی، آسیب اجتماعی ایجاد می کند و منجر به ناامنی جامعه می گردد.
از طرف دیگر با افزایش بی بند و باری ها و روابط نامشروع، زمینه مساعدی برای خیانت فراهم می شود و بنیان خانواده ها در معرض تهدید قرار می گیرد. علاوه بر آن زندگی مجردی می تواند به افزایش هزینه های زندگی و تحمیل هزینه ها به جامعه منجر شود.
با ادامه روند تجردزیستی، در آینده با جامعه ای رو به رو خواهیم شد که در آن خانواده از بین می رود و فروپاشی نهاد خانواده چیزی جز فروپاشی جامعه نخواهد بود.
برای خروج از بحران تجردزیستی به سبک زندگی جوانان توجه شود
همانطور که آمارها نشان می دهد در سال 91 با کاهش 9.7 درصدی آمار ازدواج مواجه شدیم و بر اساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال در سال جاری 726 هزار و 390 واقعه ازدواج رخ داده درحالیکه سال گذشته این آمار 804 هزار 789 بوده است، کاهش آمار ازدواج زنگ خطری برای افزایش زندگی مجردی در کشورمان است. مسئولان باید به آسیب های بر سر راه های تجردزیستی توجه بیشتری کنند؛ چراکه با از بین رفتن نهاد خانواده، جامعه دچار آسیب می شود.