• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

سبک هنری امپرسیونیسم

Silver Star

مدير ارشد تالار
Impressionism-61.jpg
در بهار ۱۸۷۴ گر
وهی از هنرمندان فرانسوی تحت نام انجمن هنرمندان گمنام، متشکل از نقاشان و مجسمه سازان و حکاکان و… گرد هم آمدند و یک استودیوی عکاسی( آتلیه نادار) را برای نمایش آثارشان اجاره کردند و در معرض دید عموم گذاشتند. با این کار شدید ترین و خصمانه ترین واکنش ها را که تا آن هنگام در دنیای هنری پاریس با آن مواجه بودند برانگیختند. در طی سده ی نوزده میلادی رابطه بین جامعه و هنرمند به طور روز افزونی تصنعی می شد تا اینکه سرانجام در همین نمایشگاه آثار امپرسیونیست ها به نقطه ی گسست خود رسید. امپرسیونیسم حقیقتاً نخستین و مهمترین جنبش مدرن هنری در سده نوزدهم محسوب می شود. امپرسیونیسم در لغت به معنای دریافتگری، دریافت آنی، یا دریافت حسی است.
امپرسیونیسم مکتبی با برنامه و اصول معین نبود، بلکه تشکل آزادانه هنرمندانی بود که به سبب برخی نظرات مشترک و به منظور عرضه مستقل آثارشان در کنار هم
قرار گرفتند.امپرسیونیسم صرفا یک سبک نقاشی نبود بلکه یک رویکرد نوین به هنر و زندگی بود. آثار نقاشی امپرسیونیست ها ثبت تغییرات گذرا و ناپایدار در طبیعت بود. نخستین هسته ی این جنبش توسط مونه، رنوار، سیسلی و پیسارو بود که وجه اشتراکشان گسست از آموزش های رسمی فرهنگستانی بود. این هنرمندان ابتدا نام خود را “انجمن هنرمندان نقاش مجسمه ساز و گراور گمنام” گذاشتند. اما بعدا نام یکی از تابلوهای مونه به نام امپرسیون طلوع آفتاب منتقد جوان لوئیس لروی(لویی لروا) را واداشت تا در مجله charivari( شاری واری) کل گروه را امپرسیونیست ها نام نهد و این نام که با لحنی تمسخر آمیز ابداع شده بود، بعداً از سوی خود هنرمندان گروه به عنوان گواهی بر حداقل یکی از جنبه های برجسته اهداف آنان پذیرفته شد.







Impressionism-71.jpg
Impressionism-9.jpg

 
آخرین ویرایش:

Silver Star

مدير ارشد تالار
شناخت مکاتب هنری برای هر کسی که فعالیت هنری داره لازمه.با شناخت مکاتب هنری به شناخت ایده ها،نگاهها،برداشت ها و….. افراد و گروه های مختلف از دنیا میشویم.
گروهی واقع گرا به دنیا نگاه میکنن و کار های هنری و حتی ادبی اونها هم واقع گرا میشه گروهی طبیعت گرا هستند و…..
اما این مکاتب در موسیقی وضع دیگری داره چون در موسیقی مثل ادبیات و نقاشی و یا هر هنر بصری دیگه ای نمیشه موضوع خاصی رو به صورت مستقیم به تصویر کشید.
در موسیقی با استفاده از ابزار صوت و خلق صداهای دلنشین و جذاب به شاد کردن و دادن حس رضایت به مخاطبین موسیقی هست.پس چطور میشه با این اصوات که حقیقتا به تنهایی هیچ معنای خاصی ندارند چیزی رو با سبک و مکتب خاصی به تصویر کشید؟
یکی از مکاتب مهم و جالب این دوره مکتب امپرسیونیسم هست که در موسیقی خیلی نفوذ کرد.و اثرات ارزشمندی از این مکتب به وجود آمد که میشه به قطعه دریا اثر دبوسی اشاره کرد.
امپرسیونیسم از نقاشی شروع شد.از نقاشان فرانسوی که دید مشترکی داشتند نسبت به هنر و زندگی.امپرسینیسم را به دریافتگری یا دریافت حسی معنی کرده اند. ایده این مکتب متعلق به هنرمندان نقاش فرانسوی است و هنرمندانی مانند مانه «manet» و مونه «monet» و رنوار«renoir» بنیان گذار این مکتب هستند.که در سا۱۸۷۴ گروهی درست کردند و با هم آثار نقاشیشان را به معرض دید عموم گذاشتند.

در ابتدا مونه نقاشی گشید به نام امپرسینی از طلوع آفتاب.که بعد ها همین نام یعنی امپرسینیسم به گروه داده شد.

impressionism.jpg
هدف امپرسیونیسم
آنها مخالف اهداف رمانتیسم که میگفت خلق اثر باید بیان کننده احساسات هنر مند باشد اما طرف دار رئالیسم بودند که میگفت یک اثر هنری صرفا باید بیان کننده اتفاقات حقیقی و راستین طبیعت باشد.
مونه چندین نقاشی از کلیسای« روآن» دارد که در اوقات مختلف روز کشیده و تابشهای مختلف و حالات مختلف نور رو بر این کلیسا به تصویر کشیده. یک نقاش واقع گرا ،این کلیسا را همانطور میکشد که در تصویر عکاسی دیده میشود.یعنی با تمام جزئیات خطوط و سایه روشن های آن.در حالی که مونه نمیخواهد کلیسا را به ما نشان دهد.هدف او نشان دادن نور و رنگ در این بنا است.تصویری رویایی از بنای یک کلیسا در نور و روشنایی ساعاتی مشخص از روز.این یک کلیسای امپرسیونیسم است.
در ابتدا مورد تمسخر و توهین قرار گرفتند و مسخره میشدن که کدام درخت است که بنفش باشد و کدام آسمان است که کرم رنگ باشد.اما از این موضوع قافل بودند که اینها فامهای نور و انعکاسات نور است که روی درخت و آسمان هست.
این هنرمندان در طول زندگی سختی های زیادی کشیدند بی احترامی های زیادی دیدند تا در سال ۱۹۲۶ مونه نقاش بزرگ و یکی از بنیان گذاران این مکتب در گذشت و مثل اکثر هنرمندان بعد از مرگ این شخص و دیگر افراد گروهش در سال ۱۹۵۰ تابلو های آنها با قیمت های نجومی به فروش میرفت و در هر سبک و مکتب چه ادبی چه تجاری و چه هنری از سبک آنها به گونه ای استفاده شد و بهره برد.و موسیقی هم از این بهره بی نصیب نماند.
و اما موسیقی چه چیزی را میتوانست به تصویر بکشد؟ مسلم است که این وظیفه موسیقی نیست که چیزی را توصیف کند.یک اثر موسیقی باید فقط یک قطعه موسیقی باشد و شنونده را خوشحال کند و به هیجان بیاورد.
در این مکتب بین موسیقی و نقاشی تفاوت عمده ای هست.در موسیقی واقعیت مطلق وجود ندارد.چون با اصوات و نتها نمیتوانیم یک چهره و یا یک کلیسا را نشان دهیم.اما با شیوه های خاصی میتوان برای بیان واقعیت از اصوات مشخص و دقیقی استفاده کرد.
حالا که تا حدودی با معنا و تاریخ امپرسیونیسم آشنا شدیم باید ببینیم این مکتب در موسیقی چه تاثیراتی گذاشته و از همه مهمتر و جالب ترو جذاب تر ببینیم به چه شکل میتوانیم به این شیوه در موسیقی چیزی رو به تصویر بکشیم و شیوه ها و روش های استفاده از نتها در این سبک و مکتب چیست.

شکل گیری امپرسیونیسم
جنبش امپرسیونیسم در موزیک حرکتی در موسیقی کلاسیک اروپا بود. در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه آغاز شد و تا میانه قرن بیستم که ما در آن قرار داریم ادامه دارد. مانند هنرهاى تجسمى ، موسیقى امپرسیونیسم تمرکز روى الهام گرفت از طبیعت و جو طبیعت دارد و بصورت یک احساس قوی یا نمایش یک داستان در یک موسیقی برنامه ای نمایان میشود. موسیقی امپرسیونیسم به عنوان عکس العملی افراطی در موسیقی رمانتیک تلقی میشود.
در دوران رمانتیک توسط درجات گامهای مینور و ماژور به بیان احساسات میپرداختند.اما موسیقی امپرسیونیسم تمایل به استفاده بیشتر از فواصل دیسونانس و استفاده از گامهای غیر معمول مثل گامهای تمام پرده«گامی که تمام درجات آن از فاصله کامل یک پرده تشکیل شده»دارد.
همچنین سازندگان رمانتیک از فرمهای بلند موسیقی مثل سمفونی و کنسرتو استفاده میکردند.اما آهنگ سازان امپرسیونیسم تمایل به فرمهای کوتاه موسیقی مثل نکتورن،فرم عرب و پرلود دارند.
موسیقى امپرسیونیسم در فرانسه مستقر بود و آهنگ سازان فرانسوى کلاد دبوسى و موریس راول به طور کلی دو تا از مطرح ترین آهنگ سازان امپرسیونیسم بودند
.
خیلی ها این آهنگسازان رو سبک مغز و دیوانه خواندند.و سبک امپرسیونیسم آنها را در آهنگسازی مسخره کردند و منتقدین زیادی انتقاد کردند.موریس راول آهنگ های بسیار دیگری هم ساخته که به سبک امپرسیونیسم نیستند.

روش امپرسیونیسم امروزه بسیار در آهنگسازی ها به کار میرود. جز دو آهنگساز مطرح این سبک یعنی دبوسی و راول آهنگ سازان دیگری هم در این زمینه فعالیت کردند از جمله کارول سزیمانوسکی،کارلوس گریفس،پائول دوکاس،رالف وانگن ویلیامز.
همچنین موزیسین هایی هم از این سبک الهام گرفتند که میتوان از Manuel de falla،frederick delius،isaac albeniz،erik satie،ottorino respighi،camille saint-saens،francis poulenc و هم چنین در موسیقی جاز از بیل اونس نام برد.

تکنیک امپرسیونیست ها
همونطور که در بالا گفته شد امپرسیونیسم به نوعی موسیقی اطلاق میشود که در آن خلق و خو و طبیعت و اتمسفر نقش مهمی به عهده دارد و معمولا هارمونی و تنالیته را تحت تاثیر قرار میدهد.حوادث ،مناظر ،حقایق و … اثری در آهنگساز میگذارد و هدف امپرسیونیسم انتقال و بیان همین اثرات و احساسات به شیوه ای بدیع و دقیق و ظریف با اصواتی طبیعی و واضح است. یکی از موضوعات مهم در این شیوه موضوع آکرد های آن است.
موضوع امپرسیونیسم درموسیقی موضوع جدیدی نیست هر چند ممکن است به ظاهر مکتب و شیوه جدیدی به نظر بیاید اما خیلی از پاساژهایی که در آثار پرسل و موزارت وجود دارد«مثلا مقدمه کوارتت دو ماژور» به صورت واضع هدف امپرسیونیستی وجود دارد .در صورتیکه تعداد زیادی از پاساژهای بتهوون در شروع سمفونی نهم و سونات خداحافظی را میتوان پایه و اساس این مکاتب جدید دانست.
بسیار سخت و شاید غیر ممکن است که بین آثار امپرسیونیسم و دیگر آثار خط مشخصی کشید و آنها رو از هم جدا کرد.اما بین کسی که لباس خاصی رو فقط در مراسم خاصی میپوشد و کسی که همیشه آن لباس را میپوشد تفاوت وجود دارد.
ماموریت و وظیفه هنر منعکس کردن زندگی انسانها است و این که اشیاء باعث کشف کیفیات و امکانات جدیدی در قلم رو اصوات و رنگ ها شود که تا کنون سابقه نداشته کاملا طبیعی است.در آثار آهنگ سازان چون دبوسی و راول و همچنین نقاشانی چون مانه و سزان و همینطور کسانی که شیوه و مکتب آن ها رو تعقیب کرده اند به گسترش و توسعه های زیبایی از یک کیفیت میرسیم که حتی گاهی اوقات مشاهده میشود این کیفیات صفات دیگری را از میدان خارج کرده اند.
یک تاثیر «imperssion» از یک فکر مبهم تر است و یک آکورد خود به خود میتواند تاثیری را بوجود آورد.اما برای به وجود آوردن و انتقال یک فکر مشخص باید یک رشته از هارمونیها یا نتهای مختلف را استفاده کرد.
اینجاست که آهنگ ساز امپرسیونیسم میداند که هر یک از ترکیبات نت ها نوعی احساس را که او میخواهد به وجود می آورد و میداند اگر یک آکورد را روی درجات مختلف گام منتقل کند تاثیر نیز قویتر میشود.
در اینجاست که میتوان روش هارمونیک آهنگ سازان امپرسیونیسم که عبارت است از حرکت شبیه پنجمها و آکورد های کامل و آکورد های دیسونانت هفتم،نهم،یازدهم،سیزدهم و… را درک کرد.
یک پنجم درست اثر روحی شدیدی در بعضی از مردم ایجاد میکند. بتهوون در زمان نوشتم آغاز سمفونی نهم متوجه این موضوع شده است و واگنر نیز در اتوبیوگرافی خود از تاثیر جذب کننده عجیبی که صدای یک ویولن تنها در او نموده است بحث میکند«ویولن فاصله پنجم درست را اجرا میکرده»
 
بالا