baroon
متخصص بخش ادبیات
سحر هنگامه ی راز و نیاز است
سحر میخانه ی دلدار باز است
سحر جود و كرم بسیار دارد
سحر بوی خوش دلدار دارد
سحر مهمانی خاص الهی است
سحر وقتِ گذار از روسیاهی است
سحر آمد دلم فریاد دارد
كریمی كو كه ما را یاد آرد؟
كریمی كو كه دست ما بگیرد؟
گدا را با همه جرمش پذیرد؟
كریمی كو كه گردد میزبانم؟
كه من مرغ شب بی آشیانم؟
كریمی غیر تو یا رب نباشد
به جز نام توام بر لب نباشد
بزرگی كن كرم بنما به حالم
ببین افسرده و بشكسته بالم
بیا جانی بده بر قلب خسته
بنه مرهم بر این بال شكسته
مرا آماده پرواز بنما
مرا با دلبرم همراز بنما
كرم بر مضطری كن یا الهی
بیا و دلبری كن یا الهی
پناهی بر گدا جز این حرم نیست
تو كه رسمت به جز لطف و كرم نیست
مرا امشب دگر كن میهمانت
مرا ساكن نما در آستانت
مرا دیگر زغیر خود جدا كن
خدایا دیر شد ما را صدا كن
:گل:
سحر بوی خوش دلدار دارد
سحر مهمانی خاص الهی است
سحر وقتِ گذار از روسیاهی است
سحر آمد دلم فریاد دارد
كریمی كو كه ما را یاد آرد؟
كریمی كو كه دست ما بگیرد؟
گدا را با همه جرمش پذیرد؟
كریمی كو كه گردد میزبانم؟
كه من مرغ شب بی آشیانم؟
كریمی غیر تو یا رب نباشد
به جز نام توام بر لب نباشد
بزرگی كن كرم بنما به حالم
ببین افسرده و بشكسته بالم
بیا جانی بده بر قلب خسته
بنه مرهم بر این بال شكسته
مرا آماده پرواز بنما
مرا با دلبرم همراز بنما
كرم بر مضطری كن یا الهی
بیا و دلبری كن یا الهی
پناهی بر گدا جز این حرم نیست
تو كه رسمت به جز لطف و كرم نیست
مرا امشب دگر كن میهمانت
مرا ساكن نما در آستانت
مرا دیگر زغیر خود جدا كن
خدایا دیر شد ما را صدا كن
:گل: