B a R a N
مدير ارشد تالار
در این بخش سایت دکتر سلام ارتباط میان سرطان و آلزایمر مباحثی را یاد آوری میکنیم در صورتی که آلزایمر فلج شدن سلولهای عصبی هست و سرطان زیاد شدن سلولها یعنی تعدادسلولها غیر قابل کنترل است.آلزایمر هم دارد از نظر خطرات جسمی و روحی بدن ,هم ردیف سرطان می شود .
وقوع کمتر سرطان در افراد با زوال عقل و برعکس ان دربرخی گزارشات علمی منعکس شده است.چنان ارتباط معکوسی بین وقوع سرطان با سایر بیماریهای نورودژنراتیو مانند پارکینسون هم گزارش شده است.احتمالا مداخلات ویژه ای در ایجاد این رابطه معکوس دخیل است.
اول انکه هر دو بیماری زوال عقل و سرطان محدود کننده عمر فرد بوده و امکان ادامه زندگی فرد را محدود کرده و در نتیجه مجالی برای ظهور سایر بیماریها نیست.دوم انکه وجود و وقوع یک بیماری علایم عارضه دیگر را محدود می کند در صورت وجود تشخیص جدید الزایمر ویا سرطان نشانه های تازه را به حساب بیماری تازه تشخیص داده شده می گذارند.وسرانجام انکه وجود اختلالات قوای شعوری در زمینه بیماری الزایمر را به حساب عوارض روحی و جسمی شیمی درمانی در بیمار سرطانی می گذارند.
در مطالعات قبلی در افراد محدودی ریسک وقوع سرطان پس از تشخیص الزایمر و نیز احتمال ریسک تشخیص الزایمر پس از وقوع سرطان را ارزیابی کرده بودند اما در این تحقیق اخیر احتمال وقوع هر دو کسالت را باهم اما به صورت مستقل در یک گروه در ایتالیا بررسی و مرور کرده اند.در نتیجه گیری نهایی وقوع الزایمر در بیماران سرطانی ووقوع سرطان در بیماران الزایمری کاهش داشته است اما کاهش بیش از حد مورد انتظار تنها در گروه سنی بالاتر از ۷۰ سال تایید شده است که نشانه ان است که هر دوی این بیماری ها با افزایش سن بیشتر رخ می دهند.
در بیمارانی که دو ماه قبل از تشخیص تومور مغزی تشخیص الزایمر در انها داده شده بود علایم اولیه تومور به حساب علایم الزایمر گذاشته شده بود.این موضوع باید در تشخیص بیمارانی که برچسب الزایمر به انها داده می شود مورد توجه قرار گیرد تا باعث خطای تشخیصی نگردد.
دو بیماری الزایمر و سرطان دو مکانیسم بیولوژیکی متفاوت دارند,گام اول در تغیر حالت از سلولهای نرمال به سلولهای سرطانی اختلال در DNA است و پاره های از سیستم دفاعی که به توجه و مراقبت Caretakerموسوم است می تواند از این اختلال سلولی پیشگیری کرده و یا انکه انرا ترمیم کند.مکانیسم های دیگری به نام مراقبین دروازهGatekeepes قادر به ریشه کنی سلولهای سرطانی هستند.در رابطه با مکانیسم اخیر کهولت و پیری سلولهای دفاعی می تواتند ترمیم و تکثیر سلولهای سالم و سرطانی را کاهش دهد که مشابه مکانیسمی است که برخی عوامل ضد سرطان در ایجاد سد دفاعی در برابر تکثیر غیر قابل کنترل سلولها اعمال می کنند.شواهدی در دست است که نشان می دهد که در بیماری الزایمر در سلولهای اعصاب انها ضعیف چرخه تکثیر سلولی وجود داردکه با پدیده پیر شدن سلولها همراه شده و به مرگ سکته ای نورونهای انها و در نهایت فرد مبتلا می انجامد.
این جریان دفاع ضعیف وناکارامد سلولهای عصبی در الزایمر از یکطرف و تمایل ان نورونها به پیرو فرسوده شدن و در نهایت مرگ انها به نوعی مختص سرطان است و شاید توجیه زیست شناسی زوال عقل الزایمری در بیماران سرطانی و بر عکس ان باشد اما مطالعات بیشتری برای تعیین چگونگی رابطه پیچیده بین سرطان و الزایمر و پیری و کهولت سلولهای بدن لازم است.
الزایمر و سرطان را می توان دو سر متضاد پیری و کهولت دانست و تفسیر و ارزیابی این دو کسالت را با پدیده کبر سن و پیری بویژه چنانچه نتایج این امر با مطالعات ازمایشگاهی و همه گیر شناسی در اینده تایید گردد فرصت مناسبی را رودر روی علم و سلامت انسان قرار خواهد داد.
وقوع کمتر سرطان در افراد با زوال عقل و برعکس ان دربرخی گزارشات علمی منعکس شده است.چنان ارتباط معکوسی بین وقوع سرطان با سایر بیماریهای نورودژنراتیو مانند پارکینسون هم گزارش شده است.احتمالا مداخلات ویژه ای در ایجاد این رابطه معکوس دخیل است.
اول انکه هر دو بیماری زوال عقل و سرطان محدود کننده عمر فرد بوده و امکان ادامه زندگی فرد را محدود کرده و در نتیجه مجالی برای ظهور سایر بیماریها نیست.دوم انکه وجود و وقوع یک بیماری علایم عارضه دیگر را محدود می کند در صورت وجود تشخیص جدید الزایمر ویا سرطان نشانه های تازه را به حساب بیماری تازه تشخیص داده شده می گذارند.وسرانجام انکه وجود اختلالات قوای شعوری در زمینه بیماری الزایمر را به حساب عوارض روحی و جسمی شیمی درمانی در بیمار سرطانی می گذارند.
در مطالعات قبلی در افراد محدودی ریسک وقوع سرطان پس از تشخیص الزایمر و نیز احتمال ریسک تشخیص الزایمر پس از وقوع سرطان را ارزیابی کرده بودند اما در این تحقیق اخیر احتمال وقوع هر دو کسالت را باهم اما به صورت مستقل در یک گروه در ایتالیا بررسی و مرور کرده اند.در نتیجه گیری نهایی وقوع الزایمر در بیماران سرطانی ووقوع سرطان در بیماران الزایمری کاهش داشته است اما کاهش بیش از حد مورد انتظار تنها در گروه سنی بالاتر از ۷۰ سال تایید شده است که نشانه ان است که هر دوی این بیماری ها با افزایش سن بیشتر رخ می دهند.
در بیمارانی که دو ماه قبل از تشخیص تومور مغزی تشخیص الزایمر در انها داده شده بود علایم اولیه تومور به حساب علایم الزایمر گذاشته شده بود.این موضوع باید در تشخیص بیمارانی که برچسب الزایمر به انها داده می شود مورد توجه قرار گیرد تا باعث خطای تشخیصی نگردد.
دو بیماری الزایمر و سرطان دو مکانیسم بیولوژیکی متفاوت دارند,گام اول در تغیر حالت از سلولهای نرمال به سلولهای سرطانی اختلال در DNA است و پاره های از سیستم دفاعی که به توجه و مراقبت Caretakerموسوم است می تواند از این اختلال سلولی پیشگیری کرده و یا انکه انرا ترمیم کند.مکانیسم های دیگری به نام مراقبین دروازهGatekeepes قادر به ریشه کنی سلولهای سرطانی هستند.در رابطه با مکانیسم اخیر کهولت و پیری سلولهای دفاعی می تواتند ترمیم و تکثیر سلولهای سالم و سرطانی را کاهش دهد که مشابه مکانیسمی است که برخی عوامل ضد سرطان در ایجاد سد دفاعی در برابر تکثیر غیر قابل کنترل سلولها اعمال می کنند.شواهدی در دست است که نشان می دهد که در بیماری الزایمر در سلولهای اعصاب انها ضعیف چرخه تکثیر سلولی وجود داردکه با پدیده پیر شدن سلولها همراه شده و به مرگ سکته ای نورونهای انها و در نهایت فرد مبتلا می انجامد.
این جریان دفاع ضعیف وناکارامد سلولهای عصبی در الزایمر از یکطرف و تمایل ان نورونها به پیرو فرسوده شدن و در نهایت مرگ انها به نوعی مختص سرطان است و شاید توجیه زیست شناسی زوال عقل الزایمری در بیماران سرطانی و بر عکس ان باشد اما مطالعات بیشتری برای تعیین چگونگی رابطه پیچیده بین سرطان و الزایمر و پیری و کهولت سلولهای بدن لازم است.
الزایمر و سرطان را می توان دو سر متضاد پیری و کهولت دانست و تفسیر و ارزیابی این دو کسالت را با پدیده کبر سن و پیری بویژه چنانچه نتایج این امر با مطالعات ازمایشگاهی و همه گیر شناسی در اینده تایید گردد فرصت مناسبی را رودر روی علم و سلامت انسان قرار خواهد داد.