سرنوشت را باید از سر نوشت
بقراط حکیم 400سال پیش از میلاد مسیح نوشت:آدمیان باید بدانند که شادمانی ها،خنده ها وخوشی هایشان،و همچنین اندوه ها ودردها و ناخوشی هایشان زاییده سرشان وتنها سرشان است.یکی از تعالیم روز مصریان باستان این بود که تن دردناک،ثمره اندیشه دردآلود است.هنوز بسیاری از مردم به این راز پی نبرده اند.
سابقاً راهبان بودائی متون مذهبی را در خواب به گوش شاگردان خود زمزمه می کردند وهمچنین در زمانهای قدیم، مردم با قصه خود ودیگران را درمان می کردند.وبه یاری خرد درون،دست به کارآفرینش می زدند وبه نبرد با نیروهای شر بیرون و درون می رفتند.
بنابراین شما به خوبی می دانید که علت تمام رخدادهای زندگیتان طرز تفکر خودتان است.اگر این مطلب را بپذیرید وباور کنید می توانید به هر هدفی که دارید برسید.
سوالی که برای همه شما ممکن است پیش آمده باشد این است که آیا انسان می تواند سرنوشت خود را تغییر دهد؟
در جواب باید گفت که تغییر سرنوشت برای انسان امری حتمی است.اما قبل از هرچیز بزرگترین نیاز ما شناخت خویشتن است.
اگر ما شخصیت،رفتار،عملکردها،عکس العملها ودر واقع خودمان را بشناسیم،می توانیم با داشتن یک ذهن پاک،ودرونی آرام و سرزنده عملکردهایمان را هدایت و گرایشات منفی را به مثبت تبدیل کنیم.لذا تغییر زندگی در این صورت برایمان کاری ندارد.و می توانیم از دانش و آگاهی به عنوان یک نردبان استفاده کنیم.
اگر ما شخصیت،رفتار،عملکردها،عکس العملها ودر واقع خودمان را بشناسیم،می توانیم با داشتن یک ذهن پاک،ودرونی آرام و سرزنده عملکردهایمان را هدایت و گرایشات منفی را به مثبت تبدیل کنیم.لذا تغییر زندگی در این صورت برایمان کاری ندارد.و می توانیم از دانش و آگاهی به عنوان یک نردبان استفاده کنیم.
به گفته سقراط:
انسان فرمانروای سرنوشت خویش است.
بنابراین، می توانیم سرنوشت خویش را تغییر دهیم.یا آن را به وجود آوریم.