گاهي فکر ميکنم در مباحث روانشناسي و روانپزشکي به موضوع «خواب و اختلالات آن» ظلم ميشود. همه ما روزانه به طور متوسط 8 ساعت از عمرمان را در خواب ميگذرانيم اما کمتر از اين ساعتها به خواب فکر ميکنيم و بهداشت خواب را رعايت ميکنيم. آمار اختلالات خواب نيز در جامعه ما کم نيست. اين در حالي است که براي موضوعات کماهميتتر، مطالب بيشتري طرح و بيان ميشود. با دکتر حسين ابراهيميمقدم،روانشناس، درباره همين موضوع حرف زدهايم....
سلامت: آقاي دکتر! شما هم با من موافقايد که در مباحث پزشکي، به خواب و اختلالات آن، به نوعي، ظلم ميشود؟
بله، کاملا موافقم. خواب موضوع بسيار مهمي است. در نوزادي طول زمان خواب به بالاي 16 ساعت در شبانهروز هم ميرسد. در بزرگسالي تقريبا يکسوم از زمان زندگي در خواب سپري ميشود و متخصصان توصيه ميکنند که بزرگسالان بايد به طور متوسط حدود 8 ساعت را در شبانهروز به خواب اختصاص دهند. من در پژوهشي که با برخي از دانشجويانام انجام دادم، متوجه شدم که بزرگسالان ما به طور متوسط اندکي کمتر از 7 ساعت در شبانهروز ميخوابند و حدود يکسوم مردم، در طول يک هفته کاريشان، روزي 6 ساعت يا کمتر ميخوابند؛ هر چند يک سوم نمونه مورد پژوهش قبول داشتند که کمبود خواب به توانايي عملکرد در طول روز آسيب ميرساند ولي حدود يکپنجم آنها پذيرفتند که در طول يک سال گذشته گاهي ناخواسته به خواب رفتهاند. اين امر مخصوصا وقتي خطرناکتر ميشود که فرد بايد هوشياري کامل خود را حفظ کند؛ مثلا در پشت فرمان اتومبيل!
سلامت: مشکلات خواب مختص انسانهاست يا در بقيه جانوران هم ديده ميشود؟
نه، مختص انسان نيست. بعضي موجودات خيلي بيشتر و بعضي ديگر، خيلي کمتر از ما ميخوابند. به طور کلي، جانوراني که بيشتر در خطر شکار شدن از طرف حيوانات شکاري قرار دارند، معمولا کمتر ميخوابند و اين خود پاسخي سازگارانه در مقابل واقعيتهاي زندگي و مرگ است. اگر به خواب بيشتري نياز داشتند، ممکن بود حيوانات شکاري، آنها را از بين ببرند و ژنهايشان از گروه ژن نژاد خودشان ريشهکن شود.
سلامت: ما چگونه ميخوابيم؟ يعني چه اتفاقي ميافتد که خوابمان ميبرد؟
ما وقتي به خواب ميرويم، از هوشياري به ناهوشياري سُر ميخوريم. وقتي هوشياريم، مغزمان امواجي را که با فرکانسها و دامنههاي معيني مشخص ميشوند، منتشر ميکند (فرکانس عبارت است از تعداد امواج در ثانيه؛ دامنه عبارت است از ارتفاع موج که شاخص قدرت آن است)؛ وقتي به خواب ميرويم مغز امواجي را منتشر ميکند که متفاوت از امواجي است که در زمان هوشياري منتشر ميشوند.
سلامت: يعني امواج مغزي خواب با زمان بيداري متفاوت است؟
قطعا. امواج مغزي با فرکانس زياد، با بيداري همراه است. وقتي به خواب عميقتر فرو ميرويم، فرکانس امواج مغزي کاهش مييابد و دامنه (نيرومندي) آنها افزايش پيدا ميکند. وقتي چشمهاي خود را ميبنديم و قبل از خواب رفتن دراز ميکشيم، مغز تعداد زيادي از امواج آلفا منتشر ميکند. امواج آلفا، امواج مغزي کوتاه دامنه هستند با حدود 8 تا 13 چرخه در ثانيه.
سلامت: خود خواب هم مراحلي دارد؛ درست است؟
بله؛ چهار مرحله اول، خواب بدون حرکات سريع چشم (NREM) است. اين مراحل با مرحله پنجم، يعني خواب با حرکات سريع چشم (REM) تضاد دارند. وجه تسميه حرکت سريع چشم به اين علت است که چشمها در زير پلکها حرکت ميکنند. خواب مرحله 1 سبکترين مرحله خواب است. اگر ما را از خواب مرحله 1 بيدار کنند، ممکن است انکار کنيم که به خواب رفته بوديم يا احساس کنيم که هرگز به خواب نرفته بوديم. پس از گذشت تقريبا نيم ساعت از خواب، از خواب مرحله 4، با يک حرکت نسبتا سريع در سراسر مراحل به عقب برميگرديم تا وارد خواب رم، شويم. در طول خواب «REM»، امواج مغزي نسبتا سريع و با دامنه کوتاه توليد ميکنيم که شبيه امواج خواب مرحله 1 کند است. به خواب «رِم»، خواب تناقضي هم ميگويند چون که الگوهاي نوار مغزي مشاهده شده سطح برانگيختگي شبيه به برانگيختگي حالت بيداري را نشان ميدهند. با اين همه، بيدار کردن شخص در طول خواب «رِم» دشوار است. وقتي افراد را در طول خواب «رِم» بيدار ميکنند، آنها تقريبا در 80 درصد موارد گزارش ميدهند که داشتند خواب ميديدند. البته در مراحل قبلي خواب نيز گاهي خواب ميبينيم اما تنها 20 درصد از آن را به ياد ميآوريم.
سلامت: و اين هر شب اتفاق ميافتد؟
بله، هر شب و در تمام مدت مراحل خواب، معمولا در معرض اين 5 چرخه قرار ميگيريم. پنج چرخه، پنج دوره خواب «رِم» به همراه دارد. نخستين حرکت از ميان خواب مرحله 4 معمولا طولانيترين است. هر چه شب دوام پيدا ميکند، خواب معمولا سبکتر ميشود. دورههاي خواب «رِم» معمولا طولانيتر هستند. نزديکيهاي صبح، ممکن است آخرين دوره خواب «رِم» جديد نيم ساعت طول بکشد چون خواب «رِم» شارژ رواني بدن را با خود دارد. شايد به همين دليل است که معمولا خواب «رِم» صبح خيلي شيرينتر است و شايد به همين دليل سعدي گفته: «خواب شيرين بامداد رحيل...»
سلامت: از خواب «رِم» به عنوان شارژ رواني ياد کرديد. واقعا ما به همين دليل ميخوابيم؟
به نظر ميرسد که علاوه بر اين مورد، خواب در خدمت چند هدف ديگر هم هست: خواب به بدن جان تازه ميبخشد، به ما کمک ميکند تا از فشار رواني رهايي يابيم، يادگيري و خاطرات را تثبيت کنيم و احتمالا رشد مغز کودک را نيز خواب تامين ميکند.بيشتر ما اين تجربه را داريم که بعد از يک شب بيخوابي، خستگي و کسالت احساس کردهايم. شايد اصطلاحا کسر خواب پيدا کرده باشيم و شب بعد زودتر خوابيدهايم تا آن را جبران کنيم. ممکن است توانايي افرادي که زياد از خواب محروم شدهاند، در تمرکز حواس و انجام دادن کار به طور جدي آسيب ببيند. بعضي از دانشآموزان گاهي «تمام شب» را بيدار ميمانند تا خود را براي امتحان آماده کنند و روز بعد هم به نظر تا حدودي از عهده امتحان برميآيند اما اگر بيش از يک شب بيخواب بمانند در کارکردهاي رواني مانند يادگيري و حافظه، به تدريج کمبود نشان خواهند داد. محروميت از خواب مخصوصا روي رانندگي و کارهايي که نياز به هوشياري بالا دارد، به شدت آسيب وارد ميکند. براي مبارزه با محروميت از خواب در طول هفته، بسياري از افراد در روزهاي تعطيل تا ديروقت ميخوابند يا چرت ميزنند.
سلامت: چرا همه ما به مقدار معيني از خواب نياز داريم؟
مقدار خواب مورد نياز تا اندازهاي ناشي از وراثت است. مردم، هنگامي که تحت فشاررواني قرار دارند (مانند تغيير شکل، افسردگي و...) به خواب بيشتري نياز پيدا ميکنند. خواب به ما کمک ميکند تا از فشار رواني کم کنيم. همانطور که گفتم، ممکن است نوزادان روزي 16 ساعت و نوجوانان 12 ساعت يا بيشتر بخوابند. خيليها فکر ميکنند که سالمندان کمتر از بزرگسالان جوانتر به خواب نياز دارند، اما خواب سالمندان اغلب با ناراحتي جسمي يا با نياز به دستشويي رفتن قطع ميشود. براي جبران خواب از دست رفته شب،سالمندان ممکن است در طول روز چرت بزنند.
سلامت: چه رابطهاي بين خواب و حافظه وجود دارد؟
اول آنکه بد نيست بدانيم که خواب «رِم» ممکن است رشد مغز را قبل از تولد، پرورش دهد. ضمنا پژوهشهايي که انجام دادهايم نيز اين را نشان داده که محروميت از خواب «رِم» به کند شدن يادگيري منجر ميشود و ضمنا آنچه را هم که ياد گرفتهايم گاهي زودتر فراموش ميکنيم.
سلامت: و کلا چند نوع اختلال خواب وجود دارد؟
اصطلاح اختلال خواب در مورد مشکلاتي به کار ميرود که ميتوانند به طور جدي با عملکرد تداخل داشته باشند، يعني اختلالهاي خواب مانند بيخوابي، بسيار آشنا هستند و درصد زيادي از افراد از آن رنج ميبرند ولي برخي اختلالهاي خواب مثل وقفه تنفسي (توقفهاي نفس کشيدن) کمتر از 10 درصد افراد را تحت تاثير قرار ميدهند. حمله خواب و وحشتهاي خواب، خوابگردي و... نيز جزو اختلالهاي خواب هستند.
سلامت: پس بيخوابي، اختلال نسبتا شايعي است؟
بله. برخي پژوهشها نشاندهنده آن است که نزديک به نيمي از بزرگسالان به بيخوابي مبتلا هستند. اين رقم در افراد سالمند به دوسوم ميرسد! ناگفته نماند که کوشش براي به خواب رفتن با ايجاد فعاليت خود مختار و تنش ماهيچهاي، دشواريهاي خواب را تشديد ميکند. شما نميتوانيد خود را براي به خواب رفتن مجبور کنيد. تنها ميتوانيد زماني که خستهايد، با دراز کشيدن و آرام گرفتن زمينه را براي خوابيدن آماده کنيد.
سلامت: ممکن است کمي هم از حمله خواب برايمان بگوييد؟
به زبان ساده، حمله خواب يعني ناگهان به خواب رفتن. ممکن است حمله خواب حدود 15 دقيقه طول بکشد و پس از آن شخص احساس نشاط کند. با اين همه، حمله خواب خطرناک و ناراحتکننده است زيرا ممکن است در حال رانندگي يا ضمن کار با ابزارهاي تيز رخ دهد. اين اتفاق ممکن است با شل شدن گروه ماهيچهها يا تمام بدن همراه باشد، حالتي که فلج خواب ناميده ميشود.در فلج خواب شخص نميتواند هنگام انتقال از هوشياري به خواب حرکت کند و توهماتي (مثل اينکه کسي يا چيزي روي سينهاش نشسته) دارد. تصور ميشود که حمله خواب، اختلال در کارکرد خواب «رِم» است.
سلامت: و وقفه تنفسي هم نتيجه همين است؟
نه؛ وقفه تنفسي، يک اختلال ديگر است؛ يکي از اختلالهاي خطرناک خواب که در آن، راههاي هوايي بسته ميشود. افراد مبتلا به وقفه تنفسي بيش از صد بار در شب از نفس کشيدن بازميمانند. بسته شدن راه هوا ممکن است موجب شود که فرد از خواب بلند شود و بنشيند و قبل از آنکه برگردد و به خواب رود، براي هوا نفسنفس بزند. اين افراد تقريبا به علت جمع شدن دياکسيدکربن، بيدار ميشوند. اين اختلال معمولا با چاقي و خرناس کشيدن مزمن همراه است. وقفه تنفسي ميتواند به فشار خون بالا، حمله قلبي، سکته قلبي، اضطراب و گاهي افسردگي منجر شود.
سلامت: کدام يک از اختلالهاي خواب در دوران کودکي شايعتر است؟
دهشتهاي خواب، شبادراري و خوابگردي در ميان کودکان شايعتر است و ممکن است نارسيدگي دستگاه عصبي را منعکس کنند. همه اين اختلالها در مرحله 3 يا 4 خواب رخ ميدهند. دهشت خواب شبيه کابوس است، حتي شديدتر از کابوس! و معمولا در خواب «رِم» اتفاق ميافتد. البته وحشت خواب معمولا در طول نخستين دور چرخه خواب شب اتفاق ميافتد، در حالي که کابوس به احتمال زياد نزديکيهاي صبح رخ ميدهد. شخص با احساس افزايش ناگهاني در ضربان قلب و ميزان تنفس، ناگهان بلند ميشود و مينشيند و به طور نامفهوم حرف ميزند و دست و پا ميزند. او هرگز به طور کامل بيدار نميشود، دوباره ميخوابد و ممکن است تصاوير ذهني مبهمي را به ياد آورد که انگار يک نفر به سينه او فشار وارد ميکند (خاطرات کابوسها معمولا بسيار مفصل هستند.)
شبادراري به احتمال زياد يا ناشي از اضطراب و يا منعکسکننده نارسيدگي دستگاه عصبي کودکان است. در بيشتر موارد اين مشکل قبل از نوجواني و اغلب در 8 سالگي خود به خود حل ميشود. شايد نيمي از کودکان گاه و بيگاه در خواب حرف بزنند. بزرگسالان نيز گاهي اين کار را انجام ميدهند. زمينهيابيها نشان ميدهند که حدود 7 تا 15 درصد کودکان در خواب راه ميروند، در حالي که تنها 2 درصد بزرگسالان خوابگردي دارند. خوابگردها ممکن است هر شب، بدون آنکه اتفاقي بيفتد، پرسه بزنند، در حالي که والدين درباره رويدادهايي که ممکن است براي آنها اتفاق بيفتد نگران هستند. خوابگردها معمولا گشت و گذار خود را به ياد نميآورند، هر چند ممکن است هنگامي که سرپا و سرگرم هستند، به پرسشها پاسخ دهند.
سلامت: و سوال آخر: با استفاده از قرصهاي خواب براي درمان بيخوابي موافقايد؟
به نظر من، قرصهاي خواب اشکالاتي دارند: اولا ممکن است خيلي از افراد، موفقيت در به خواب رفتن را به قرص نسبت دهند، نه به خودشان و به همين دليل، به تدريج به قرص وابسته شوند. ثانيا ممکن است شخص با استفاده معمولي، در مقابل قرصهاي خواب، مقاومت پيدا کند و براي رسيدن به همان نتايج به دوزهاي بالاتري نيازمند شود و ثالثا، دوزهاي بالاي اين مواد شيميايي ميتواند خطرناک باشد. واقعيت اين است که قرصهاي خواب، مهارت در برخورد با بيخوابي را افزايش ميدهد. وقتي شخص مصرف آنها را متوقف ميکند، احتمال دارد که بيخوابي برگردد.
سلامت: آقاي دکتر! شما هم با من موافقايد که در مباحث پزشکي، به خواب و اختلالات آن، به نوعي، ظلم ميشود؟
بله، کاملا موافقم. خواب موضوع بسيار مهمي است. در نوزادي طول زمان خواب به بالاي 16 ساعت در شبانهروز هم ميرسد. در بزرگسالي تقريبا يکسوم از زمان زندگي در خواب سپري ميشود و متخصصان توصيه ميکنند که بزرگسالان بايد به طور متوسط حدود 8 ساعت را در شبانهروز به خواب اختصاص دهند. من در پژوهشي که با برخي از دانشجويانام انجام دادم، متوجه شدم که بزرگسالان ما به طور متوسط اندکي کمتر از 7 ساعت در شبانهروز ميخوابند و حدود يکسوم مردم، در طول يک هفته کاريشان، روزي 6 ساعت يا کمتر ميخوابند؛ هر چند يک سوم نمونه مورد پژوهش قبول داشتند که کمبود خواب به توانايي عملکرد در طول روز آسيب ميرساند ولي حدود يکپنجم آنها پذيرفتند که در طول يک سال گذشته گاهي ناخواسته به خواب رفتهاند. اين امر مخصوصا وقتي خطرناکتر ميشود که فرد بايد هوشياري کامل خود را حفظ کند؛ مثلا در پشت فرمان اتومبيل!
سلامت: مشکلات خواب مختص انسانهاست يا در بقيه جانوران هم ديده ميشود؟
نه، مختص انسان نيست. بعضي موجودات خيلي بيشتر و بعضي ديگر، خيلي کمتر از ما ميخوابند. به طور کلي، جانوراني که بيشتر در خطر شکار شدن از طرف حيوانات شکاري قرار دارند، معمولا کمتر ميخوابند و اين خود پاسخي سازگارانه در مقابل واقعيتهاي زندگي و مرگ است. اگر به خواب بيشتري نياز داشتند، ممکن بود حيوانات شکاري، آنها را از بين ببرند و ژنهايشان از گروه ژن نژاد خودشان ريشهکن شود.
سلامت: ما چگونه ميخوابيم؟ يعني چه اتفاقي ميافتد که خوابمان ميبرد؟
ما وقتي به خواب ميرويم، از هوشياري به ناهوشياري سُر ميخوريم. وقتي هوشياريم، مغزمان امواجي را که با فرکانسها و دامنههاي معيني مشخص ميشوند، منتشر ميکند (فرکانس عبارت است از تعداد امواج در ثانيه؛ دامنه عبارت است از ارتفاع موج که شاخص قدرت آن است)؛ وقتي به خواب ميرويم مغز امواجي را منتشر ميکند که متفاوت از امواجي است که در زمان هوشياري منتشر ميشوند.
سلامت: يعني امواج مغزي خواب با زمان بيداري متفاوت است؟
قطعا. امواج مغزي با فرکانس زياد، با بيداري همراه است. وقتي به خواب عميقتر فرو ميرويم، فرکانس امواج مغزي کاهش مييابد و دامنه (نيرومندي) آنها افزايش پيدا ميکند. وقتي چشمهاي خود را ميبنديم و قبل از خواب رفتن دراز ميکشيم، مغز تعداد زيادي از امواج آلفا منتشر ميکند. امواج آلفا، امواج مغزي کوتاه دامنه هستند با حدود 8 تا 13 چرخه در ثانيه.
سلامت: خود خواب هم مراحلي دارد؛ درست است؟
بله؛ چهار مرحله اول، خواب بدون حرکات سريع چشم (NREM) است. اين مراحل با مرحله پنجم، يعني خواب با حرکات سريع چشم (REM) تضاد دارند. وجه تسميه حرکت سريع چشم به اين علت است که چشمها در زير پلکها حرکت ميکنند. خواب مرحله 1 سبکترين مرحله خواب است. اگر ما را از خواب مرحله 1 بيدار کنند، ممکن است انکار کنيم که به خواب رفته بوديم يا احساس کنيم که هرگز به خواب نرفته بوديم. پس از گذشت تقريبا نيم ساعت از خواب، از خواب مرحله 4، با يک حرکت نسبتا سريع در سراسر مراحل به عقب برميگرديم تا وارد خواب رم، شويم. در طول خواب «REM»، امواج مغزي نسبتا سريع و با دامنه کوتاه توليد ميکنيم که شبيه امواج خواب مرحله 1 کند است. به خواب «رِم»، خواب تناقضي هم ميگويند چون که الگوهاي نوار مغزي مشاهده شده سطح برانگيختگي شبيه به برانگيختگي حالت بيداري را نشان ميدهند. با اين همه، بيدار کردن شخص در طول خواب «رِم» دشوار است. وقتي افراد را در طول خواب «رِم» بيدار ميکنند، آنها تقريبا در 80 درصد موارد گزارش ميدهند که داشتند خواب ميديدند. البته در مراحل قبلي خواب نيز گاهي خواب ميبينيم اما تنها 20 درصد از آن را به ياد ميآوريم.
سلامت: و اين هر شب اتفاق ميافتد؟
بله، هر شب و در تمام مدت مراحل خواب، معمولا در معرض اين 5 چرخه قرار ميگيريم. پنج چرخه، پنج دوره خواب «رِم» به همراه دارد. نخستين حرکت از ميان خواب مرحله 4 معمولا طولانيترين است. هر چه شب دوام پيدا ميکند، خواب معمولا سبکتر ميشود. دورههاي خواب «رِم» معمولا طولانيتر هستند. نزديکيهاي صبح، ممکن است آخرين دوره خواب «رِم» جديد نيم ساعت طول بکشد چون خواب «رِم» شارژ رواني بدن را با خود دارد. شايد به همين دليل است که معمولا خواب «رِم» صبح خيلي شيرينتر است و شايد به همين دليل سعدي گفته: «خواب شيرين بامداد رحيل...»
سلامت: از خواب «رِم» به عنوان شارژ رواني ياد کرديد. واقعا ما به همين دليل ميخوابيم؟
به نظر ميرسد که علاوه بر اين مورد، خواب در خدمت چند هدف ديگر هم هست: خواب به بدن جان تازه ميبخشد، به ما کمک ميکند تا از فشار رواني رهايي يابيم، يادگيري و خاطرات را تثبيت کنيم و احتمالا رشد مغز کودک را نيز خواب تامين ميکند.بيشتر ما اين تجربه را داريم که بعد از يک شب بيخوابي، خستگي و کسالت احساس کردهايم. شايد اصطلاحا کسر خواب پيدا کرده باشيم و شب بعد زودتر خوابيدهايم تا آن را جبران کنيم. ممکن است توانايي افرادي که زياد از خواب محروم شدهاند، در تمرکز حواس و انجام دادن کار به طور جدي آسيب ببيند. بعضي از دانشآموزان گاهي «تمام شب» را بيدار ميمانند تا خود را براي امتحان آماده کنند و روز بعد هم به نظر تا حدودي از عهده امتحان برميآيند اما اگر بيش از يک شب بيخواب بمانند در کارکردهاي رواني مانند يادگيري و حافظه، به تدريج کمبود نشان خواهند داد. محروميت از خواب مخصوصا روي رانندگي و کارهايي که نياز به هوشياري بالا دارد، به شدت آسيب وارد ميکند. براي مبارزه با محروميت از خواب در طول هفته، بسياري از افراد در روزهاي تعطيل تا ديروقت ميخوابند يا چرت ميزنند.
سلامت: چرا همه ما به مقدار معيني از خواب نياز داريم؟
مقدار خواب مورد نياز تا اندازهاي ناشي از وراثت است. مردم، هنگامي که تحت فشاررواني قرار دارند (مانند تغيير شکل، افسردگي و...) به خواب بيشتري نياز پيدا ميکنند. خواب به ما کمک ميکند تا از فشار رواني کم کنيم. همانطور که گفتم، ممکن است نوزادان روزي 16 ساعت و نوجوانان 12 ساعت يا بيشتر بخوابند. خيليها فکر ميکنند که سالمندان کمتر از بزرگسالان جوانتر به خواب نياز دارند، اما خواب سالمندان اغلب با ناراحتي جسمي يا با نياز به دستشويي رفتن قطع ميشود. براي جبران خواب از دست رفته شب،سالمندان ممکن است در طول روز چرت بزنند.
سلامت: چه رابطهاي بين خواب و حافظه وجود دارد؟
اول آنکه بد نيست بدانيم که خواب «رِم» ممکن است رشد مغز را قبل از تولد، پرورش دهد. ضمنا پژوهشهايي که انجام دادهايم نيز اين را نشان داده که محروميت از خواب «رِم» به کند شدن يادگيري منجر ميشود و ضمنا آنچه را هم که ياد گرفتهايم گاهي زودتر فراموش ميکنيم.
سلامت: و کلا چند نوع اختلال خواب وجود دارد؟
اصطلاح اختلال خواب در مورد مشکلاتي به کار ميرود که ميتوانند به طور جدي با عملکرد تداخل داشته باشند، يعني اختلالهاي خواب مانند بيخوابي، بسيار آشنا هستند و درصد زيادي از افراد از آن رنج ميبرند ولي برخي اختلالهاي خواب مثل وقفه تنفسي (توقفهاي نفس کشيدن) کمتر از 10 درصد افراد را تحت تاثير قرار ميدهند. حمله خواب و وحشتهاي خواب، خوابگردي و... نيز جزو اختلالهاي خواب هستند.
سلامت: پس بيخوابي، اختلال نسبتا شايعي است؟
بله. برخي پژوهشها نشاندهنده آن است که نزديک به نيمي از بزرگسالان به بيخوابي مبتلا هستند. اين رقم در افراد سالمند به دوسوم ميرسد! ناگفته نماند که کوشش براي به خواب رفتن با ايجاد فعاليت خود مختار و تنش ماهيچهاي، دشواريهاي خواب را تشديد ميکند. شما نميتوانيد خود را براي به خواب رفتن مجبور کنيد. تنها ميتوانيد زماني که خستهايد، با دراز کشيدن و آرام گرفتن زمينه را براي خوابيدن آماده کنيد.
سلامت: ممکن است کمي هم از حمله خواب برايمان بگوييد؟
به زبان ساده، حمله خواب يعني ناگهان به خواب رفتن. ممکن است حمله خواب حدود 15 دقيقه طول بکشد و پس از آن شخص احساس نشاط کند. با اين همه، حمله خواب خطرناک و ناراحتکننده است زيرا ممکن است در حال رانندگي يا ضمن کار با ابزارهاي تيز رخ دهد. اين اتفاق ممکن است با شل شدن گروه ماهيچهها يا تمام بدن همراه باشد، حالتي که فلج خواب ناميده ميشود.در فلج خواب شخص نميتواند هنگام انتقال از هوشياري به خواب حرکت کند و توهماتي (مثل اينکه کسي يا چيزي روي سينهاش نشسته) دارد. تصور ميشود که حمله خواب، اختلال در کارکرد خواب «رِم» است.
سلامت: و وقفه تنفسي هم نتيجه همين است؟
نه؛ وقفه تنفسي، يک اختلال ديگر است؛ يکي از اختلالهاي خطرناک خواب که در آن، راههاي هوايي بسته ميشود. افراد مبتلا به وقفه تنفسي بيش از صد بار در شب از نفس کشيدن بازميمانند. بسته شدن راه هوا ممکن است موجب شود که فرد از خواب بلند شود و بنشيند و قبل از آنکه برگردد و به خواب رود، براي هوا نفسنفس بزند. اين افراد تقريبا به علت جمع شدن دياکسيدکربن، بيدار ميشوند. اين اختلال معمولا با چاقي و خرناس کشيدن مزمن همراه است. وقفه تنفسي ميتواند به فشار خون بالا، حمله قلبي، سکته قلبي، اضطراب و گاهي افسردگي منجر شود.
سلامت: کدام يک از اختلالهاي خواب در دوران کودکي شايعتر است؟
دهشتهاي خواب، شبادراري و خوابگردي در ميان کودکان شايعتر است و ممکن است نارسيدگي دستگاه عصبي را منعکس کنند. همه اين اختلالها در مرحله 3 يا 4 خواب رخ ميدهند. دهشت خواب شبيه کابوس است، حتي شديدتر از کابوس! و معمولا در خواب «رِم» اتفاق ميافتد. البته وحشت خواب معمولا در طول نخستين دور چرخه خواب شب اتفاق ميافتد، در حالي که کابوس به احتمال زياد نزديکيهاي صبح رخ ميدهد. شخص با احساس افزايش ناگهاني در ضربان قلب و ميزان تنفس، ناگهان بلند ميشود و مينشيند و به طور نامفهوم حرف ميزند و دست و پا ميزند. او هرگز به طور کامل بيدار نميشود، دوباره ميخوابد و ممکن است تصاوير ذهني مبهمي را به ياد آورد که انگار يک نفر به سينه او فشار وارد ميکند (خاطرات کابوسها معمولا بسيار مفصل هستند.)
شبادراري به احتمال زياد يا ناشي از اضطراب و يا منعکسکننده نارسيدگي دستگاه عصبي کودکان است. در بيشتر موارد اين مشکل قبل از نوجواني و اغلب در 8 سالگي خود به خود حل ميشود. شايد نيمي از کودکان گاه و بيگاه در خواب حرف بزنند. بزرگسالان نيز گاهي اين کار را انجام ميدهند. زمينهيابيها نشان ميدهند که حدود 7 تا 15 درصد کودکان در خواب راه ميروند، در حالي که تنها 2 درصد بزرگسالان خوابگردي دارند. خوابگردها ممکن است هر شب، بدون آنکه اتفاقي بيفتد، پرسه بزنند، در حالي که والدين درباره رويدادهايي که ممکن است براي آنها اتفاق بيفتد نگران هستند. خوابگردها معمولا گشت و گذار خود را به ياد نميآورند، هر چند ممکن است هنگامي که سرپا و سرگرم هستند، به پرسشها پاسخ دهند.
سلامت: و سوال آخر: با استفاده از قرصهاي خواب براي درمان بيخوابي موافقايد؟
به نظر من، قرصهاي خواب اشکالاتي دارند: اولا ممکن است خيلي از افراد، موفقيت در به خواب رفتن را به قرص نسبت دهند، نه به خودشان و به همين دليل، به تدريج به قرص وابسته شوند. ثانيا ممکن است شخص با استفاده معمولي، در مقابل قرصهاي خواب، مقاومت پيدا کند و براي رسيدن به همان نتايج به دوزهاي بالاتري نيازمند شود و ثالثا، دوزهاي بالاي اين مواد شيميايي ميتواند خطرناک باشد. واقعيت اين است که قرصهاي خواب، مهارت در برخورد با بيخوابي را افزايش ميدهد. وقتي شخص مصرف آنها را متوقف ميکند، احتمال دارد که بيخوابي برگردد.