گفتگو با خانم دکتر افتخار حمیدی:
تماشاي فيلم هاي خشن و علاقه به بازي هاي رايانهاي خشونت آميز همراه با صحنه هاي تيراندازي و كشتار از نشانه هاي « سندرم دنياي خبيث» است. افراد مبتلا به اين ناهنجاري در مقابل ديدن خون يا خونريزي ، بيتفاوت هستند و حتي بعضي ها از مشاهده چنين صحنه هايي لذت ميبرند. برخي روان شناسان هشدار ميدهند که اين طاعون قرن 21 به بيتفاوتي انسانها نسبت به يکديگر منجر خواهد شد. با دکتر افتخار حميدي، روانشناس، درباره همين موضوع به گفتگو نشستهايم.
خانم دکتر، سندرم دنياي خبيث که اين روزها زياد از آن حرف ميزنند، چه ويژگيهايي دارد؟
علاقه به فيلمهاي خشن تلويزيوني، بازيهاي اينترنتي خشونتآميز و موسيقيهاي خاص و خشن از نشانههاي «سندرم دنياي خبيث» است. از ديگر علايم آن ميتوان به اين موارد اشاره کرد: بروز تغييرات رفتاري در فرد، گوشهگيري، بزهکاري، خشونت، پرخاشگري، تنشهاي خانوادگي، بياحترامي به قوانين اجتماعي، بياحترامي به حقوق ديگران و به ويژه زنان، عقب ماندن از تحصيل و پايين آمدن سطح نمرات درسي، پوچگرايي، از دست دادن تمرکز حواس و کاهش شعوراجتماعي و تمايل نداشتن به شرکت در هرگونه فعاليت مفيد اجتماعي، علمي، هنري، ورزشي و حتي پرهيز از هر گونه ديدار و معاشرت با دوستان و افراد خانواده و… اين افراد در مقابل هرگونه پند واندرز، مقاومت ميکنند و با همذاتپنداري خود در وقايع خشن، احساس لذت ميکنند.
آيا اين سندرم از مقتضيات دنياي ماشيني است يا در دوران باستان هم نشانههايي از آن وجود داشته؟
شواهد تاريخي نشان ميدهد که در روم قديم يکي از تفريحهاي عمومي مردم مشاهده رزم گلاديوتورها با هم يا با حيوانات درنده بوده است. پس اين مساله صرفا يک بحث جديد نيست. اما امروزه گسترش سرگرميهاي خشن به شيوه مدرن از طريق سينما، تلويزيون و بازيهاي ويديويي که به خانههاي مردم راه پيدا کرده، باعث رشد اين مساله شده است.
معمولا مبتلايان به اين سندرم از چه راههايي دچار آن ميشوند؟
يکي از شايعترين راههاي ابتلا به آن، تقليد است؛ مثال معروفاش به آتش کشيده شدن خانه متحرکي در سال 1993 ميلادي توسط پسر بچه 5 سالهاي است که به طورر مکرر فيلمهاي خشونتبار تماشا ميکرده. بحث ديگر، بحث حساسيتزدايي است؛ به طوري که تماشاي مکرر صحنههاي خشونتبار، ما را از زندگي واقعي دور ميکند و به اين صحنهها عادت مي کنيم. اينجاست که مي گوييم فرد قسيالقلب شده است.
يعني تماشاي فيلمهاي خشن و نشستن پاي بازيهاي رايانهاي خشن، آثار فيزيولوژيک خاصي دارد؟
بله؛ باعث کاهش فعاليتهاي مغزي و آسيبهاي جدي و گاهي برگشتناپذير در قسمت پيشين مغز ميشود که بخشي است مربوط به احساسات و خلاقيت ما. پرخاشگري باعث تحريک فرد شده و به دستگاه ايمني آسيب ميرساند و در نتيجه شخص دچار بيماريهاي مختلف ميشود.
موسيقيهاي خاص هم ممکن است منجر به بروز نشانههاي اين سندرم بشود؟
افلاطون ميگفت: «نغمه و وزن موسيقي تاثير فوقالعادهاي در روح انسان دارد.» اما متاسفانه تاثير برخي موزيکهاي خشن امروزي کاملا برعکس است و ميتواند نشانههاي اين مشکل را ايجاد و گاهي تشديد کند.
در کشور خودمان نيز گاهي اوقات با جواناني روبرو ميشويم که چنين موزيکهايي گوش ميدهند. براي اين افراد چه اتفاقاتي ميافتد؟
کلا موسيقيها و ترانههايي که به گونهاي خشونت، جنايت، رفتار ضداجتماعي و فساد اخلاقي را تبليغ ميکنند، خطرناکاند؛ مخصوصا اگر کلام آنها براي فرد قابل فهم باشد. بالاخره ترانههاي خارجي را بسياري از افراد متوجه نميشوند و فقط از حرکات و حالات خواننده تقليد ميکنند ولي شما خودتان حساب کنيد اگر اين افراد معني اشعار را بفهمند آنوقت چه فاجعهاي بهبار ميآيد.
چه کساني فيلمها و بازيهاي خشن را بيشتر دوست دارند؟
افرادي که داراي اعتماد به نفس پايين هستند؛ افرادي که خواهان همانندسازي با شخصيتهاي فيلم هستند؛ افرادي که به قدرت بدني توجه ويژهاي دارند؛ افرادي که دچار حساسيتزدايي نسبت به صحنههاي خشونتبار شدهاند؛ افرادي که مايل به مقايسه دايمي خود با اين و آن هستند و افرادي که هميشه اضطراب دارند.
و اما درمان
درمان اختلالات روحي رواني اين افراد هيچ تفاوتي با درمان ترک اعتياد يا الکل ندارد. گاهي ميزان مقاومت اين افراد بيشتر از مقاومت معتادان به مواد مخدر و الکل است. براي درمان بايد: زماني که احساس خشم ميکنيد دوش بگيريد؛ در محيط زندگي از تصاويري که زيبايي طبيعت را جلوهگر ميکند استفاده کنيد؛ از ريلکسيشن و مديتيشن کمک بگيريد؛ تصميم به انجام کارهاي معوقه بگيريد تا احساس آرامش بيشتري را حس کنيد؛ معاشرتهاي خانوادگي را بيشتر کنيد؛ از فيلمها و موزيکهايي که مثبت بودن را القا ميکنند، استفاده کنيد؛ در مورد اينکه فيلمها و بازيهاي رايانهاي خشن دور از حقيقت بوده شناخت کسب کنيد؛ توجه داشته باشيد اينگونه فيلمها و موزيکها اثر منفي بر مغز دارند؛ روش کنترل خشم را بياموزيد و با روانشناس يا روانپزشک مشاوره کنيد؛ با افرادي که همدلي را ترويج مينمايند ارتباط بيشتري داشته باشيد؛ رفتارهايي را که مغاير با رفتار پرخاشگرانه است، تقويت کنيد؛ اگر از طرف ديگران طرد شده ايد اصلاح رفتاري انجام دهيد؛ فرصت تخليه هيجانات را فراهم کنيد؛ بيشتر ورزش کنيد و پيادهروي در محيط مطلوب را فراموش نکنيد؛ مباحث گروهي يا خانوادگي را که تأکيد بر همکاري با ديگران دارد، به کارگيريد؛ با همکاري و کمک به ديگران احساس مفيد بودن را به وجود آوريد؛ الگوي مناسب رفتاري براي خود بيابيد؛ سرگرمي مناسبي بيابيد؛ صبر و متانت پيشه کنيد و در موقع خشم از صحنه دور شويد تا تغيير خلق در شما ايجاد شود و بتوانيد خشم خودتان را مديريت کنيد.
تماشاي فيلم هاي خشن و علاقه به بازي هاي رايانهاي خشونت آميز همراه با صحنه هاي تيراندازي و كشتار از نشانه هاي « سندرم دنياي خبيث» است. افراد مبتلا به اين ناهنجاري در مقابل ديدن خون يا خونريزي ، بيتفاوت هستند و حتي بعضي ها از مشاهده چنين صحنه هايي لذت ميبرند. برخي روان شناسان هشدار ميدهند که اين طاعون قرن 21 به بيتفاوتي انسانها نسبت به يکديگر منجر خواهد شد. با دکتر افتخار حميدي، روانشناس، درباره همين موضوع به گفتگو نشستهايم.
خانم دکتر، سندرم دنياي خبيث که اين روزها زياد از آن حرف ميزنند، چه ويژگيهايي دارد؟
علاقه به فيلمهاي خشن تلويزيوني، بازيهاي اينترنتي خشونتآميز و موسيقيهاي خاص و خشن از نشانههاي «سندرم دنياي خبيث» است. از ديگر علايم آن ميتوان به اين موارد اشاره کرد: بروز تغييرات رفتاري در فرد، گوشهگيري، بزهکاري، خشونت، پرخاشگري، تنشهاي خانوادگي، بياحترامي به قوانين اجتماعي، بياحترامي به حقوق ديگران و به ويژه زنان، عقب ماندن از تحصيل و پايين آمدن سطح نمرات درسي، پوچگرايي، از دست دادن تمرکز حواس و کاهش شعوراجتماعي و تمايل نداشتن به شرکت در هرگونه فعاليت مفيد اجتماعي، علمي، هنري، ورزشي و حتي پرهيز از هر گونه ديدار و معاشرت با دوستان و افراد خانواده و… اين افراد در مقابل هرگونه پند واندرز، مقاومت ميکنند و با همذاتپنداري خود در وقايع خشن، احساس لذت ميکنند.
آيا اين سندرم از مقتضيات دنياي ماشيني است يا در دوران باستان هم نشانههايي از آن وجود داشته؟
شواهد تاريخي نشان ميدهد که در روم قديم يکي از تفريحهاي عمومي مردم مشاهده رزم گلاديوتورها با هم يا با حيوانات درنده بوده است. پس اين مساله صرفا يک بحث جديد نيست. اما امروزه گسترش سرگرميهاي خشن به شيوه مدرن از طريق سينما، تلويزيون و بازيهاي ويديويي که به خانههاي مردم راه پيدا کرده، باعث رشد اين مساله شده است.
معمولا مبتلايان به اين سندرم از چه راههايي دچار آن ميشوند؟
يکي از شايعترين راههاي ابتلا به آن، تقليد است؛ مثال معروفاش به آتش کشيده شدن خانه متحرکي در سال 1993 ميلادي توسط پسر بچه 5 سالهاي است که به طورر مکرر فيلمهاي خشونتبار تماشا ميکرده. بحث ديگر، بحث حساسيتزدايي است؛ به طوري که تماشاي مکرر صحنههاي خشونتبار، ما را از زندگي واقعي دور ميکند و به اين صحنهها عادت مي کنيم. اينجاست که مي گوييم فرد قسيالقلب شده است.
يعني تماشاي فيلمهاي خشن و نشستن پاي بازيهاي رايانهاي خشن، آثار فيزيولوژيک خاصي دارد؟
بله؛ باعث کاهش فعاليتهاي مغزي و آسيبهاي جدي و گاهي برگشتناپذير در قسمت پيشين مغز ميشود که بخشي است مربوط به احساسات و خلاقيت ما. پرخاشگري باعث تحريک فرد شده و به دستگاه ايمني آسيب ميرساند و در نتيجه شخص دچار بيماريهاي مختلف ميشود.
موسيقيهاي خاص هم ممکن است منجر به بروز نشانههاي اين سندرم بشود؟
افلاطون ميگفت: «نغمه و وزن موسيقي تاثير فوقالعادهاي در روح انسان دارد.» اما متاسفانه تاثير برخي موزيکهاي خشن امروزي کاملا برعکس است و ميتواند نشانههاي اين مشکل را ايجاد و گاهي تشديد کند.
در کشور خودمان نيز گاهي اوقات با جواناني روبرو ميشويم که چنين موزيکهايي گوش ميدهند. براي اين افراد چه اتفاقاتي ميافتد؟
کلا موسيقيها و ترانههايي که به گونهاي خشونت، جنايت، رفتار ضداجتماعي و فساد اخلاقي را تبليغ ميکنند، خطرناکاند؛ مخصوصا اگر کلام آنها براي فرد قابل فهم باشد. بالاخره ترانههاي خارجي را بسياري از افراد متوجه نميشوند و فقط از حرکات و حالات خواننده تقليد ميکنند ولي شما خودتان حساب کنيد اگر اين افراد معني اشعار را بفهمند آنوقت چه فاجعهاي بهبار ميآيد.
چه کساني فيلمها و بازيهاي خشن را بيشتر دوست دارند؟
افرادي که داراي اعتماد به نفس پايين هستند؛ افرادي که خواهان همانندسازي با شخصيتهاي فيلم هستند؛ افرادي که به قدرت بدني توجه ويژهاي دارند؛ افرادي که دچار حساسيتزدايي نسبت به صحنههاي خشونتبار شدهاند؛ افرادي که مايل به مقايسه دايمي خود با اين و آن هستند و افرادي که هميشه اضطراب دارند.
و اما درمان
درمان اختلالات روحي رواني اين افراد هيچ تفاوتي با درمان ترک اعتياد يا الکل ندارد. گاهي ميزان مقاومت اين افراد بيشتر از مقاومت معتادان به مواد مخدر و الکل است. براي درمان بايد: زماني که احساس خشم ميکنيد دوش بگيريد؛ در محيط زندگي از تصاويري که زيبايي طبيعت را جلوهگر ميکند استفاده کنيد؛ از ريلکسيشن و مديتيشن کمک بگيريد؛ تصميم به انجام کارهاي معوقه بگيريد تا احساس آرامش بيشتري را حس کنيد؛ معاشرتهاي خانوادگي را بيشتر کنيد؛ از فيلمها و موزيکهايي که مثبت بودن را القا ميکنند، استفاده کنيد؛ در مورد اينکه فيلمها و بازيهاي رايانهاي خشن دور از حقيقت بوده شناخت کسب کنيد؛ توجه داشته باشيد اينگونه فيلمها و موزيکها اثر منفي بر مغز دارند؛ روش کنترل خشم را بياموزيد و با روانشناس يا روانپزشک مشاوره کنيد؛ با افرادي که همدلي را ترويج مينمايند ارتباط بيشتري داشته باشيد؛ رفتارهايي را که مغاير با رفتار پرخاشگرانه است، تقويت کنيد؛ اگر از طرف ديگران طرد شده ايد اصلاح رفتاري انجام دهيد؛ فرصت تخليه هيجانات را فراهم کنيد؛ بيشتر ورزش کنيد و پيادهروي در محيط مطلوب را فراموش نکنيد؛ مباحث گروهي يا خانوادگي را که تأکيد بر همکاري با ديگران دارد، به کارگيريد؛ با همکاري و کمک به ديگران احساس مفيد بودن را به وجود آوريد؛ الگوي مناسب رفتاري براي خود بيابيد؛ سرگرمي مناسبي بيابيد؛ صبر و متانت پيشه کنيد و در موقع خشم از صحنه دور شويد تا تغيير خلق در شما ايجاد شود و بتوانيد خشم خودتان را مديريت کنيد.