از ديرباز معلوم شده است که سيگار کشيدن سهم عمدهاي در بار جهاني بيماريهاي قلبيـعروقي و سرطان دارد، ليکن اثرهاي جانبي آن بر ديابت نوع 2 به طور کلي کمتر شناخته شده است. در واقع در تازهترين برآوردهاي انجام شده بهوسيله مراکز کنترل و پيشگيري بيماريها (CDC)، در مورد مرگ و ميرهاي قابل انتساب به سيگار، اثر سيگار کشيدن بر ديابت در نظر گرفته نشده است.
ديابت بار ملي و جهاني قابل ملاحظهاي ايجاد ميکند. به طور تخميني يک نفر از هر 3 شهروند آمريکايي متولد سال 2000 در طول زندگي مبتلا به ديابت خواهد شد. در حال حاضر تقريبا 21 ميليون نفر در ايالت متحده به ديابت مبتلا هستند و 41 ميليون نفر در مرحله پيش ديابتي (prediabetes) قرار گرفتهاند. انجمن ديابت آمريکا تخمين ميزند که ديابت سالانه 132 ميليارد دلار براي جامعه آمريکا هزينه دارد و انتظار ميرود که اين بار اقتصادي تا سال 2020 به 192 ميليارد دلار افزايش يابد. بيش از 150 ميليون نفر در جهان به ديابت مبتلا هستند و انتظار ميرود که شيوع آن در سطح بينالمللي تا سال 2025، دو برابر شود. در اين شماره JAMA، ويلي (Willi) و همکاران نتايج يک مرور نظاممند و فرابررسيِ(متاآناليز) 25 مطالعه همگروهي متشکل از 2/1 ميليون شرکت کننده و 45,844 مورد ديابت را ارايه ميکنند و نشان ميدهند که سيگار کشيدن به صورت مستقيم و غيرمستقيم به ميزان قابل ملاحظهاي با افزايش خطر ديابت نوع 2 همراه است. اگر چه اين مطالعه قادر نيست که تفاوتهاي ظريف در خطر ديابت ناشي از اختلاف تعداد سيگار مصرفي، طول مدت مصرف و الگوهاي قطع سيگار را تحليل کند، يافتهها، همراهي قوي را نشان ميدهند. با وجود برخي شواهد ناهمگون، همراهي به طور کلي قوي و با در نظرگيري الگوهاي متعدد مصرف سيگار، خصوصيات
جمعيت شناختي و ويژگيهاي مطالعه، همچنان برقرار است. اگر چه عوامل مخدوشگري همچون شاخص توده بدن و مصرف الکل به طور بالقوه باقي ميماند، نتايج نسبت به فرابررسيهايي که تعديل چند متغيري را براي چنين عوامل مخدوشگري به کار برده بودند، اگر قويتر نبود حداقل مشابه بود. علاوه بر اين، سيگار کشيدن با وزن بدن رابطه عکس دارد و بر اساس يک کارآزمايي شاهددار تصادفي شده و مطالعات همگروهي آيندهنگر، الکل با سطوح پايينتر قندخون و کاهش خطر ديابت همراه است. بنابراين انتظار ميرود که عوامل مخدوشگر باقيمانده شامل وزن نسبي و الکل رابطه بين سيگار کشيدن و ديابت را کاهش دهد. از اينرو، يافتههاي مطالعه ويلي و همکاران احتمالا رابطه بين سيگار و ديابت نوع 2 را کمتر از ميزان واقعي تخمين ميزند.
سيگار کشيدن وزن بدن را کاهش ميدهد ولي با افزايش چاقي مرکزي همراه است که نشانه مهمي از هيپرگليسمي و اختلال چربي خون است. همچنين نقش سيگار در افزايش التهاب و استرس اکسيداتيو، آسيب مستقيم به کارکرد سلولهاي بتا و اختلال عملکرد اندوتليال به خوبي شناخته شده است. هر کدام از اين موارد قويا در مقاومت به انسولين و خطر ديابت نقش دارد. نشان داده شده است که مصرف سيگار حساسيت به انسولين و تحمل گلوکز را به هم ميزند. به طور کلي شواهد متعددي از ماهيت علت و معلولي ارتباط بين سيگار و ديابت نوع 2 حمايت ميکند. با توجه به شواهد قوي علت و معلولي، مهم است که بار ديابت ناشي از سيگار اندازه گرفته شود. با استفاده از تازهترين برآوردهاي آمريکا از شيوع فعلي و قبلي مصرف سيگار، برآوردهاي مطالعه ويلي و همکاران و فرمول مرسوم خطر منتسب به جمعيت، به طور تخميني 12% تمام موارد ديابت نوع 2 در ايالات متحده را ميتوان به سيگار نسبت داد. اين درصد در جمعيتهاي با نسبت بالاي سيگار کشيدن بالاتر هم هست. به علاوه با توجه به اين که ديابت نوع 2 مسوول 95% از 6/20 ميليون ديابت بزرگسالان است، تخمين زده ميشود که 3/2 ميليون بيمار ديابتي در ايالات متحده و در نتيجه 9/14 ميليارد دلار از 132 ميليارد دلار هزينه ديابت به سيگار کشيدن مربوط شود. ديابت همچنين سهم عمدهاي در ساير علل منجر به مرگ خصوصا مرگ و مير ناشي از بيماريهاي قلبيـ عروقي دارد. يک مرور بزرگ بينالمللي نشان ميدهد که 21% از تمام مرگهاي ناشي از بيماريهاي کرونري قلب و 13% از مرگهاي ناشي از سکته مغزي به سطوح بالاي گلوکز خون نسبت داده ميشود. ديابت و سطوح بالاي گلوکز همچنين به سهيم بودن در بار بيماري سرطان مظنون است و با 20% تا 30% افزايش نسبي خطر کلي سرطان همراه است و حتي رابطه قويتري با چند نوع شايع سرطان دارد. تاکنون، چنين سهم عمدهاي از بار مرگ و مير در جدولبندي آمارهاي مرسوم علت مرگ و تحليل مرگ و مير ناشي از آن به بيماري ديابت نسبت داده نشده است. بنابراين اگر چه مراکز کنترل و پيشگيري بيماريها، ديابت را با 74000 مرگ در سال 2003 بهعنوان ششمين عامل مرگ در ايالات متحده طبقهبندي کرده است، احتمالا بار کلي مرگ و مير ملي و جهاني ديابت و همچنين اثر سيگار کشيدن بر آن پايينتر از ميزان واقعي تخمين زده شده است.
با توجه به اثر قابل ملاحظه سيگار کشيدن روي خطر ديابت، بايد توجه به غربالگري باليني معطوف شود. از آن جايي که ديابت در حال حاضر بسيار کمتر از ميزان واقعي تشخيص داده ميشود و برآورده ميشود که 50% - 30% همه موارد ديابت از نظر باليني تشخيص داده نميشوند، انجمن ديابت آمريکا غربالگري عمومي را براي موارد تشخيص داده نشده ديابت هر 3 سال يک بار در مردان و زنان 45 ساله و مسنتر توصيه ميکند. با اين حال تا سال 2003، کارگروه خدمات پيشگيري ايالات متحده(1) غربالگري جامع باليني را براي اختلالات قندخون تصويب نکرده بود و توصيههاي رايج فقط بر غربالگري بزرگسالان مبتلا به پر فشاري خون و چربيخون بالا اشاره داشته است. هر چند توصيههاي جديد در حالت تعليق قرار دارد، با توجه به افزايش بروز ديابت نوع 2 به همراه کشيدن سيگار، مهم و محتاطانه است که پزشکان سطوح گلوکز خون را در سيگاريهاي فعلي و قبلي، غربالگري و به دقت پايش کنند.
علاوه بر اين، توصيههاي مربوط به پيشگيري از ديابت نوع 2 همراه با غربالگري باليني بايد اجتناب از سيگار کشيدن و اصلاح شيوه زندگي را در برداشته باشد. اگر چه يک نگراني شايع درباره قطع سيگار اضافه وزن متعاقب آن است، افزايش فعاليت بدني به ميزان متوسط، تقريبا 2 کيلوگرم اضافه وزن ناشي از قطع سيگار را به ميزان زيادي به حداقل ميرساند و نشان ميدهد که کشيدن سيگار، ورزش و چاقي که موضوعات سلامت عمومي هستند به طور تفکيکناپذيري در هم تنيدهاند. پيشگيري اصلي جمعيت از ابتلا به ديابت نوع 2 از طريق اجتناب از سيگار کشيدن و اصلاح شيوه زندگي از طريق ترکيبي از کنترل وزن در محدوده سلامت، فعاليت بدني منظم، مصرف متوسط الکل و رژيم غذايي صحيح به دست ميآيد. به طور تخميني 91% تمام موارد ديابت نوع 2 با اجتناب از مصرف سيگار و اصلاح شيوه زندگي قابل پيشگيري است.
اگر چه انتظار ميرود که مرگ و مير ناشي از سيگار در کشورهاي پردرآمد بين سالهاي 2030 - 2002، به ميزان 9% کاهش يابد، به نظر ميرسد که بار بيماري ناشي از تنباکو، جداي از اثر سيگار بر ديابت نوع 2، در کشورهاي با درآمد کم و متوسط حداقل 2 برابر شود و از 4/3 ميليون به 8/6 ميليون برسد. اثر هم افزايي بين افزايش اخير چاقي و شيوع مصرف سيگار در ممالک در حال توسعه نشانه شومي از بالا رفتن بيشتر بار ديابت و ساير بيماريهاي مزمن است. در ايالات متحده سيگار کشيدن بيشتر در رده سطح اقتصاديـ اجتماعي پايين جامعه و گروههاي اقليت ديده مي شود. علاوه بر اين، در حالي که افزايش شيوع چاقي ادامه دارد، کاهش ميزان مصرف سيگار در ايالات متحده در چند سال اخير متوقف شده است.
بنابراين تمرکز بيشتري در مقوله سلامت عمومي و مداخلات باليني مورد نياز است تا جلوي مصرف تنباکو را بگيرد و ترک سيگار را افزايش دهد. همانطور که به طور مشترک انجمن ديابت آمريکا، انجمن قلب آمريکا و جامعه سرطان آمريکا مشخص کردهاند، پيشگيري از ديابت، بيماريهاي قلبيـعروقي و سرطان موارد مشترک زيادي دارد که تمرکز اصلي آن بر اجتناب از مصرف سيگار است.
:ناراحت:
ديابت بار ملي و جهاني قابل ملاحظهاي ايجاد ميکند. به طور تخميني يک نفر از هر 3 شهروند آمريکايي متولد سال 2000 در طول زندگي مبتلا به ديابت خواهد شد. در حال حاضر تقريبا 21 ميليون نفر در ايالت متحده به ديابت مبتلا هستند و 41 ميليون نفر در مرحله پيش ديابتي (prediabetes) قرار گرفتهاند. انجمن ديابت آمريکا تخمين ميزند که ديابت سالانه 132 ميليارد دلار براي جامعه آمريکا هزينه دارد و انتظار ميرود که اين بار اقتصادي تا سال 2020 به 192 ميليارد دلار افزايش يابد. بيش از 150 ميليون نفر در جهان به ديابت مبتلا هستند و انتظار ميرود که شيوع آن در سطح بينالمللي تا سال 2025، دو برابر شود. در اين شماره JAMA، ويلي (Willi) و همکاران نتايج يک مرور نظاممند و فرابررسيِ(متاآناليز) 25 مطالعه همگروهي متشکل از 2/1 ميليون شرکت کننده و 45,844 مورد ديابت را ارايه ميکنند و نشان ميدهند که سيگار کشيدن به صورت مستقيم و غيرمستقيم به ميزان قابل ملاحظهاي با افزايش خطر ديابت نوع 2 همراه است. اگر چه اين مطالعه قادر نيست که تفاوتهاي ظريف در خطر ديابت ناشي از اختلاف تعداد سيگار مصرفي، طول مدت مصرف و الگوهاي قطع سيگار را تحليل کند، يافتهها، همراهي قوي را نشان ميدهند. با وجود برخي شواهد ناهمگون، همراهي به طور کلي قوي و با در نظرگيري الگوهاي متعدد مصرف سيگار، خصوصيات
جمعيت شناختي و ويژگيهاي مطالعه، همچنان برقرار است. اگر چه عوامل مخدوشگري همچون شاخص توده بدن و مصرف الکل به طور بالقوه باقي ميماند، نتايج نسبت به فرابررسيهايي که تعديل چند متغيري را براي چنين عوامل مخدوشگري به کار برده بودند، اگر قويتر نبود حداقل مشابه بود. علاوه بر اين، سيگار کشيدن با وزن بدن رابطه عکس دارد و بر اساس يک کارآزمايي شاهددار تصادفي شده و مطالعات همگروهي آيندهنگر، الکل با سطوح پايينتر قندخون و کاهش خطر ديابت همراه است. بنابراين انتظار ميرود که عوامل مخدوشگر باقيمانده شامل وزن نسبي و الکل رابطه بين سيگار کشيدن و ديابت را کاهش دهد. از اينرو، يافتههاي مطالعه ويلي و همکاران احتمالا رابطه بين سيگار و ديابت نوع 2 را کمتر از ميزان واقعي تخمين ميزند.
سيگار کشيدن وزن بدن را کاهش ميدهد ولي با افزايش چاقي مرکزي همراه است که نشانه مهمي از هيپرگليسمي و اختلال چربي خون است. همچنين نقش سيگار در افزايش التهاب و استرس اکسيداتيو، آسيب مستقيم به کارکرد سلولهاي بتا و اختلال عملکرد اندوتليال به خوبي شناخته شده است. هر کدام از اين موارد قويا در مقاومت به انسولين و خطر ديابت نقش دارد. نشان داده شده است که مصرف سيگار حساسيت به انسولين و تحمل گلوکز را به هم ميزند. به طور کلي شواهد متعددي از ماهيت علت و معلولي ارتباط بين سيگار و ديابت نوع 2 حمايت ميکند. با توجه به شواهد قوي علت و معلولي، مهم است که بار ديابت ناشي از سيگار اندازه گرفته شود. با استفاده از تازهترين برآوردهاي آمريکا از شيوع فعلي و قبلي مصرف سيگار، برآوردهاي مطالعه ويلي و همکاران و فرمول مرسوم خطر منتسب به جمعيت، به طور تخميني 12% تمام موارد ديابت نوع 2 در ايالات متحده را ميتوان به سيگار نسبت داد. اين درصد در جمعيتهاي با نسبت بالاي سيگار کشيدن بالاتر هم هست. به علاوه با توجه به اين که ديابت نوع 2 مسوول 95% از 6/20 ميليون ديابت بزرگسالان است، تخمين زده ميشود که 3/2 ميليون بيمار ديابتي در ايالات متحده و در نتيجه 9/14 ميليارد دلار از 132 ميليارد دلار هزينه ديابت به سيگار کشيدن مربوط شود. ديابت همچنين سهم عمدهاي در ساير علل منجر به مرگ خصوصا مرگ و مير ناشي از بيماريهاي قلبيـ عروقي دارد. يک مرور بزرگ بينالمللي نشان ميدهد که 21% از تمام مرگهاي ناشي از بيماريهاي کرونري قلب و 13% از مرگهاي ناشي از سکته مغزي به سطوح بالاي گلوکز خون نسبت داده ميشود. ديابت و سطوح بالاي گلوکز همچنين به سهيم بودن در بار بيماري سرطان مظنون است و با 20% تا 30% افزايش نسبي خطر کلي سرطان همراه است و حتي رابطه قويتري با چند نوع شايع سرطان دارد. تاکنون، چنين سهم عمدهاي از بار مرگ و مير در جدولبندي آمارهاي مرسوم علت مرگ و تحليل مرگ و مير ناشي از آن به بيماري ديابت نسبت داده نشده است. بنابراين اگر چه مراکز کنترل و پيشگيري بيماريها، ديابت را با 74000 مرگ در سال 2003 بهعنوان ششمين عامل مرگ در ايالات متحده طبقهبندي کرده است، احتمالا بار کلي مرگ و مير ملي و جهاني ديابت و همچنين اثر سيگار کشيدن بر آن پايينتر از ميزان واقعي تخمين زده شده است.
با توجه به اثر قابل ملاحظه سيگار کشيدن روي خطر ديابت، بايد توجه به غربالگري باليني معطوف شود. از آن جايي که ديابت در حال حاضر بسيار کمتر از ميزان واقعي تشخيص داده ميشود و برآورده ميشود که 50% - 30% همه موارد ديابت از نظر باليني تشخيص داده نميشوند، انجمن ديابت آمريکا غربالگري عمومي را براي موارد تشخيص داده نشده ديابت هر 3 سال يک بار در مردان و زنان 45 ساله و مسنتر توصيه ميکند. با اين حال تا سال 2003، کارگروه خدمات پيشگيري ايالات متحده(1) غربالگري جامع باليني را براي اختلالات قندخون تصويب نکرده بود و توصيههاي رايج فقط بر غربالگري بزرگسالان مبتلا به پر فشاري خون و چربيخون بالا اشاره داشته است. هر چند توصيههاي جديد در حالت تعليق قرار دارد، با توجه به افزايش بروز ديابت نوع 2 به همراه کشيدن سيگار، مهم و محتاطانه است که پزشکان سطوح گلوکز خون را در سيگاريهاي فعلي و قبلي، غربالگري و به دقت پايش کنند.
علاوه بر اين، توصيههاي مربوط به پيشگيري از ديابت نوع 2 همراه با غربالگري باليني بايد اجتناب از سيگار کشيدن و اصلاح شيوه زندگي را در برداشته باشد. اگر چه يک نگراني شايع درباره قطع سيگار اضافه وزن متعاقب آن است، افزايش فعاليت بدني به ميزان متوسط، تقريبا 2 کيلوگرم اضافه وزن ناشي از قطع سيگار را به ميزان زيادي به حداقل ميرساند و نشان ميدهد که کشيدن سيگار، ورزش و چاقي که موضوعات سلامت عمومي هستند به طور تفکيکناپذيري در هم تنيدهاند. پيشگيري اصلي جمعيت از ابتلا به ديابت نوع 2 از طريق اجتناب از سيگار کشيدن و اصلاح شيوه زندگي از طريق ترکيبي از کنترل وزن در محدوده سلامت، فعاليت بدني منظم، مصرف متوسط الکل و رژيم غذايي صحيح به دست ميآيد. به طور تخميني 91% تمام موارد ديابت نوع 2 با اجتناب از مصرف سيگار و اصلاح شيوه زندگي قابل پيشگيري است.
بنابراين تمرکز بيشتري در مقوله سلامت عمومي و مداخلات باليني مورد نياز است تا جلوي مصرف تنباکو را بگيرد و ترک سيگار را افزايش دهد. همانطور که به طور مشترک انجمن ديابت آمريکا، انجمن قلب آمريکا و جامعه سرطان آمريکا مشخص کردهاند، پيشگيري از ديابت، بيماريهاي قلبيـعروقي و سرطان موارد مشترک زيادي دارد که تمرکز اصلي آن بر اجتناب از مصرف سيگار است.
:ناراحت: